Performancing Metrics

برترین های سینما در دهه گذشته (قسمت نهم) | اتاق خبر
کد خبر: 325781
تاریخ انتشار: 25 اسفند 1394 - 12:48
اتاق خبر بررسی می کند
هر سال بنابر سنتی دیرینه منتقدان ، مجلات و وب سایتهای سینمایی و مرتبط با هنر لیستی از برترینهای سال را ارائه می کنند. لیست بهترینهای سال ، پرفروش ترینها و حتی بدترینهای سال ! هرکدام از این لیستها خوانندگان خاص خود را به خود جذب می کند.

اتاق خبر- هر سال بنابر سنتی دیرینه منتقدان ، مجلات و وب سایتهای سینمایی و مرتبط با هنر لیستی از برترینهای سال را ارائه می کنند. لیست بهترینهای سال ، پرفروش ترینها و حتی بدترینهای سال ! هرکدام از این لیستها خوانندگان خاص خود را به خود جذب می کند. مجلات و وب سایتهای تخصصی هم به کار لیست کردن برترینهای تاریخ سینما مشغولند. این لیستها در حقیقت یکی از بهترین روشهایی است که می توان خوانندگان را به سرعت با بهترینها آشنا کرد. در این سلسله مطالب قصد داریم که خوانندگان را با برترین فیلمهای سینما در دهه گذشته آشنا کنیم.
معیارهایی که برای انتخاب این فیلمها جوایز مختلف ، فروش تجاری یا به عبارت دیگر اقبال مردم به آنها و مهمتر از همه نظر مثبت منتقدین سینما نسبت به این فیلمها است. به همبن دلیل تنها به معرفی فیلمهای هالیوودی و انگلیسی زبان در این لیست نشده و فیلمهای دیگری از کشور مختلف از فرانسه گرفته تا فلسطین در این لیست پنجاه تایی قرار دارند. ضمن اینکه فیلمها طیف متنوعی از ژانر های مختلف را شامل می شوند.

10. وال ئی    Wall-E  


والی ئی انیمیشن آمریکایی و محصول سال 2008 به کارگردانی اندرو استانتون است. مدت زمان این انیمیشن 98 دقیقه است و جیم ریردان و اندرو استانتون نویسندگان فیلم نامه آن هستند. ماجرای این انیمیشن به این شرح است:
هفتصد سال از ترک زمین توسط انسان‌ها سپری شده، و آنچه که بر روی کرهٔ زمین باقی‌مانده، کوه‌ها زباله و آهن‌پارهٔ انباشته‌است. وال ئی ربات هوشمند آشغال‌جمع‌کنی است که ماموریت دائمش، فشرده سازی و جمع آوری این پسماندها و آلودگی‌های صنعتی است .روزی وال ئی مشغول کار است که سفینه‌ای غول‌پیکر از فضا فرود می‌آید و مهمان کوچکی را بهمراه خود می‌آورد. این مهمان ایو نام دارد و توسط وال ای با لفظ ایوا تلفظ می‌شود. ایو که ربات پیشرفته‌ای است موظف است که نشانه‌های حیات را در کره زمین شناسایی کرده و در صورت موفقیت، آن را به انسانها در اعماق فضا برده و گزارش کند .وال ئی دلباختهٔ او می‌شود و ایو زمانی که بالاخره گیاه سبز نادری را می‌یابد و زمین را ترک می‌کند، وال ای به دنبال او به فضا می‌رود...
انیمیشن های امروزی تلاش می کنند که هدفی غیر از جذب مخاطب کم سن و سال را دنبال کنند. وال ئی در کنار انیمشن هایی مانند مری و مکس تلاش می کند که برای مخاطب بزرگسال نیز جذاب باشد و به خوبی از عهده این کار برمی آید. در حقیقت داستانی که به نظر از یک فیلم ژانر علمی تخیلی فراتر نمی رود تبدلی به شاهکاری به نام وال ئی شده که علیرغم نداشتن دیالوگ تا نیمه های فیلم به خوبی با مخاطب خود ارتباط برقرار می کند. در حقیقت شاهکار فیلمساز، شخصیت پردازی دو روبات وال ئی و ایو است که این کار را بدون استفاده از دیالوگ و تنها حرکات این دو روبات، به خصوص وال ئی است شخصیت آنها را به تماشاگران نشان می دهد.


