به گزارش اتاق خبر، جمعیت کنونی این شهر به یک سوم دوران اوج معدنکاریاش رسیده و به زحمت به ۳۵هزار نفر افزونمیشود اما مشکل اصلی شهر، از رونق افتادنش نیست. بلکه تمام این منطقه اکنون تبدیل به خانه صدها دالان عمودی معدن و هزاران مایل تونل است که زیر شهر قرار دارند. قرار بوده این شهر به صورت اصولی ساخته شده و مسائل ایمنی در آن رعایت شود، قرار بوده است که این تونلها به درستی پر شوند اما این اتفاق نیفتاده است. زمانی که با گرم شدن هوا، برف تبدیل به باران میشود و به قول تام ملوی، «فصل دالانها» فرا میرسد، تعدادی از این دالانهای خفته تصمیم میگیرند که یاد جوانی کرده و از خواب زمستانی خود برخیزند. گاهی تعداد این دالانهای خسته از خواب به ۱۰ مورد هم میرسد. ملوی که مدیر احیای شهر بوت سیلور باو و مسئول مستقیم بررسی دالانهای سر باز شده است، میگوید: «بارها ورودی یکی از این دالانها را باز کرده و دیدهام عمق آن به سادگی به صدها فوت میرسد. »
شهر وحشت
در هر شهری گاهی میتوان شاهد نشست زمین بود اما در اینجا (شهر بوت)، بهطور تقریبی ممکن است زمین از هر نقطهای دهان باز کند. ملوی در مناطق مختلفی با این تونلها مواجه شده است: زیر پای دختری که در حیاط مدرسه خود مشغول تاببازی بود، در ایوان پشتی خانههای مسکونی و صدها جای دیگر. گاهی حتی مردم کل خانه خود را روی یک دالان معدن بنا کردهاند: یک دالان بزرگ در زیرزمین آکوما، هتل سابق شهر وجود دارد و یکی هم در زیرزمین یکی از کافههای منطقه شمال شهر. تنها چند منطقه انگشتشمار از کره زمین تا این حد معدنکاری شدهاند که نمیتوان در آن یک زمین سالم برای ساختوساز پیدا کرد. معدنی در بوت مونتانا از سال ۱۸۶۴م شروع شد. از آن زمان، کاوشگران در جستوجوی طلا بستر تمام رودخانههای منطقه را زیر و رو میکردند. با این حال، دیری نپایید که مردم متوجه شدند ثروت اصلی در زیر زمین نهفته شده است. ۲۰ سال بعد و در سال ۱۸۸۴م، تعداد معادن فعال این ناحیه به ۳۰۰ رسیده بود و هزاران درخواست مجوز دیگر هم ارائه شده بود. زمانی که قرار شد ایالاتمتحده مجهز به سیستم سراسری برق شود، مس به ناگاه تبدیل به یک محصول باارزش شد. در این میان، بوت هم ذخایر قابلتوجهی از مس داشت. زمانی که قرن بیستم میلادی در آغاز راه قرار داشت، یکپنجم از کل تولید مس سرزمین پهناور امریکا به بوت تعلق داشت. در پی این تاریخ غنی معدنکاری است که اکنون تونلهای غولپیکری در تمام شهر مشاهده میشوند. این تونلهای به ظاهر آرام، گاهی موجب لرزش زمین و تغییر مکان آن هم میشوند. هر چند این لرزشها و دگرگونیها چندان بزرگ نیستند اما آنقدر هستند که بتوانند باعث ترک خوردن پیادهروها بشوند، ساختمانها را کج کنند و مانعی برای بسته شدن کامل پنجرهها باشند. اما این مشکل، چندان اساسی نیست. مشکل اصلی که نیازمند تدبیر فوری است، رخنمایی بهاره دالانهای عمودی خفته در بستر شهر است؛ دالانهایی که برخی از آنها در روزهای شروع عصر معدنی بوت حفر شدهاند و عمرشان به بیش از ۱۴۰سال میرسد. ملوی میگوید: «دالانهایی که دهان باز میکنند، آنهایی هستند که در دهه ۱۸۸۰ و ۱۸۷۰م حفر شده و براساس اصول و مقررات موجود نبودهاند. مکان آنها در نقشه شهر مشخص نشده است (که اگر اینطور بود، بسیار خوب میشد). با این حال، در آن زمان کسی مجبور نبود که چنین کاری انجام دهد. نتیجه آن شده که امروز، رخنمایی هر کدام از این دالانها میتواند یک غافلگیری برای شما باشد. مشکل آنجا است که علاوه بر بیاطلاعی از زمان و مکان چنین اتفاقاتی، نمیدانید که در صورت گرفتار شدن در یکی از دالانها، ۱۰ فوت پایین رفته و متوقف خواهید شد یا آن دالان تا هزار فوت هم عمق دارد. »
ماموریتی تمام نشدنی
هر بهار، ملوی بین ۵۰ تا ۱۰۰ گزارش از دالانهای معدنی احتمالی را بررسی میکند. این گزارشها را شهروندانی به صورت تلفنی به او اعلام میکنند که از فرورفتن زمین حیاط پشتی خود یا خیابان در هراس هستند. زمانی که ملوی و همکارانش چنین تماسی دریافت میکنند، قبل از هر اقدامی، نقشههای شهری را بررسی میکنند تا شاید سرنخی از یک دالان معدنی در آن نقطه بیابند. آنها اطلاعات را وارسی میکنند تا ببینند، آیا در محدوده ادعا شده زمانی معدنکاری میشده و آیا دالان دیگری در مجاورت آن کشف شده است یا خیر. اگر این احتمال وجود داشته باشد که ادعا تماسگیرنده صحیح باشد، ممکن است نگاهی به دالان معدنی بیندازند. آنها با ماشین حفاری، اندکی روی زمین را کنار میزنند تا بتوانند از نزدیک متوجه شوند که داستان از چه قرار است. با این حال، دالانهای معدنی تنها موارد مخفی زمینهای بوت نیست: با آب شدن یخ و برفها در بهار، گاهی ساختمانهای کوچک و مجزا بهتدریج در زمین فرو میروند. ملوی میگوید: «هیچ راهی جز کندن اطراف یک گودال نیست. همین چند روز پیش بود. یک تماس تلفنی دریافت کردیم و در نقشهها به موضوع مشکوکی برخورد نکردیم. سوابق منطقه هم چیزی نشان نمیداد. ۵۰ دلار شرط بستم که گودال یافت شده، دالان معدنی نیست اما اشتباه میکردم. دیگر حدس نمیزنم؛ چرا که بارها اشتباه کردهام. » در زمان حفاری اگر به الوارهای ساختمانی برخورد کنیم، یک دالان معدنی یافتهایم و در غیراینصورت اشتباه کردهایم.
نگاهی به بستن معادن
اغلب زمانی که معدنکاران تصمیم به بستن دالانهای خود میکردند، چوبهای بسیار ضخیم را به صورت ضربدری روی دهانه معادن میگذاشتند و روی آن را گل و مصالح ساختمانی میریختند. با این حال، پس از ۱۰۰سال، تختههای چوبی پوسیده شده و مصالح روی ورودی دالانها هم بهتدریج از روی چاله کنار رفتهاند. از طرفی پس از گذشت آن هم سال، هیچکس یادش نمانده که اصلا معدنی در آن نزدیکی بوده یا خیر. هیچکس باقی نمانده است. از آن زمان تاکنون چند نسل در این شهر زیستهاند و هیچ اطلاعی از گذشته دور ندارند و حتی حاضر نیستند برای پر کردن معادن اجدادشان پولی بپردازند. بنگاهی که ملوی در آن کار میکند، از دولت برای پر کردن دالانهای معدنی بودجه دریافت میکند. آنها وظیفه دارند تا دالانها را به وسیله باطلههای معدنی، بتن و فولاد قراضه پر کنند. یک دالان کوچک ممکن است هزار دلار هزینه بر جای بگذارند؛ اما یک دالان بزرگ ممکن است نیاز به ۵هزار تا ۱۰هزار دلار برای پر کردن داشته باشند.
منبع: صمت