به گزارش اتاق خبر، تامین مالی و جذب سرمایهگذاری تنها راه توسعه و پیشرفت در صنایع مختلف نیست بلکه عوامل و موضوعات دیگری در تحقق اهداف رشد و توسعه صنعتی متصور است که تنها در بودجهگذاری خلاصه نمیشود. به ویژه که در دنیایی که به طور مداوم فناوریهای جدید بروز و ظهور میکنند. هرچند تامین مالی و ابعاد حمایت مالی در رشد زیرساختی موثر است اما چینش دانش فنی و تنظیم داشتهها و نداشتههای علمی در هر صنعتی ملاک واجب و ضروری است که نباید از نمودار سیاستگذاری سازمانهای صنعتی جا بماند.
منظور اصلی ما همان رویکرد مدیریت دانش یا مدیریت دانایی است که لازم و ضروریترین عنصر بروزسانی در هر صنعت به شمار میرود؛ چراکه دانش اصلیترین سرمایه سازمانها و واحدهای صنعتی امروز است؛ تا جایی که صاحبان صنعت و اقتصاد دنیا امروزه به مدیریت دانش به عنوان کلیدیترین رویکرد در مدیریت کسب و کار نگاه میکنند به ویژه در صنایعی که هر روز با تغییرات و رشد فناوری مواجه میشوند مدیریت دانش باید مدل اصلی سازمان در آن واحدهای صنعتی قرار گیرد.
مدیریت داشتههای علمی
مدیریت دانش فرآیندی است که به وسیله یکپارچهسازی موثر و به اشتراکگذاری اطلاعات باارزش کسبوکار، دانش و منابع انسانی را برای بهدست آوردن حداکثر اثربخشی، مدیریت میکند. در نتیجه برای کمک به بهبود قابلیت نوآوری، مزیت رقابتی و توسعه پایدار، بهطور همزمان، روشها و فلسفه مدیریت نوین را نیز پوشش میدهد. به عبارتی مدیریت دانش سازمانی، ابزاری است که از طریق فرآیند شناسایی و کسب دانش و استفاده موثر از آن، رقابتپذیری سازمان را بهبود میبخشد.
این راهبرد موید این نکته اساسی است که در سازمانها و واحدهای صنعتی به مرور زمان و در جریان کسب و کار اطلاعات و دانش بسیاری رد و بدل و حتی انباشت و تجمیع میشود و این انباشت اطلاعات لزوم مدیریت داشتههای علمی و مدیریت دانش را گوشزد میکند. از طرفی مدیریت دانش باعث به اشتراکگذاری این دادهها بین کارکنان واحدهای صنعتی میشود و نهتنها بهرهوری و اثربخشی کارکنان را بالا میبرد بلکه با تشکیل زنجیرهای از سازمانهای همسو و با اطلاعات دقیق و یکسان، هزینههای تولید و خدمات را کاهش میدهد. به علاوه اینکه دانش یک منبع نوآوری است؛ نوآوری سازمانی از طریق ایجاد انباشتگی در دانش و اشتراک آن تقویت و موجب توسعه بهتر و سریعتر کسبوکار میشود. این دانش میتواند در چند سطح و از ۴ منبع جمعبندی و مدیریت شود: دانش نیروی انسانی(اطلاعات علمی کارکنان)، دانش مکانیزه(دانش مربوط به تجهیزات سازمان)، دانش مستند(دانش بایگانی شده به شکل مکتوب) و دانش خودکار(دانشی که به وسیله برنامههای رایانهای پشتیبانی میشود. )با این مقدمه و معرفی به ضرورت مدیریت دانش در صنعت برق میپردازیم؛ صنعتی پویا که کشور ما در آن سرآمد است و اهمیت مدیریت دادهها و علم در آن بسیار مشهود است. هرچند مدیریت دانش در تمامی سازمانها و واحدهای صنعتی اهمیت دارد اما در صنایع زیرساختی و مادر، لزوم آن بیش از پیش متصور است.
خروجیهای مدیریت دانش در صنعت برق
آنچه بیش از پیش در صنعت برق از سوی مسئولان بر آن تاکید میشود توجه به مصرف بهینه و اصل بهرهوری در این صنعت است.
