به گزارش اتاق خبر، به دلیل حضور رسانههای گوناگون در همان دقیقه نخست توجهها را به خود معطوف میدارد. برای مثال همین ۴ روز آتشسوزی پتروشیمی بوعلی سینا کافی است چه بسیار ثروت ملی ما سوخت و هوا رفت و چه بسیار آتشنشانهای جوان و ورزیده ما دچار سوختگی و گرمازدگی با ۷۵درجه گرما شدند. برگردیم به واقعیتهای مورد نظر خودمان در همین بازارها و پاساژهای ایرانی؛ میدانیم که زیربنا و شکل و برنامهریزی ساخت بازار مثلا در تهران برای یک شهر یکی دو میلیون نفری شکل گرفته است، در بازار تهران تا ۵ دهه قبل خریداران و گاه فروشندهها با قدم آهسته و سلام و علیک رفت و آمد میکردند، همه حجرهداران و مغازهدارهای بالا و پایین روی چهارپایههایشان تا که یک تکه زیلو یا قالیچه هم رویش بود که به راحتی سیر آفاق کنند، اما حالا بروبچههای همان تاجرها و حجرهدارها از صبح که با نام خدا وارد میشوند تا غروبگاهان و حتی شبها که راهی خانه و خیابان میشوند بندههای خدا روی پا هستند و به سرعت به حسابهایشان به صورت الکترونیک پول واریز میکنند، این در حالی است که در گذره عابران هم در حال «چلانیده» شدن هستند، باید لایی بکشند و عبور کنند، تازه عبور چهارچرخههای آهنی که مال و اموالشان را از پاساژها و باراندازها به حجره یا برعکس میآورند مزید بر علت میشود و سقفی هم بالای سرشان است که فقط از تیر چوبی و الوار و «توفال» تبدیل به نبشیهای نگهدار شیشههای قطور و یا آجری شده که میتواند خطرآفرین باشد، که در شیراز و اصفهان و کرمان و دیگر شهرها هم به چشم میتوان دید، بارها شنیدهایم به خاطر یک اتفاق ساده حتی یک ماشین آتشنشانی هم با زجر و بدبختی توانسته به محل موردنظر برای اطفاء حریق و انجام فعالیتهای مربوط برسد، چون مردم بیشتر عجله دارند به محل موردنظر برسند و زودتر تماشا کنند و با موبایلهایشان عکسهای سلفی بگیرند و اصلا کمکی به آن از راه رسیدهها نمیکنند و بیشتر مزاحم هستند تا مراحم. با چنین اوضاعی در صورت پیش آمدن کوچکترین اتفاق و ازجمله آتشسوزی یا حتی زلزله اتفاق بدی دامنگیر بازار به عنوان یکی از ستونهای اقتصاد، تولید و اشتغال خواهد شد، اتفاقی که برای جبران آن هم وقت و هم میلیاردها ثروت فردی و جمعی مورد هجوم قرار خواهد گرفت.
بزرگان سرمایه در پامنار
به وضعیت حالای پامنار به عنوان اقتصادیترین بخش تهران زیاد توجه نکنید، روزگاری در این منطقه نامداران سیاست و سرمایه زندگی میکردند که البته در حال حاضر فقط سرمایهدارها ماندهاند، یعنی صاحبان باغهای بزرگ دیروز که تبدیل به مغازه و خانه و کوچه شده و البته دودهنههای کاغذفروشی. اگر در هر جای تهران و ایران کاغذ کم بیاید در زیرزمینها و باراندازهای پامنار به فراوانی وجود دارد، خیابانی که از نزدیکیهای سرچشمه و ملت به بهارستان و مجلس میرسد، حالا فهمیدید چرا پامنار تا این حد مورد توجه بوده و چرا باغ «ایلچی» آن در خاطرهها و کتابها مانده است؟
وجه تسمیه نام محله هم به خاطر مناره بزرگی است که از گذشتههای دور و زمان قاجار مانده است، منارهای که متعلق به مسجد و مدرسه «آغا بهرام» بوده و آقای با «غ» هم که معلوم است، یعنی «خانم» یا خانم بهرام، تنها خیابان بزرگی که سرچشمه را به بازار تهران متصل میکرده، محل زندگی ایلچی روس و محل زندگی آیتالله کاشانی. یاد روزگاری بهخیر که بازارچه پامناری بود با کاروانسرا، تیمچه، تکیه، آبانبار معروفش و مسجد و مدرسهاش و البته خانههای برزرگ پر از درخت یا خانه باغها، بیشتر سرمایهدارهای بازار عصر که میشد قدمزنان میآمدند به پامنار و اقتصاد و تجارت از همین منطقه به بازار میرفت و در تهران و سایر شهرهای بزرگ ایران تقسیم میشد، به عبارتی پول در درون پامنار، تولید میشد و اقتصاد را شکل میداد. خیلی از همین تاجرهای بازاری عاشق چنارهای مشهوری بودند که در پامنار تابستانها را قابل تحمل میکرد. هنوز هم بسیاری از تاجرهای قدیمی که امروزه فرزندانشان و نوههایشان مراکز اقتصادی آنها را به نام «حجره» و مغازههای پر از اجناس داخلی و خارجی میگردانند، فراموش نمیکنند قدمزدن روی سنگفرشهای قدیمی را که با نوگرایی و تجدد در شهر تهران و از راه رسیدن شهرداران جدیدتر، مثل اینکه مدادپاککن در دست گرفته باشند روی همه سنگفرشها را با آسفالت داغ پوشانیدند تا مثلا تهران را همراه با قافله تمدن جلو ببرند. نمونههایش، لالهزار، میدان توپخانه و حالا بار دیگر شهرداری تهران و سازمان زیباسازی تصمیم گرفتهاند بار دیگر همان روح قدیمی زیبا را به این دایره بزرگ شهری برگردانند. منطقهای که بازار تهران با همه اقتصاد بزرگش را همراه با بیش از هزار اثر تاریخی در خود جای داده است، به عبارتی در آن روزگار هنوز در دسترسی اقتصاد و تجارت همراه با زیباییها و ابنیه تاریخی مثل کاخ گلستان و شمسالعماره و میدان ارگ به هم گره خورده بودند، علاوه بر این وزارتخانهها و سفارتخانهها هم در همین منطقه قرار داشتند و به هر حال ثروت آن روز تهران درون منطقه ۱۲ امروزی رو به گسترش گذاشته بود، البته از ماجرای مربوط به سیاست و سیاستگذارش میگذریم، اما فراموش نباید کرد که در گذر زمان همین تاجران سرمایهدار بازار بسیاری از مناطق مسکونی را در عودلاجان و پامنار و سرچشمه تبدیل به انبارها و باراندازهایشان کردند.
