امروزه و با گسترش نفوذ اینترنت در میان خانوادهها به شکلی روزافزون شاهد رشد استفاده افراد از شبکههای اجتماعی هستیم. البته ایجاد شبکههای اجتماعی به سالهای دور برمیگردد اما چیزی که باعث گسترش کاربرد آنها در میان عامه در سالهای اخیر شده است، رشد روزافزون نفوذ گوشیهای موبایل هوشمند میباشد. شبکههای اجتماعی اولیه برای کامپیوترها ایجاد شده بودند و استفاده از آنها محدود به افرادی بود که به کامپیوتر و اینترنت دسترسی داشتند. اما رفته رفته و با ارزان شدن گوشیهای هوشمند موبایل و عمومی شدن استفاده از آنها، به تدریج شبکه های اجتماعی مبتنی بر این گوشیها متداول گشت. این روزها کمتر کودک دبستانی یا فرد مسنی را میبینیم که گوشی هوشمند نداشته و حداقل در یکی دو شبکه اجتماعی عضو نباشد. این شبکهها در فرمهای مختلف مانند پیامرسانها، شبکههای اشتراک عکس، شبکههای اشتراک موسیقی و یا ترکیب آنها وجود دارند. اما چیزی که در همه آنها مشترک است، همهگیر شدن آنها و غیرقابل حذف کردن آنها از زندگی مردم است. هدف از این نوشتار پرداختن به آثار روحی این شبکهها مانند انزوا طلبی یا غیره نیست که این مهم در حوزه تخصص نگارنده نمیباشد. بی شک همانند هر تکنولوژی وارداتی دیگری این پدیده نیز تبعات مثبت و منفی متعددی را به همراه خود خواهد داشت. هدف اصلی این شبکهها در حقیقت تسهیل ارتباطات ارزان میان افراد جامعه است. به عنوان مثال با استفاده از شبکههای پیامرسان در حقیقت دیگر فاصله فیزیکی در فرآیند انتقال پیام بی معنا خواهد بود و ارسال پیام و حتی پیام چندرسانه مانند عکس، مابین دو نفر در دو سوی کره خاکی همانقدر سهل است که ارسال پیام میان دو نفر در یک ساختمان! در شکلهای پیشرفتهتر شبکههای اجتماعی، افراد با تخصصها و کسب و کارهای مختلف قادر هستند به نشر و تبلیغ فعالیت خود در میان افراد جامعه بپردازند. از دیگر کاربردهای این شبکهها، کاربرد اطلاعرسانی آنهاست. همانگونه که در ماههای اخیر هم شاهد بودهایم، به لطف این شبکهها، فاصله زمانی بسیار کوتاهی است مابین وقوع یک اتفاق و اطلاع یافتن مردم از آن. نمونه این اتفاق را در زمان وقوع توافق هستهای کشورمان و یا وقوع حادثه فاجعه بار منا شاهد بودیم.
با این حال و ضمن آثار مثبت شبکههای اجتماعی، نمیتوان از عوارض آن نیز به سادگی گذشت. اولین مسالهای که از زمان ایجاد شبکههای اجتماعی اولیه مطرح شد و امروزه نیز کماکان وجود دارد، مساله امنیت اطلاعاتی افراد است. عکس، اطلاعات، شماره تماس و سایر اطلاعات کاربران، میتواند به راحتی توسط افراد دیگر مورد سواستفاده قرار گیرد و در سالهای اخیر موارد زیادی از این دست را در جامعه شاهد بوده ایم. هرچند که شبکههای امروزی از نظر امنیتی بسیار مطمئنتر از گذشته هستند، اما باز هم این امنیت نمیتواند عدم سواستفاده از اطلاعات به دلخواه به اشتراک گذاشته شده افراد را تضمین کنند.
شکل دیگری از عدم امنیت در شبکههای اجتماعی نیز وجود دارد که افراد در گروههایی با موضوعات خاص عضو میشوند به این امید که در آن حیطه خاص و با افرادی از صنف خود در ارتباط باشند و اطلاعاتی خاص را دریافت دارند. اما مدام با پیامهایی بی ربط از طریق افراد بی ربط و در ساعاتی نامناسب در شبانه روز مواجه میشوند و گاه مجبور به ترک گروه به همین دلیل میشوند.
گسترش ارسال پیامهای دروغ و شایعههای بی اساس از دیگر آسیبهای این شبکهها محسوب میشود. به کرات با افرادی مواجه شده ام که با تعجب میپرسند که شنیده ای فلان بازیگر به رحمت خدا رفته و وقتی از او منبع خبر را جویا میشوم، در جواب با شبکههای اجتماعی مواجه میشوم! در حالی که با یک جستجوی ساده در خبر خبرگزاریهای معتبر میبینم که این خبر، شایعهای بیش نیست.
اما از دید نگارنده بزرگترین آسیب شبکههای اجتماعی، جایگزین شدن کامل این شبکهها به جای منابع سنتی کسب علم و اطلاعات از طرف قشر زیادی از کاربران میباشد. با شیوه نشر این اطلاعات در شبکههای اجتماعی، مخاطبان به مرور به خلاصه خوانی عادت خواهند کرد. و این عادت کردن به گونه ایست که امروزه افراد کمتر تمایلی به خواندن متون طولانیتر مانند کتاب و مقالات دارند. زیرا با کسب اطلاعات از شبکههای اجتماعی این احساس به صورت کاذب به افراد دست خواهد داد که وقتی با خواندن چند سطر در گوشی موبایل میتوان اطلاعات گوناگون روز را در دست داشت چرا وقت خود را با خواندن متون طولانی تلف کنیم. غافل از اینکه اطلاعاتی که در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته میشوند، فارغ از درست یا غلط بودنشان، به سبب عدم بسط مناسب قدرت تحلیل را از مخاطب گرفته و سبب میشوند به مرور مخاطبان به جای تحلیل و تفکر در باره متنی که میخوانند، آن را بپذیرند. در حالی که درباره منابع سنتی اطلاعات مانند کتاب، به دلیل توضیحات کافی درباره موضوع مورد بحث، مخاطب به گونه ای مناسب با مطلب درگیر شده و تحلیل خود را نیز به نوشتههای نویسنده خواهد افزود. نظر کارل تارو گرینفلد، ژورنالیست ژاپنی، در این زمینه جالب است: "نظرات ما از پرسه زدن در شبکههای اجتماعی سرچشمه میگیرند، نه از مطالعه کتابها. ما به شکلی خطرناک به نوعی تقلید از دانایی نزدیک میشویم. دانایی که در واقع الگوی جدیدی از نادانی است."
با این همه گسترش روزافزون شبکههای اجتماعی پدیدهایست اجتناب ناپذیر. و این گسترش همراه خود الگوهای جدیدی از تفکر را به ارمغان خواهد آورد. به نظر میرسد جلوگیری از گسترش این پدیده نه شدنی است و نه منطقی. بلکه باید سعی شود با استفاده از جنبههای مثبت خود این پدیده از جمله فراگیر بودن آن، آموزش فرهنگ استفاده از آن را ترویج نمود.