وال ئی با فروش 521.3 میلیونی خود در مقابل 180 میلیون هزینه ساخت، فیلمی پرفروش بود. استقبال منتقدین از فیلم بسیار خوب بود. انستیتو فیلم آمریکا، وال ئی را به عنوان بهترین فیلم سال 2008 برگزید و کار اندرواستانتون را در شخصیت پردازی، شخصیت های فیلم ستود. ریچارد کورلیس منتقد فیلم، وال ئی را به عنوان یکی از فیلم های برتر دهه انتخاب کرد و تلاش فیلم را برای ارتباط با تماشاگران موفق ارزیابی کرد.


وال ئی در فصل جوایز نیز خوش درخشید. فیلم در شش رشته از جمله بهترین فیلمنامه اصلی نامزد جایزه اسکار شد و توانست جایزه اسکار بهترین انیمیشن بلند را با خود به خانه ببرد. این فیلم جایزه بفتا و گلدن گلوب را نیز برای همین بخش به دست آورد.

9.مرحوم  The Departed

مرحوم فیلمی آمریکایی و به کارگردانی مارتین اسکورسیزی است. این فیلم 151 دقیقه ای محصول سال 2006 و فیلمنامه آن توسط ویلیام موناهان نوشته شده که اقتباسی از فیلم هنگ کنگی تجارت جهنمی محصول سال 2002 است. بازیگران این فیلم عبارتند از لئوناردو دیکاپریو، مت دِیمون، جک نیکلسون، مارک والبرگ، اّلک بالدوین و مارتین شین در نقش سروان کوئینان.
داستان این فیلم از این قرار است:
یکی از ماموران اداره پلیس شهر بوستون به اسم بیلی کاستیگان (لئوناردو دیکاپریو) از سوی دو تن از فرماندهانش یعنی کاپیتان کوئینان(مارتین شین) و سرجوخه دیگنام(مارک والبرگ) ماموریت پیدا می‌کند تا بصورت ناشناس در تشکیلات یک باند گانگستری بسیار مهم و خطرناک که رهبری آن برعهده فردی به اسم فرانک کاستلو(جک نیکلسون) است نفوذ نماید تا خبرهای آنجا را به اداره پلیس منتقل کند . از سوی دیگر یکی از افراد مهم و وفادار به کاستلو به اسم کالین سالیوان(مت دیمون) بعنوان یک پلیس به اداره پلیس شهر می پیوندد تا برای کاستلو خبرچینی کند . پس از گذشت مدتی از این اتفاقات بیلی پی می‌برد که گانگسترها یک جاسوس در اداره پلیس دارند و کالین نیز از سوی دیگر متوجه می‌شود فردی در تشکیلات آنها برای اداره پلیس جاسوسی می‌کند ...


بازسازی فیلم های خارجی در هالیوود سابقه بسیاری دارد با این حال به جز مواردی استثنایی فیلم های ساخته شده آثار ضعیفی از آب درامده اند که در به روز کردن موضوع و مکان ساخت(آمریکا) ناکام مانده اند. مرحوم جز موارد استثنا است که به خوبی توانسته در عین وفاداری به منبع اصلی با تغییراتی که در اصل داستان و شخصیت ها به وجود آورده، فیلم را چند گام جلوتر از فیلم اصلی قرار دهد و تبدیل به یکی بهترین آثار کارگردان کهنه کار آمریکایی، مارتین اسکورسیزی کند.


چیزی که جدا از تغییرات موفق و انطباق با فضای جدید در فیلم به چشم می خورد تغییر شخصیت ها و شخصیت پردازی جدید در مرحوم است که نشان از فیلمنامه منسجم و قوی و کارگردان مسلط آن دارد. در میان بازیگران فیلم، بازی جک نیکلسون و لئوناردو دیکاپریو بیش از همه به چشم می آید. دیکاپریو در یکی از بهترین بازی های دوران هنری خود نقش فردی سرگردان و محصور در میان دشمن را با استادی تمام بازی می کند. نیکلسون نیز با تجربه بالای خود شخصیت مهیب کاستلو را به خوبی به تصویر می کشد.


