اتاق خبر: فصل مشترک تمامی این شرکتها که از گستره فعالیت بالایی برخوردارند، رعایت معیارهای مطرح شده و استفاده از استراتژیهای نوین و دانشمحور است.
تمامی سازمانهای اروپایی در سطح دولتی یا خصوصی به نوعی درگیر چالشهای ویژه خود هستند. افزایش فشارها در فضای رقابت بینالمللی با محدودیت منابع باعث میشود شرکتها با استفاده از مباحث مدیریتی به دنبال افزایش توان اقتصادی خود حرکت کنند. در همین زمینه موسسه مدیریت دانش در قالب یک فهرست، از ۱۰۰ شرکت تولیدی و خدماتی در زمینههای گوناگون به عنوان شرکتهای برتر در حوزه مدیریت دانش نام برده است. این موسسه معتقد است مدیریت دانش در سازمانها مانند چتری است که تمامی فناوریها، شگردهای تجاری، روند همکاری، راهکارهای رقابتی، سبکهای مدیریتی، ارتباط با مشتری، مدیریت دادههای عظیم، جستوجوی نیازها و پوشش آنها و برنامههای آینده یک شرکت را تحتتاثیر قرار میدهد.
مدیریت دانش از « HP » تا « IBM»
با نگاهی به تمامی این مولفهها، موسسه جهانی مدیریت دانش توانسته نام ۱۰۰ شرکت از سراسر جهان را به عنوان برترینها در دنیای مدیریت دانش فهرست کند. در این فهرست نام شرکت HP به چشم میخورد که در زمینه مدیریت دانش و ارائه راهکارها و ارزیابی استراتژیهای تازه، صاحب سبک شناخته میشود. به دنبال آن IBM، Aptean، Accusoft و Kofax را میتوان از نمونههای موفقی دانست که با تکیه به سبکهای مدیریت دانش توانستهاند در کسب و کار خود به موفقیت دست یابند.
در تعریف کلی این سبک از مدیریت با عنوان مدیریت دانش، به معنای در دسترس قرار دادن اطلاعات و دانش علمی طبقهبندی شده است، به طوری که به هنگام نیاز در اختیار افرادی که نیازمند آنها هستند، قرار گیرند و زمینه افزایش بازدهی آنها را فراهم آورد. عواملی که این اندوختهها را مدیریت میکنند، ابزار و تمهیداتی هستند که دسترسی به این سرمایههای علمی را آسان میکنند. از مهمترین مولفههای مدیریت دانش، رویکرد نظاممند خلق، دریافت، سازماندهی، دستیابی و استفاده از دانش و آموختهها در سازمانهاست و به بهبود تصمیمگیری، انعطافپذیری بیشتر، افزایش سود، کاهش بار کاری، افزایش بهرهوری، ایجاد فرصتهای جدید کسب و کار، کاهش هزینه، سهم بیشتر از بازار و بهبود انگیزه کارکنان کمک میکند. مدیریت موثر دانش، سازمانها را از زیانهای ناشی از پایان ارتباط مدیران و کارکنان با شرکت حفظ کرده و گسترش مفاهیم کلیدی را در سطح زیر واحدهای سازمان تسهیل میکند. در شرایط کنونی بسیاری از سازمانهای فعال در عرصه داخلی برای استفاده از مزیتهای رقابتی حاصل از فرآیندهای دانشی، به کشف، خلق، انتشار و استفاده از دانش همت گماردهاند.
راهی برای موفقیت جامعه اروپایی
در زمینه مدیریت دانش الگوهای شناختهشدهای وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به EFQM، مدل بنیاد مدیریت کیفیت اروپا، جایزه مالکوم بالدریج و مدل دمینگ اشاره کرد که در سطح بینالمللی جزو مدلهای شاخص و برتر به شمار میآیند.
کارشناسان مدیریتی اروپا معتقدند داشتن کیفیت تنها یکی از پیشنیازهای موفقیت شرکتها و موفقیت رقابتی جامعه اروپاست و بر همین اساس تکیه بر EFQM را راهی در مسیر پیشرفت میدانند.
