Performancing Metrics

«برادران کوئن»، سلاطین کمدی سیاه | اتاق خبر
کد خبر: 372766
تاریخ انتشار: 6 مهر 1395 - 03:42
ویژگی بارز فیلم های این دو برادر این است که به سبک خاصی پایبند نیستند. اما سبک منحصر به فرد خودشان را دارند! کافی است چند فیلم آن ها را دیده باشید. با دیدن چند دقیقه از جدیدترین فیلم شان بی آنکه باخبر باشید می توانید بگویید این فیلمی از برادران کوئن است.

به گزارش اتاق خبر، «جوئل» سه سال از «ایتن» بزرگ تر است و هر دو برادر با همکاری یکدیگر فیلم می سازند. اما در عنوان بندی بیشتر فیلم هایشان نام «جوئل» در مقام کارگردان و نام «ایتن» به عنوان فیلمنامه نویس ثبت شده است. این را همه علاقه مندان سینما به ویژه دوستداران آثار برادران کوئن می دانند.


ویژگی بارز فیلم های این دو برادر این است که به سبک خاصی پایبند نیستند. اما سبک منحصر به فرد خودشان را دارند! کافی است چند فیلم آن ها را دیده باشید. با دیدن چند دقیقه از جدیدترین فیلم شان بی آنکه باخبر باشید می توانید بگویید این فیلمی از برادران کوئن است. جالب ان که آن ها هیچ وقت یک قصه را دو بار حکایت نمی کنند. از منظر عناصر مربوط به دسته بندی فیلم ها، آن ها در هر ژانری طبع آزمایی کرده اند؛ گنگستری، نوآر، جنایی، جاسوسی، عاشقانه، تاریخی، اقتباسی و... آن ها تقریبا همه ژآنرهای سینمایی را تجربه کرده اند.

شاید بتوان فیلم هایشان را با عنوان کلی و عمومی کمدی سیاه دسته بندی کرد. واضح تر آن کمدی های سیاه کوئنی می شود. جهانی بینی برادران کوئن، پس  زمینه زندگی اجتماعی و تحصیلی آن ها (جوئل دانش آموخته کارگردانی و ایتن فارغ التحصیل فلسفه است.) نوعی از رویکرد به سینما و فیلمسازی و قصه گویی را شکل داده که آن ها را واجد صفت جهانِ سینمایی برادران کوئن می کند.
 
 سلاطین کمدی سیاه
 
کم و بیش تمامی منتقدان جهان به این توصیف ها درباره برادران کوئن معتقدند. اما خودشان که این گونه فکر نمی کنند. آن ها در مناسبت های گوناگون از جمله در سخنرانی کوتاه شان هنگام دریافت جایزه اسکار در سال 2008 برای فیلم «جایی برای پیرمردها نیست» اشاره می کنند که کار فیلم ساختن شان با کاری که در کودکی انجام می دادند فرق زیادی ندارد. فیلم های بزرگ امروزشان را درست به شیوه ای می سازند که در دوران کودکی با دوربین سوپر 8 خودشان می ساختند.

«زنده باد سزار» بیستمین فیلم برداران کوئن با احتساب یک فیلم کوتاه و دو اپیزود از فیلم های اپیزودیک با همکاری فیلمسازان معتبر جهانی، داستانی خیالی بر مبنای یک شخصیت واقعی را روایت می کند. «ادی منیکس» مدیر یکی از استودیوهای فیلمسازی هالیوود در دهه 1950 است که صاحبان استودیو از او می خواهند خرابکاری ها و رفتارهای ناپسند و نسنجیده ستارگان تحت قرارداد استودیو را رفع و رجوع و پنهان کند تا به حیثیت استودیو، ستارگان و صنعت فیلمسازی لطمه ای وارد نیاید. او که کاتولیکی مومن است هر روز به کلیسا می رود و نزد کشیش به گناهان خود اعتراف می کند.

داستان فیلم در حد فاصل یک زمان 27 ساعته میان دو اعتراف «ادی» و ماجراهایی که برای لاپوشانی و ختم به خیر کردن اشتباهات ستارگان از سر می گذراند اتفاق می افتند. این شخصیت برداشتی آزاد از یک شخصیت واقعی در هالیوود 1950 است. «ای جی مَنیکس» از تهیه کنندگان استودیو مترو گلدوین مه یر بود که به واسطه ارتباطات و تجربه ای که داشت، مدت ها مامور رفع و رجوع و لاپوشانی خرابکاری های ستارگان این استودیو بود.