بهتازگی رویا طباطبایییزدی، رییس سازمان ملی بهرهوری ایران از آغاز مرحله نخست برنامه مدیریت دانش برای بهرهوری در صنعت برق ایران خبر داده است. هدف از این پروژه، انتقال نمونههای موفق در توسعه و اجرای ابتکارات جدید ارتقای بهرهوری اعلام شده است اما بهرهوری تنها موضوع مورد تاکید در استراتژی مدیریت دانش در این صنعت نیست بلکه مدیریت دانش در این صنعت به واسطه بروز بودن و اطلاعات بسیار زیاد در آن جزو لوازم ضروری توسعه و پیشرفت شرکتهای برق و درمجموع صنعت برق به شمار میرود. علی بخشی، نایب رییس سندیکای صنعت برق در این زمینه به صمت گفت: صنعت برق جزو صنایع «هایتک» و پیشرو است که بر لبههای فناوری حرکت میکند بنابراین اولویت صنعتی که ریشه و پایه آن فناوری است باید مدیریت دانش باشد. وی افزود: هرچند پیش از این هم رویکرد مدیریت دانش بر این صنعت متمرکز شده بود اما به صورت مدون درنیامده است؛ مدیریت دانشی که برای جهشهای بعدی فناوری و نوآوری لازم و واجب است. به عبارتی به هر میزان که این صنعت پیشرفت میکند فناوریهای بیشتری در آن جمع میشود از اینرو به صراحت میتوان گفت؛ نه تنها راهبرد مدیریت دانش باید در این صنعت متمرکز شود، بلکه تاکید بر این امر واجب و ضروری است.
خروجی این مدیریت دانش میتواند بهرهوری، انتقال دانش فنی و ایجاد واحدهای «آرانددی» باشد که بر مبنای مدیریت دانش و پلهپله انجام میشود. بخشی گفت: سندیکای صنعت برق با همکاری پژوهشگاه نیرو کارگروهی را ایجاد و برای مدیریت دانش فنی و ایجاد واحدهای «آرانددی» تفاهمنامهای امضا کرده است. هدف از این اقدام که هنوز در دست بررسی است تلاش برای اعطای تسهیلات به شرکتهای برق است که در فضای برون سازمانی خود بتوانند بخشهای «آرانددی» و مدیریت دانش ایجاد کنند. تلاش بر این است که در مراحل بعد فناوریهای عمومیتر را در اختیار این شرکتها قرار دهیم از اینرو خروجی این مدیریت دانش، افزایش راندمان و بهرهوری و دستیابی به فناوریهای جدید در صنعت برق، تربیت و تامین نیروی انسانی، اعطای تسهیلات و کمک مالی از طریق صندوق با همکاری پژوهشگاه نیرو، برگزاری کلاسهای دورهای آموزشی در چند مسیر، انتقال فناوری ساخت تجهیزات با بهرهوری و راندمان بالا و ایجاد واحدهای تحقیق و توسعه است.
پول هم لازم است
البته بررسی و چینشهای علمی تنها روی کاغذ نتیجه نمیدهد بلکه آنجا که صحبت از عملیاتی شدن دستاوردهاست پای بودجهگذاری و تامین مالی به میان میآید؛ همان نکته ابتدایی مطلب درباره نقش حمایتهای مالی و توسعه را ناصر شایان، عضو هیات مدیره سندیکای برق ایران تاکید و آن را تسهیلکننده و عامل اجرایی مطالعات مدیریت دانش در صنعت برق قلمداد میکند. شایان به صمت گفت: مدیریت دانش راهبردی بسیار موثر و واجب است اما شروط خاصی را هم میتوان برای به ثمر نشستن دادههای حاصل از آن متصور شد؛ نخست اینکه زمانی که بودجههای عمرانی در عمل مسدود است نمیتوان به صورت ایدهآل از مدیریت دانش فنی صحبت کرد.
هرچند مدیریت دانش فنی در صنعت برق مزیتهایی همچون نوآوری، کیفیت بالای خدمات و محصول، کاهش هزینهها و رقابتپذیری را به دنبال دارد اما این رویکرد باید با مولفههای موثر اقتصادی در پیوند باشد. به عبارتی نمیتوان تنها به اصل رقابتپذیری و نوآوری تاکید کرد اما بودجهای برای راهاندازی پروژهها یا تولید محصول اختصاص نیابد. از این رو نیاز است رویکرد موثر مدیریت دانش در پیوند با تامین و حمایتهای مالی برنامههای توسعه صنعت برق را جهتدهی کند. نگاه شایان، موید این نکته اساسی نیز است که تا زمانی که سرمایه مورد نیاز برای جهش توسعه وجود نداشته باشد در عمل نمیتوانیم تنها به اصل مدیریت دانایی در سازمانها تاکید کنیم هرچند این دیدگاه نفیکننده راهبرد مدیریت اندوختههای علمی در صنعت برق نیست. به هر حال موتور محرکه این صنعت و بسیاری از صنایع زیرساختی دانش فنی است که باید ساماندهی شود.
منبع: صمت
95102