برای ساخت فیلم 90 میلیون دلار هزینه شد و فیلم با فروش 289.8 میلیونی خود توانست پرفروش ترین فیلم کارنامه اسکورسیزی لقب بگیرد. استقبال منتقدان نیز فوق العاده بود. 39 منتقد فیلم از جمله راجر ایبرت، ریچارد روپر، کوین اسمیت و ریچارد شیکل فیلم را جز ده فیلم برتر سال 2006 دانستند. جیمز برادینلی نیز فیلم را با عنوان یک فیلم تراژدی و حماسی آمریکایی توصیف کرد.


فیلم در فصل جوایز نیز خوش درخشید. فیلم نامزد 5 جایزه اسکار شد و توانست 4 جایزه بهترین فیلم، کارگردانی، فیلمنامه اقتباسی و تدوین را با خود به خانه ببرد. مارک والبرگ نیز نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد. فیلم جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم را نیز تصاحب کرد. ضمن این که در 5 رشته به علاوه بخش بهترین فیلم نیز نامزد جایزه بفتا گردید.


8. تصادف    Crash

تصادف به کارگردانی پل هَگیس از محصولات سینمای آمریکا در سال 2005 است. فیلمنامه این فیلم 112 دقیقه ای نوشته پل هگیس و بابی مورسکو است و بازیگران آن ساندرآ بولاک، دان چیدل، مت دیلون، براندان فریزرو ترنس هوارد هستند. تندی نیوتون نیز در نقش کریستین تایر ایفای نقش می کند. داستان این فیلم از این قرار است:
ماجرای فیلم در فاصله زمانی 24 ساعت اتفاق می افتد. فیلم ماجرای چند شخصیت را در شهر لس آنجلس نشان می دهد که سرنوشت و اتفاقات این افراد به هم مرتبط می کند. این افراد یک کارگاه پلیس(دان چیدل) و دستیارش(جنیفر اسپوزیتو) ، دادستان شهر(براندان فریزر) و همسرش(ساندرا بولاک)، یک قاچاقچی انسان کره ای(دانیل دائه کیم)، دو سارق خودرو(لوداکریز و لارنز تیت)، پلیسی تازه کار(رایان فیلیپ) و همکار نژاد پرست وی(مت دیلون)، یک قفلساز مکزیکی(مایکل پنا)، یک کارگردان سیاه پوست (ترنس هوارد) و همسرش (تندی نیوتون) و مردی ایرانی(شان توب) و دخترش(بهار سومخ) هستند...


مسائل نژادی و اختلافات قومیتی همچنان در کشوری مانند آمریکا که خود را میزبان افراد زیادی از ملیت های گوناگون و نژاد های مختلف می بیند، همچنان وجود دارد. پل هگیس نیز با توجه به این موضوع تلاش کرده فیلمی بسازد که با دیدگاهی بی طرفانه به این نوع تنش ها و اختلافات نگاه کند. فیلمساز تلاش کرده که از هرنوع جبهه گیری در فیلم جلوگیری کند و به همین دلیل فیلم تبدیل به درامی اجتماعی و جذاب می شود که تماشاگران علیرغم تعدد شخصیت ها و داستان ها می تواند به خوبی با آن ارتباط برقرار کند.


به دلیل تعداد زیاد شخصیت ها به نظر می رسد که کارگردان کار مشکلی را برای شخصیت پردازی آنها بر عهده داشته است. با این حال به تمامی شخصیت ها کم و بیش به طور یکسان پرداخته شده است. در میان بازیگران بازی مت دیلون در نقش افسر پلیس نژاد پرست و ترنس هوارد در نقش کارگردانی که با مشکلات زیادی با همسرش دست و پنجه نرم می کند بیشتر در اذهان باقی می ماند.
فیلم با بودجه بسیار پایین 6.5 میلیون دلاری خود با فروش 98.4 میلیونی به کار خود خاتمه داد. بسیاری از منتقدین فیلم را به دلیل سوژه و کارگردانی آن مورد تحسین قرار دادند. راجر ایبرت منتقد شیکاگو سان تایمز آن را به عنوان بهترین فیلم سال 2005 برگزید و فیلم در رده 460 از میان 500 فیلم برتر تمام دوران به انتخاب مجله امپایر قرار گرفت.


