Performancing Metrics

منوچهر نوذری تافته جدابافته بود | اتاق خبر
کد خبر: 327824
تاریخ انتشار: 6 فروردین 1395 - 20:47
منوچهر آذری از خاطرات خود در سال های همکاری با منوچهر نوذری در رادیو و در برنامه «صبح جمعه با شما» گفت و اینکه زنده‌یاد نوذری هر هفته بعد از ضبط برنامه عده ای را ناهار مهمان می کرده است.

اتاق خبر- منوچهر آذری از خاطرات خود در سال های همکاری با منوچهر نوذری در رادیو و در برنامه «صبح جمعه با شما» گفت و اینکه زنده‌یاد نوذری هر هفته بعد از ضبط برنامه عده ای را ناهار مهمان می کرده است.

منوچهر آذری با اشاره به سال‌ها همکاری خود با منوچهر نوذری در رادیو و دیگر برنامه ها بیان کرد: من و زنده‌یاد نوذری سال ها با هم دوست بودیم و برنامه «صبح جمعه با شما» را در رادیو داشتیم که اینها خاطرات بسیار خوبی را برای ما رقم زده بود.

وی ادامه داد: نام هر دو ما منوچهر بود و هر دو هم شوخ بودیم و همین باعث می شد گاهی چیزهایی با هم قاطی یا اشتباه گرفته شود.

این هنرمند رادیو با مرور خاطرات خود و منوچهر نوذری بیان کرد: منوچهر نوذری تافته جدابافته بود و هیچ گاه مثل او پیدا نخواهد شد. او یک هنرمند واقعی بود که در سینما، تلویزیون، تئاتر و حتی دوبله و گویندگی فعالیت داشت. خاطره فیلم هایی که دوبله می کرد و زمانی که به جای جک لمون حرف می زد هنوز هم برای من زنده است. او واقعا هنرمندی بود که نفسش گرم بود و بسیار خوشمزه و جذاب حرف می زد، حتی می‌توانست بی مزه ترین جوک ها و لطیفه ها را هم با نمک و جذاب تعریف کند.

آذری با اشاره به نمایش هایی که از نوذری دیده بود، یادآور شد: یکی از هنرهای نوذری در بداهه پردازی های او بود، خاطرم هست چندین بار در کارهای نمایشی خود روی صحنه هم حاضر جواب بود و همان زمان اگر حضار حرفی می زدند و یا چیزی یادش می آمد در لحظه لطیفه ای می گفت یا مردم را می خنداند.

این گوینده رادیو با اشاره به همکاری خود با نوذری در برنامه «صبح جمعه با شما» یادآور شد: ظهرها که می شد او همه را به ناهار دعوت می کرد و او از هنرمندانی بود که حتی یادم نمی آید یک بار هم با هم دعوا کرده باشیم. زنده یاد نوذری همیشه همه را می خنداند و همانطور که گفتم هفته ای یک بار بعد از ضبط برنامه «صبح جمعه با شما» همه جمع دوستان را به ناهار دعوت می کرد.

آذری در پایان به دوران بیماری نوذری اشاره کرد و گفت: اواخر بیماری او چندین بار به عیادتش رفتم و بسیار ناراحت شدم و از نبود او افسوس خوردم. ما آنقدر با یکدیگر خاطره داشتیم که نمی توان هیچ یک از آنها را جدا کرد، لحظه لحظه بودن با نوذری خوشی و خاظره و لبخند بود. او دوست داشت همه را بخنداند.

منبع: مهر 

نظرات
ADS
ADS
پربازدید