مهدي عسلي مديركل امور اوپك
نبايد شك و ترديدي داشت كه ملي شدن صنعت نفت بزرگترين دستاورد تاريخ معاصر ايران بوده است. بايد در نظر گرفت كه زماني مهندسان ايراني حتي اجازه ورود به پروژههاي نفتي و پالايشگاهي را نداشتند و اين بخش به صورت تام و تمام توسط شركت نفت انگليس اداره ميشد. در آن زمان مردم به جد از اين اتفاق ناراحت و ناراضي بودند. در آن تاريخ ايران به انگليس ميگفت ما پول پالايش نفت را به شما ميدهيم تا بتوانيم از سهم خودمان در اين زمينه استفاده كنيم اما انگليس به عناوين مختلف از اين راهكار سر باز ميزد. تمام اين موارد نشان ميدهد ذات ملي شدن صنعت نفت، دستاوردي مهم و عظيم محسوب ميشود. اما در مورد اين نگاه مورخ غربي كه ملي شدن صنعت نفت منجر به وقفه در پروژههاي نفتي شده كه زمينهچيني كودتا را فراهم ميكند، بايد گفت كه با ملي شدن صنعت نفت، كمپانيهاي غربي به مدت 3سال صنعت نفت ايران را محاصره كردند. در سالهاي 1330 تا 1332 به اضافه سال 1333 كه منجر به امضاي كنسرسيوم بعد از كودتاي 28مرداد بود و تا يكي دو سال بعد از امضاي قرارداد كنسرسيوم وضعيت صنعت نفت ايران دچار اختلال ميشود. در نتيجه بازگشت صنعت نفت ايران بعد از ملي شدن به نقطه اوليه حدود 5 تا 6 سال زمان ميبرد كه ميتوان از آن به عنوان يك «وقفه» نام برد. هر چند نبايد از ياد ببريم كه سير تاريخي وقايع در آن بازه زماني راهي ديگر جز «ملي شدن صنعت نفت» را پيش روي كشور نميگذاشت اما روشهاي دستيابي به اين ملي شدن خود ميتواند مورد تحليل قرار گيرد. ميتوان اينگونه نيز نگاه كرد كه شايد براي ملي شدن صنعت نفت ايران، الزامي به قطع رابطه با بريتانيا كه در نهايت صنعت نفت را با وقفه و محاصره مواجه كرد نبود در آن زمان اين امكان نيز به شمار ميرفت كه با كمك نهادها و سازمانهاي بينالمللي صنعت نفت ايران بدون تنش با بريتانيا و به تدريج ايران بتواند مالكيت و سلطه خود بر صنعت نفت را پيدا كند.