فیلم تصادف در شش رشته نامزد جایزه اسکار شد و در کمال ناباوری و درمیان رقبای قدرتمندی مانند کوهستان بروکبک، برنده جایزه اسکار بهترین فیلم شد. فیلم توانست دو جایزه دیگر در بخش های بهترین ترانه و فیلمنامه ارجینال را نیز به خانه ببرد. فیلم نامزد اسکار بهترین کارگردانی و ترانه و بهترین بازیگر مکمل مرد(مت دیلون) نیز شد. تصادف جایزه بهترین فیلمنامه را از مراسم بفتا نیز تصاحب کرد.

7. بلوار مالهالند    Mulholland Drive

بلوار مالهالند فیلمی آمریکایی و به کارگردانی دیوید لینچ است که خود کار نوشتن فیلمنامه این فیلم را برعهده داشت. این فیلم در سال 2001 بر پرده سینما ها ظاهر شد و بازگران آن عبارتند از نائومی واتس، لائورا هارینگ و جاستین ثِرو. داستان این فیلم 146 دقیقه ای به شرح زیر است:
زنی سیاه موی (لائورا هارینگ) که در اثر تصادفی مجروح شده به طور پنهانی به خانه پیرزنی که در حال رفتن به مسافرت است وارد می‌شود. هنرپیشه جوان و بلند پروازی به نام بتی (نائومی واتس) که برای بازی در هالیوود از کانادا به لس آنجلس آمده هنگام ورود به خانه خاله اش که برای ضبط فیلمی به کانادا رفته با زن سیاه مو روبرو می‌شود. زن سیاه مو که حافظه خود را در اثر تصادف از دست داده در اثر دیدن پوستر فیلم گیلدا( 1946) که در بالای آینه قرار دارد خود را به اسم هنرپیشه اصلی یعنی ریتا معرفی می‌کند. بتی تصمیم می‌گیرد به ریتا برای بازگشت حافظه اش کمک کند و به همین منظور سراغ کیف دستی ریتا می‌رود و مبلغ قابل توجهی پول به همراه یک کلید نامتعارف آبی رنگ پیدا می‌کند...


بلوار مالهالند یکی از غیر متعارف ترین فیلم های تاریخ سینما است. دیوید لینچ که سابقه ساخت آثاری با محتوای سورئالیستی مانند کله پاک کن (1977) را دارد در بلوار مالهالند داستانی را برای تماشاگران بازگو می کند که به هیچ عنوان از الگوهای داستان پردازی کلاسیک و حتی مدرن پیروی نمی کند. در حقیقت لینچ توانسته با استفاده از تمهیدات داستان گویی مانند فلش بک، فلش فورواد و داستان در داستان روایت خود را از داستانی ساده به گونه ای نو بیان کند. شاید در ابتدا فیلم بسیار پیچیده برای تماشاگران عام و حتی حرفه ای باشد اما هیچکدام از بخش ها و صحنه های فیلم بی معنا نیست و به شدت استعاری و نمادین است.
فیلم با فروش 20 میلیون دلاری در مقابل هزینه 15 میلیونی خود فروش خوبی نداشت. با این حال این فروش پایین چیزی از ارزش های فیلم کم نکرد و منتقدان نیز موضع دوگانه ای در مقابل فیلم داشتند. علیرغم نگاه برخی منتقدان مانند راجر ایبرت، برخی دیگر مانند پیتر تراویس فیلم را به دلیل نگاه و روایت جدید و تازه خود ستودند و استیون هولدن منتقد نیویورک تایمز فیلم را هم رده شاهکاری مانند 8.5 قرار داد.


