کد خبر:
21544
تاریخ انتشار: 10 اسفند 1390 - 11:55
يكي از عوامل توليد است كه در ترکیب با عوامل ديگر توليد مانند نيروي كار و سرمايه، محصول ملي را به وجود ميآورد. در جوامع صنعتي، سهم انرژي در توليد ملي نسبت به ساير عوامل توليد افزايش قابل ملاحظهاي يافته است.
امروزه به دليل استفاده روزافزون از عامل انرژي و همچنين افزايش شدت انرژي در توليد محصول ملي، كالاهايي كه در آنها بيشتر از سرمايه و نيروي كار استفاده ميشد، جاي خود را به كالاهايي دادهاند كه در توليد آنها بيشتر از انرژي استفاده ميشود. بنابراين انرژي از اركان اصلي اقتصاد ملي است و در جوامع پيشرفته، خميرمايه توسعه اقتصادي محسوب ميشود. دكتر شمس اردكاني كه بحث ديپلماسي انرژي را در دوران مسووليت خود در وزارت امور خارجه پيش برده، مسووليتهايي چون سفیر ایران در کویت، نماینده ایران در کمیته خلع سلاح سازمان ملل متحد، معاون وزیر معادن و فلزات و موسس و ريیس منطقه آزاد قشم را عهدهدار بوده و از سال 1378 تاكنون ریاست کمیسیون انرژی و محيط زيست اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران را نیز بر عهده دارد. ویژگی همیشگی او صراحت لهجه و اشرافش بر ادبیات کهن است و تکجملهها و تکبیتهایی که بهکار میبرد، آن صراحت را شیرینتر جلوه میدهد.
الگوي جامع بخش انرژي در سند چشمانداز بر چه اساسی تعیین شده است؟
هدف و وفاق مليای که در سند چشمانداز براي ما تعیین شده این است که تا سال 1404 اقتصاد اول منطقه باشيم. ايران با توجه به مختصات و ذخاير و مساحتش امكانات اين كار را دارد و فقط به يك الگوي صحيح مديريتي نياز دارد. متاسفانه در اين 6 سالي كه از ابلاغ الگوي جامع و برنامه چشمانداز گذشته، ما در بخشهاي اصلي اقتصادي در منطقه عقب افتادهايم.
چرا؟
چون نقشه راه و الگوي جامعی نداريم.
مگر نقشه راه و الگوي جامع در دل همان سند چشمانداز تعريف نشده؟
نه. در سند چشمانداز گفته شده كه اين كارها را بكنيد، ولي نگفته چهطور. تعيين اين روش، وظيفه كساني است كه در مسندهاي اجرايي هستند. آنها كارشان را درست انجام ندادهاند.
میشود آسیبشناسی کرد که چرا این اتفاق افتاده است؟
بخش غالب اقتصاد ايران در قرن بيستم بخش انرژي بود. در قرن بيستويكم هم نقش گاز از نقش نفت بيشتر است و تشديد هم شده. ما هميشه حدود 10درصد از ذخاير نفت دنيا را داشتهايم و از وقتي هم که مساله گاز جدي شده، معلوم شده ما 20 درصد ذخاير گاز دنيا را داريم. پس هم گاز به عنوان يك منبع انرژي پاكتر مهمتر است و هم سهم ايران بيشتر است. پس اين الگوي جديد بهتر ميتواند ما را به اول شدن در اقتصاد منطقه رهنمون شود. ويژگي بخش انرژي اين است كه با اینكه خودش سرمايهبري بالايي دارد، ولي تامينكننده سرمايه زيادي براي بقيه اقتصاد ملي هست. پس اگر بخواهيم اقتصاد اول منطقه بشويم، باید سیاست فروش نفت و گازمان طوري باشد كه ما را به اين نقطه برساند.
بخش انرژي چهطور تامين سرمايه ميكند؟
اجازه بدهید مثال بزنم: فرض كنيد با 10 دلار يك بشكه نفت توليد ميكنيم که 100 دلار ميارزد. پس 90 دلار سرمايه مستتر در آن است. 10 دلار هزينه كار است و 90 دلار سرمايه ايجاد شده. دقت كنيد كه واژه درآمد را به كار نميبرم و ميگويم سرمايه. يكي از اشتباهات دولت اين است كه هزينهاي را كه براي سرمايهگذاري نفت صرف ميكند، باید ناظر به آينده باشد و نه به گذشته.