اما خبر خوش برای آنها که میخواهند دسترسی آسان به بازار و لالهزار و میدان حسنآباد داشته باشند (در ترمیم و بازگشت به معماری اصلی) این است که به همت شهرداری تهران همه این بخشها در طرح ساماندهی قرار گرفته و «پیادهراههای» زیادی را به زودی شاهد خواهیم بود همراه با زیباییها و جذابیتهای فراوان، این مناطق طبق نقشه عبارتند از: بازار تهران، پیادهراه باب همایون به طرف ناصرخسرو و تا حوالی چهارراه سیروس، یعنی قلب اقتصاد و تجارت اصلی در بازار تهران. خبر آخر هم سنگفرش شدن دوباره «پامنار و سیتیر» است، که حرفها و انتقادهایی را هم حتما از سوی بعضی به دنبال خواهد داشت. اما فراموش نباید کرد که تهران با همین مناطق قدیمی اما خاطرهانگیز شکل واقعی خود را به ویژه در این منطقه بهدست خواهد آورد.
اما مهمترین فرضیه این است که تجارت و اقتصاد هم با این اتفاق اوج خواهد گرفت.
مشکل اصلی کجاست؟
نباید فراموش کرد که شکل و معماری بازارچههای محلی و بازارهای قدیمی ایرانی به شدت با سنت مردمی و ملی همخوانی دارد، فقط برای نمونه به ۴ کتیبه مانده از صدواندی سال تیمچه حاجبالدوله در بازار بزرگ تهران نگاه کنیم تا دریابیم کاشیکاری و تذهیب نوشتههای این سرستونهای چهارسویه، چه ارزشی دارد. البته به خاطر بعضی دستبردهای انجام شده از سوی افراد ضدجامعه و جاهل که حتی از تختهسنگهای بینشان و بانشان و برگ و گل تختجمشید و پاسارگارد نگذشتند و کتیبههای بسیاری را به غارت بردندبه طور قطع اگر این کاشیها و تذهیبکاریهای ارزشمند در بالاترین بخش ساختمانها و بناهای مربوط قرار نمیگرفت، معلوم نبود اثری از این هنرهای بزرگ به جای بماند! شاید هم دلیل تاقنویسی و کندهکاریها در بالای ستونها، در دوره قاجار و بعد از آن، برای دور ماندن از تخریب و سرقت توسط بزهکاران بوده است، همان برنامهای که به طور معمول در طبقه دوم ساختمانهای بازاری ریخته شده، تا چشم و دست نامحرمان روزگار آسیبی به آن نزند. این نگاه حفاظتی از روزگار دور عامل مهمی در حفظ و حراست از آثار ملی و ثروتهای بزرگ شهری بوده است که اگر در محلهها و کوچهها و خیابانها نیز به اجرا درمیآمد تهران و شیراز و کرمان و کاشان، چنین گشاده دستانه مورد هجوم قرار نمیگرفت. تخریب کامل منطقه باغ ملی تهران و آثار مربوط به بناهای محیطی، یا دگرگونیهای پیش آمده در میدان حسنآباد و آثار معماری اطراف آن که دگرباره قرار است همچون چینی شکستهای بند زده شود تا شاید به روزهای قدیم برگردد.
مجموعههای معماری پولساز چه شد
حس و حال همین کوچه و بازارچه مروی تهران با مسجد بسیار قدیمی مروی چنان دستخوش تغییر قرار گرفت که دو طرف کوچه تبدیل به مغازههای بزرگ و کوچک شد تا عطر و ادکلن و سوپ آماده و مشتقات قهوه و وسایل آرایشی و لباسهای ویژه و داروهای ساخت عضله و... در آن فروخته شود، در حالی که مجموعه معماری دوران قاجار مربوط به آثار پشتی کاخ گلستان و شمسالعماره توسط بناهای کارآشنا و ناشی و سرمایهداران و سرمایهگذاران، بهتدریج از بین رفت و جایش را دکانهای پرچمدوزی و لباسدوزی پر کرد و صدای کسی هم درنیامد، البته حالا فکرهایی شده برای باغچهکاری گرداگرد این مجموعه تا شاید در آینده از نظر ساخت اقتصادی و اشتغالزایی فعال، غفلتهای گذشته جبران شود.
منبع: صمت
95102