مطابق سنتی نانوشته در هالیوود، هر فیلمساز پرسابقه و معتبری عاقبت روزی فیلمی درباره هالیوود، دوران طلایی اش و مناسبات پشت پرده هالیوود خواهد ساخت. به نظر می رسد دیگر واقعا نوبت کوئن ها رسیده بود تا پس از سه دهه فعالیت در سینمای آمریکا، نسخه شخصی خود از مفهوم هالیوود را بسازند. فیلمی که با طنز منحصر به فرد کوئنی، با همه مظاهر هالیوود شوخی می کند. آن ها را دست می اندازد و حتی نوستالژی همگانی هالیوود را به هجو می کشد.

ماجرای فیلم «زنده باد سزار» از سال 2004 آغاز شد. زمانی که برادران کوئن فیلمنامه ای درباره چند بازیگر تئاتر نوشتند که در دهه 1920 نمایشنامه ای با موضوع «امپراتوری روم باستان» را روی صحنه می برند.

درگیری های ساخت فیلم های متوالی، این فیلمنامه کوئن ها را تا سال 2013 به بایگانی فرستاد. در این زمان جوئل و ایتن دوباره به سراغ این فیلمنامه آمدند. مقطع زمانی وقوع داستان را بهالیوود دهه 1950 منتقل کردند و جزییات لازم را به آن افزودند. یک سال بعد فیلمبرداری آغاز شد و نسخه نهایی فیلم نخستین بار در فوریه 2016 در جریان شصت و ششمین جشنواره جهانی برین روی پرده رفت.
 
 سلاطین کمدی سیاه
 
«زنده باد سزار» در سال 1951 رخ می دهد. زمانی که هالیوود در دوران گذار از سینمای سنتی و تحت سلطه استودیوها خارج می شد و شرایطی متفاوت بر مناسبات پایتخت سینمای جهان در حال حاکم شدن بود. دادگستری، سلطه استودیوها بر سالن های سینما را تا حد درخور توجهی کاهش داده بود. همزمان تلویزیون نخستین سال های فعالیت خود را می گذراند به سرعت مشغول جذب مخاطبان سینما بود.

جنگ سرد و کمونیست هراسی به سرعت در حال نفوذ به همه ارکان و اقشار کشور آمریکا بود. در این مقطع تاریخی، هالیوود تمرکز خود را روی سه ژانر محبوب از سینما گذاشته بود. فیلم های وسترن، موزیکال هایی با طراحی دقیق و دشوار حرکات موزون و فیلم هایی که در استخر و دریا و بر پایه مهارت های بازیگران در شنا ساخته می شدند. فیلم های حماسی درباره روم باستان هم بخش دیگری از تولیدات آن روزگار استودیوهای هالیوودی را تشکیل می داد.

«کریستین پیج کربی» نویسنده «واشنگتن پست» درباره این فیلم و دوره مورد اشاره می نویسد: نوستالژی عصر طلایی هالیوود در طول زمان دست نخورده باقی مانده است. کافی است به عقب برگردید و دست روی هر مقطع تاریخی هالیوود بگذارید و بگویید این وضعیتی است که اکنون باید حاکم باشد. کوئن ها در «زنده باد سزار» همین کار را کرده اند و به تمام فیلم هایی که در کودکی از طریق تلویزیونی یا سالن های سینما دیده اند، ارجاع داده اند. «جوئل کوئن» یک بار درباره آن فیلم ها به من گفت: همه آن فیلم ها را با اشتیاق می دیدیم و نمی دانستیم به تماشای چه مزخرف هایی نشسته ایم.

جوئل کوئن: سال ها پیش، گمانم سر صحنه فیلمبرداری «اوه برادر تو کجایی» بود که ایده ساخت چنین فیلمی را برای جورج کلونی تعریف کردیم. خیلی از ایده خوشش آمده بود و قرار شد هر وقت فیلم را ساختیم یکی از نقش های اصلی را به او بدهیم. مدت ها هر جا مصاحبه می کرد، می گفت فیلم بعدی اش «زنده باد سزار» نام دارد که کوئن ها آن را می سازند! جدیت او باعث شد خودمان هم کم کم موضوع را جدی بگیریم و سال 2004 نسخه اولیه فیلمنامه را نوشتیم.
 
 سلاطین کمدی سیاه
 

برای برخی از شخصیت های متن، معادل های واقعی داشتیم. اما همه شخصیت های ما خیالی هستند و لزوما به شخص خاصی ارجاع نمی دهند. مثلا در مورد شخصیتی که اسکارلت یوهانسون نقش او را بازی می کند. همه با دیدنش به یاد «استر ویلیامز» ستاره فیلم های هالیوودی آن دوران که با فیلم «مه رویان شناگر» شهرت جهانی یافت، می افتند. اما آیا او خود «استر ویلیامز» است؟ مطمئن نیستم چون شناخت ویژه ای از او نداریم.