دیوید لینچ به طور مشترک جایزه نخل طلای کن را برای کارگردانی این فیلم به خانه برد و نامزد جایزه اسکار برای بهترین کارگردانی شد. فیلم در بعد فنی نیز موفق بود و جایزه بفتا برای بهترین تدوین را تصاحب کرد. چهار نامزدی گلدن گلوب برای بهترین فیلم، موسیقی متن، کارگردانی و فیلمنامه دیگر موفقیتی بود که فیلم به دست آورد.

6. اولد بوی   Oldboy  

اولد بوی (همکلاسی قدیمی) محصولی از سینمای کره جنوبی است. فیم در سال 2003 ساخته شده و کارگردان این فیلم پارک چان-ووک، فیلمنامه آن را به همراه هوانگ جو-یون، ایم جونگ-هیونگ نوشته است. چوی مین-سیک، یو جی-تائه، کانگ هیه-یونگ هستند و کیم بیونگ-آک در نقش آقای هان در این فیلم نقش آفرینی می کنند. داستان این فیلم 120 دقیقه ای به شرح زیر است:
اوته سا (چوی مین-سیک) مردی خوشگذران در حالیکه به دلیل مستی بازداشت شده است در روز تولد دخترش دزدیده می‌شود و برای مدت ۱۵ سال در یک اتاق زندانی می‌شود. در طول ۱۵ سال هیچ‌کس به سراغ او نمی‌آید و هر بار که اقدام به خودکشی می‌کند توسط افراد ناشناس درمان شده و به اتاق قبلی بر گردانده می‌شود. بعد از سپری شدن ۱۵ سال به همان مرموزی روز اول آزاد می‌شود...


سینمای کره جنوبی بعد از سال 2000 به محبوبیت زیادی در سراسر دنیا دست یافت. سینمای این کشور در این سال ها توانسته با طیف وسیع و متنوعی از فیلم ها در ژانر های مختلف خود را به جهانیان عرضه کند. اولد بوی فیلمی است که برای اولین بار در جشنواره کن سال 2004 درخشید و توانست به عنوان یکی از شاهکارهای سینمای کره جنوبی مطرح شود.


فیلم داستان تلاش فردی را برای انتقام گرفتن از ربایندگانش و تلاشش برای یافتن حقیقت را به شیوه نو برای تماشاگر تعریف می کند. استفاده از شخصیت اول فیلم به عنوان راوی داستان خود و استفاده از فلاش بک در زمان مناسب باعث شده که داستانی که تا حدودی پیچیده به نظر می رسد به خوبی روایت و تماشاگر را به دنبال خود بکشاند. شاید خشونت بالای فیلم باعث آزردگی برخی از تماشاگران شود اما این خشونت به طرز مناسبی استفاده و نشان داده می شود.


فیلم با هزینه ای در حدود 3 میلیون دلار آمریکا در حدود 15 میلیون دلار فروش جهانی را تجربه کرد. استقبال منتقدین از این فیلم بسیار خوب بود. جیمزبرادینلی با تاکید براین نکته که فیلم شاید برای همه افراد مناسب نباشد فیلم را از نمونه های هالیوودی خود برتر دانست. در سال 2008 فیلم در بین 500 فیلم برترتاریخ از دیدگاه مجله امپایر در رده 64 قرار گرفت.


فیلم در جشنواره کن درخشید و علاوه بر نامزدی برای نخل طلای جشنواره، برنده جایزه بزرگ این جشنواره شد. ضمن اینکه فیلم برنده 3 جایزه در مراسم جوایز سینمای کره جنوبی برای بهترین فیلم، کارگردان و بازیگر مرد شد.

برای خواندن قسمت اول کلیک کنید

برای خواندن قسمت دوم کلیک کنید

برای خواندن قسمت سوم کلیک کنید

برای خواندن قسمت چهارم کلیک کنید

برای خواندن قسمت پنجم کلیک کنید

برای خواندن قسمت ششم کلیک کنید

برای خواندن قسمت هفتم کلیک کنید

برای خواندن قسمت هشتم کلیک کنید

محمد حسن گودرزی

94105 ت

نظرات
ADS
ADS
پربازدید