EFQM که از سوی موسسهای با همین نام شناخته شده، تمرکز خود را بر مدیریت دانش و بهرهوری سازمانی در اروپا قرار داده است.
این موسسه در سال ۱۹۹۲میلادی جایزه ملی خود را با عنوان چارچوبی برای ارزیابی در جایزه کیفیت اروپا معرفی کرد که بعدها شاخصهای آن در سراسر اروپا مورد استفاده قرار گرفت. نتایج آخرین مطالعات در زمینه بکارگیری مدل سازمانی EFQM نشان میدهد بیش از ۲۰ هزار سازمان اروپایی از این مدل استفاده کردهاند و میتوان گفت به طور میانگین از هر ۲۵ شرکت بزرگ اروپایی، ۱۵ شرکت چیدمان مدیریتی خود را بر اساس این استاندارد قرار دادهاند. به دنبال شرکتهای بزرگ، شرکتهای کوچک نیز از این استاندارد استفاده میکنند به طوری که درحالحاضر حداقل ۱۰ هزار شرکت در جهان مدل مدیریتی خود را بر اساس معیارهای این استاندارد چیدهاند.
مدل جایزه ملی بهرهوری و تعالی سازمان در اوایل سال ۱۹۹۲میلادی چارچوبی برای ارزیابی مطرح و معرفی شد.
این مدل به عنوان یک چارچوب سازمانی گسترده در اروپا به کار گرفته و به پایه و اساسی برای مجموعهای از جوایز کیفی محلی و ملی تبدیل شد و بیشتر در قالب ابزاری عملی و کاربردی برای کمک به سازمانهاست تا بتوانند جایگاه خود را در مسیر رشد، ارزیابی کنند.
این مدل در سازمانها صرفنظر از اندازه، ساختار و بخشهای مختلف آن قابل اجرا و کاربردی است چراکه خودارزیابی برای سازمانهای کوچک و بزرگ بخشهای دولتی مانند بخشهای خصوصی به صورت گسترده کاربردی و قابل اجراست و خروجی آن میتواند به عنوان بخشی از فرآیند برنامهریزی شغلی بکارگیری شود.
مفاهیم و ارزشهای بنیادی در مدل نخست به بحث نتیجهگرایی میپردازد چرا که این موضع همه صاحبان منافع یک سازمان را دربر میگیرد. علاوه بر این، مشتریمداری، ثبات در دستیابی به مقاصد، مدیریت بر فرآیندها، مشارکت و توسعه منابع انسانی، یادگیری، نوآوری و بهبود مستمر، توسعه همکاریها و پاسخگویی اجتماعی سازمان را میتوان از مهمترین مفاهیم آن نامید. این سازمان از ۹ معیار کلی نام میبرد که ۵ معیار به توانمندسازی و ۴ معیار به نتایج عملکرد سازمانها میپردازد. آنچه از این مدل دریافت میشود آن است که عوامل زیادی در بهدست آوردن تعالی در تمام نمودهای یک عملکرد وجود دارد، نتایج تعالی در ارتباط با عملکرد، مشتریان، کارکنان، جامعه و خط مشی و راهبردی که رهبری برمیگزیند است و در میان کارکنان، شرکا، منابع و فرآیندها اجرا میشود. مدل EFQM در پایان دهه ۹۰ میلادی در قالب یک نسخه اختصاصی در سازمانهای کوچک و متوسط (SMEs) تهیه شد که بیشتر بر مدیریت روابط کاری میان شرکا تمرکز دارد.
براساس این گزارش، مدیریت دانش به عنوان راهکاری خلاقانه در مسیر تحقق اهداف سازمانی، میتواند علاوهبر پایان دادن به مشکلات سازمانها، زمینه افزایش توان رقابتی آنان را فراهم آورد. نکته مسلم این است که توجه به مباحث مدیریتی و به ویژه مدیریت دانش در چند سال گذشته بیش از پیش مورد توجه فعالان حوزه کسب و کار قرار گرفته است، به طوری که هریک از شرکتهای تولیدی یا خدماتی برای افزایش توان خود، یکی از استانداردها و الگوهای مطرح شده در دنیای مدیریت دانش را برمیگزینند.
منبع: صمت
95102