ایتن کوئن: ما برای فیلم هایمان خیلی پژوهش نمی کنیم. مستقیم می رویم سراغ نوشتن فیلمنامه و اینکه هر شخصیت باید چه ویژگی هایی داشته باشد. ایده ای که مغزمان را برای نوشتن و فیلم ساختن قلقلک می دهد مهم تر از تحقیق و دستیابی بخ حقایق تاریخی است. 

وقتی به فیلم های کلاسیک نگاه می کنیم در می یابیم که چقدر برای ساخت یک فیلم زحمت کشیده می شد. دیده ام که در برخی نقدهای نوشته شده بر «زنده باد سزار» به این نکته اشاره کرده اند که ما با لحنی طنزآلود، انتقادی یا هجوگونه به آن فیلم ها پرداخته ایم.
 
منظورتان چیست؟ ما عاشق آن فیلم ها بودیم حتی اگر امروز ارزش های هنری نازلی داشته باشند. قرار بود برای ادای دین به وسترن هایی که دوست داشتیم، صحنه ای از فیلمبرداری یک فیلم وسترن با استانداردهای آن زمان را طراحی کنیم. ماجرا به قدری شاخ و برگ پیدا کرد که به خود آمدیم و دیدیم واقعا داریم یک فیلم وسترن می سازیم! به قدری لذت بخش بود که نقش شخصیت هایی را در فیلم پررنگ تر کردیم تا صحنه های بیشتری از ساخت یک فیلم وسترن ار در «زنده باد سزار» داشته باشیم. ما می خواستیم همه این جزییاتی که از آن دوره به یاد داریم را در فیلم مان بگنجانیم و فکر می کنم فیلم جذابی ساخته ایم.
 
سلاطین کمدی سیاه


جورج کلونی: شانزده، هفده سال پیش بود که جوئل و ایتن طرح فیلمی را نشانم دادند و گفتند حاضرم در یک فیلم نقش ستاره احمق سینمایی را بازی کنم که ربوده می شود؟ وقتی کوئن ها چنین پیشنهادی می دهند چه پاسخی باید بدهم؟ سال ها گذشت و من ثروتمند شدم تا عاقبت بتوانم این فیلم را برای برادران کوئن تهیه کنم. کوئن ها را سال هاست می شناسم و سه بار با آن ها همکاری کرده ام. در سینمای جهان کسی نیست که توانایی های جوئل و ایتن و را در ترکیب درام با خیال پردازی های شخصی شان نشناسند. در فیلم های آن ها امکان بداهه پردازی وجود ندارد. مثل این می ماند که اثری از شکسپیر را با بداهه پردازی نابود کنی.


آن ها فیلمنامه نویسان درجه یکی هستند و دیالوگ هایی می نویسند که تنها باید با کمترین تغییر و دقیقا مطابق متن ادا شوند. کارگردانان بزرگی هم هستند که به خوبی می دانند چگونه باید ایده های بلندپروازانه و گاه سوررئالیستی خود را به فیلم تبدیل کنند. در مورد این شخصیت ها سال ها بود که فکر می کردم و در دو فیلم دیگر آن ها هم نقش مردان ساده لوح و ابله را بازی کرده بودم. نقش هایی که کوئن ها خوب بلدند بنویسند و من هم خوب اجرایشان می کنم.
 
سلاطین کمدی سیاه


جاش برولین: درباره شخصیت «ای جی مَنیکس» که نقش من شباهت هایی با او داشت تحقیق زیادی کردم. متوجه شدم کوئن ها خیلی اصراری نداشته اند که شخصیت منیکس در فیلمنامه با ویژگی های او همخوانی داشته باشد. جزو معدود فیلم هایی بود که همه ما اصرار داشتیم سر تمام صحنه ها حضور داشته باشیم. حتی اگر در آن روز بازی نداشتیم هم سر صحنه ها حضور می یافتیم و می شود گفت فیلم را قبل از شکل گرفتن روی میز تدوین به طور کامل دیدیم.


کوئن ها زمان فیلمبرداری صحنه های حرکات موزون، شنا و فیلم وسترنی که در فیلم می بینید اضطراب زیادی داشتند و با وسواس زیاد کوشیدند بهترین اجرای ممکن از هر یک را فیلمبرداری کنند. در فیلم های قبلی که با آنان همکاری کرده بودم این همه نگرانی را ندیده بودم. اگر در طول دوران حرفه ای ام تنها در فیلم های جوئل و ایتن بازی می کردم باز هم راضی بودم. ممکن است آن ها بهترین کارگردانان زنده حال حاضر دنیا نباشند اما قطعا جزو بهترین ها هستند. چون دقیقا می دانند که از هر صحنه چه می خواهند و چگونه می توانند به بهترین شکل ممکن آن را بسازند.
منبع:ماهنامه دیار
نظرات
ADS
ADS
پربازدید