اين 10 دلار ناظر به گذشته است. براي استفاده بيشتر و درستتر از مخازن مشترك و غیرمشترك بايد علاوه بر 10 دلار هزينههاي ديگري صرف کنیم كه ما را به شاگرد اولي برساند. اين نحوه بودجه و برنامهريزي به جاي آنکه ما را شاگرد اول كند، هدف تحريمكنندگان را اجرایی ميكند. دليلش هم اين است كه توليد ما در اين 6 سال كاهش پيدا كرده. در حاليكه اگر پول نفت را صرف خودش ميكرديم، اين اتفاق نميافتاد.
ميزان اين سرمايهگذاري را چهقدر تخمين میزنید؟
به عقیده من بايد به جاي 10 دلار، 25 دلار هزينه كنیم. باید بعد از توليد، 25 دلار را از قيمت فروش آن برداشت كنیم و سهم سرمايهگذاري را کنار بگذاریم. به نظرم اولا مدل تخصيص سرمايه ما از پول نفت اشتباه است. ما به نفت هيچ سرمايهاي نميدهيم و براي همين نميتوانيم توقع افزايش سرمايه و افزایش ميزان توليد را در ميدانهاي مشترك داشته باشیم. معني عدم افزایش ميزان توليد در ميدانهاي مشترك برای شركا اين است كه لطفا بيایيد نفت ما را ببريد.
راهحل این مشکل چيست؟
باید 25 دلار از هر بشكه را مستقيما براي سرمايهگذاري به عمليات بالادستي خود نفت بدهيم و البته نظارت هم داشته باشيم. كاري كه الان ميكنيم، ما را عقب مياندازد. وقتي در این رشته عقب ميافتيم، در رشتههاي ديگر هم عقب ميافتيم.
بر اساس آموزه انگليسيها ما فكر ميكنيم پول نفت، درآمد است و خودبهخود به اين سمت ميرويم كه این پول را مصرف کنیم. میشود گفت که وضع فعلی از خوردن هم بدتر است و پول نفت دارد هپليهپو ميشود. خواهش ميكنم حتما اين لغت هپليهپو را بنويسيد. هر كاسبی ميداند كه مايهخوري كمال بيعقلي است و حالا ما داريم از مايه ميخوريم. این کار، فعل حرام است. وظيفه ما هم امر به معروف و نهي از منكر است. كاش مسوولان ميدانستند كه طبق آيه قرآن بايد از ضایع شدن اموال جلوگيري كنند. در هر مترمكعب گاز هم بين 50 سنت تا 1 دلار ارزش افزوده نهفته است. ما در ايران نه اين ارزش افزوده را به دست ميآوريم و نه پولش را به خود اين صنعت برميگردانيم. متاسفانه خامسوزي ميكنيم و به جايش گاز را وارد ميكنيم. ما كمي گاز به تركيه ميفروشيم و دو برابرش را از تركمنستان وارد ميكنيم. گذشته از اين، باید هزينه سرمايهاي گاز را بپردازیم. به نظر من بايد از هر مترمكعب گاز حداقل 50 تومان به شركت ملي نفت بهعنوان توليدكننده گاز برگردانيم. در حالی که تقريبا كل پول گاز را به خزانه ميبرند و بعد يارانه نقدي ميدهند. این خلاف عدالت بين نسلي است.
شما عدالت را چهطور تعریف میکنید؟
عدالت عبارت است از «وُضِعَ شيءٍ في ما وُضِعَ لَه». كسي كه كار نميكند، نبايد درآمد داشته باشد، بايد از صدقات بخورد. صدقه از سود است، نه مايه. فرمايش مولا علي (ع) هم اين است كه در عدل «تدفعُ كل ذيحقٍ حَقه». یعنی حق هر ذيحقي را بدهيد. ذيحق كسي است كه كار میكند. پس ما بايد پول سرمايهاياش را به خودش برگردانيم تا به ما كمك كند که در سال 1404 شاگرد اول منطقه بشويم. اول از همه بايد خود انرژي شاگرد اول منطقه بشود. لذا جمع ظرفيت و ميزان توليد هيدروكربني ما يعني نفت و گاز بايد در منطقه اول باشد.
در زمینه نفت و گاز باید چهطور عمل کنیم كه بتوانيم هم در اقتصاد سرمايهآفريني كنيم و هم اول بشويم؟
مقام رهبري گفتند اول شدن در منطقه هوس نيست، يك ضرورت است. ايران اگر اقتصاد اول منطقه نشود، گرفتار مشكلات عظيمي خواهد شد. ما باید نگران امنيت ملي باشيم. نه اينكه برای خوش بودن دو روزه سرمايهمان را تقسيم كنيم و بخوريم. بايد به شدت با اين كار مخالفت كرد.
منبع:دنیای اقتصاد