Performancing Metrics

ایستادگی یک تعاونی در روزهای سخت بحران اقتصادی | اتاق خبر
کد خبر: 372820
تاریخ انتشار: 6 مهر 1395 - 14:46
بزرگ‌ترین تعاونی‌های کارگری جهان، در ایالت باسکِ کشور اسپانیا واقع شده است.

اتاق خبر: شرکت تعاونی مُندراگن- Mondragon- بزرگ‌ترین تعاونی‌های کارگری جهان، در ایالت باسکِ کشور اسپانیا واقع شده است. این تعاونی نمونه‌ای تحقق یافته از الگوی تعاونی محسوب می‌شود. مُندراگن پنجاه و هفت سال پیش در دوران رکود پس از جنگ‌های داخلی اسپانیا کارش را به عنوان یک تعاونی صنعتی آغاز کرد. پدر «خوزه ماریا آریزمندیاریتا» ایده‌پرداز مندراگن بود. او پس از آنکه در کسب رضایت مدیران بزرگ‌ترین کمپانی منطقۀ مندراگن برای سهیم کردن کارگران در مدیریت، سود و مالکیت شرکت ناکام ماند؛ تصمیم گرفت کارگران را ترغیب کند تا تعاونی تأسیس کنند، تعاونی‌ که هر یک از اعضا در مالکیت، سود و مدیریت سهم داشته باشند. ایدۀ او این بود که کارگران به یک یا چند سرمایه‌دار عمده وابسته نباشند و هر کدام از آن‌ها هم مدیر باشند، هم موسس شرکت و هم تصمیم‌گیرنده. تعاونی مندراگن در هفتمین دهۀ فعالیتش شصت هزار «کارگر-مالک» دارد که در یکصد و پنجاه تعاونی مشغول به کار هستند و درآمد سالانه‌شان بیش از هشت میلیارد دلار است. مندراگن بخش‌های تولیدی، توزیعی، مالی، سه مرکز تحقیق و توسعه، دانشگاهی و چندین واحد آموزشی، بانک اختصاصی و نظام سلامت اختصاصی هم دارد.

در این یادداشت کوتاه که مارس 2013 در روزنامه گاردین منتشر شده است، ژیل تِرِملِت به دلایل پایداری این تعاونی در دوران بحران اقتصادی فراگیر اسپانیا می‌پردازد : 

گاردین: شهر کوچک مُندراگُن در شمال اسپانیا به دلیل وجود تعاونی به همین نام به ارزش 15 میلیارد دلار با بیش از صد تعاونی زیر مجموعه، شهرت بین‌المللی دارد.

کِپا اُلیندن، روزنامه‌نگاری از اهالی این شهر 23 هزار نفری دربارۀ سبک و سیاق شهر و مردمانش که از تعاونی متأثر است می‌گوید:« شما در این شهر نمی‌توانید کسی را پیدا کنید که رولزرویس سوار شود. خوزه ماریا اُرماتخئا یکی از بنیان‌گذاران مُندراگُن که در حال حاضر هفتیمن گروه صنعتی بزرگ اسپانیا است، در اطراف شهر در فوردفیستا پرسه می‌زند و در خانه‌ای معمولی در این شهرک صنعتی در منطقه باسک زندگی می‌کند. تصور کنید او چقدر می‌توانست ثروتمند باشد اگر شرکتی از نوع دیگر تأسیس می‌کرد».

در این شهر( ایالتِ باسک) اثری از فقر و بحران اقتصادی که اسپانیا را فرا گرفته است دیده نمی‌شود و راز ایستادگی شرکتی که ارماتخئا در 1956 تأسیس کرد در عمارت مرکز فرماندهی شرکت بر فراز تپه‌ای نهفته ‌است که اهالی آن را به مزاح کوه مقدس می‌نامند.

عمارت این شرکت صنعتی معظم باسک و بزرگ‌ترین تعاونی کارگری جهان که فروش سالانه‌ای بالغ بر 15 میلیارد دلار دارد، به‌رغم سادگی و دوری از زرق و برق و تجمل معمول شرکت‌های ثروتمند، چندان هم عادی و معمولی به نظر نمی‌رسد؛ در حالی‌که کارگران کمپانی‌های دیگر حتی به بهای فدا کردن شغل‌شان می‌بایست پاسخگوی تقاضای سهام‌داران عمده باشند، این مسئله در مندراگن که به عنوان کمپانیِ مادرِ یکصد و یازده تعاونی کوچک، متوسط و بزرگ عمل می کند، جایگاهی ندارد.

در دورانی که اسپانیا با رکود، ورشکستگی، ریاضت اقتصادی و بیکاری 26 درصدی دست به گریبان بود، مندراگن تنها شرکتی بود که خطر فروپاشی را احساس نمی‌کرد. نیروی کار 84000 نفری این شرکت که یک ششم آنها بیرون از خاک اسپانیا هستند در دوران رکود بدون تغییر باقی ماندند و شغل‌های زیادی حذف نشدند. اِمیلیو سِبرین-مدیر یکی از بزرگ‌ترین واحدهای تولیدی مُندراگن- دربارۀ دلیل این امر چنین می‌گوید: «ما نسبت به شرکت‌های دیگر انعطاف‌پذیرتر هستیم و در دوران سختی و رکود براساس تصمیم جمعی میزان دستمزدها را کاهش می‌دهیم».

در آستانۀ کوچک شدن اقتصاد اسپانیا به میزان سالانه 1.9 درصد، در اِروسکی-یکی از تعاونی‌های تابعه مُندراگُن- بر سر دور تازه‌ای از کاهش دستمزد توافق شد. آنچه که مندراگن را متفاوت می‌سازد روشی است که این شرکت در کاهش دستمزدها به کار گرفته است. برخلاف شرکت‌های دیگر که کاهش دستمزد تنها شامل کارگران می‌شود، در بزرگ‌ترین تعاونی کارگری جهان، دستمزد مدیران شرکت که پیش‌تر هشت برابر کمترین دستمزد بود شامل بیشترین کاهش شد و در مقابل درآمد کارگران تنها 5 تا 10 درصد کاهش یافت.

کاهش دستمزدها سال 2009 و زمانی آغاز شد که اغلب شرکت‌های اسپانیایی شروع به اخراج کارگران کردند تا هزینه‌هایشان را کاهش دهند و به مرور سه و نیم میلیون نفر به صف طویل متقاضیان بیمۀ بیکاری افزوده شد، اما مُندراگن سهمی در این جریان فراگیر نداشت و به جای آن متوسط دستمزدها به میزان پنج درصد کاهش یافت و کارگران بدون شغل به دیگر شرکت‌های تابعه منتقل شدند.

میشل زبالا- مدیر منابع انسانی-می گوید: «اگر تعداد کارگران یکی از تعاونی‌های گروه بیش از حد باشد ما آنها را به تعاونی‌های دیگر زیر مجموعه منتقل می‌کنیم». بحران اقتصادی اسپانیا علاوه بر هزینه‌ها مشکل دیگری هم را به شرکت‌ها تحمیل کرده بود. در این دوران بسیاری از شرکت‌ها که در انتظار وصول معوقات‌شان از سازمان‌ها و نهادهای دولتی بودند تعطیل شدند. مدیران شرکت می‌بایست برای مواجهه با این درامای اقتصادی بزرگ هم چاره‌ای می‌اندیشدند. زبالا در این باره می‌گوید:«ما برای حل این مشکل سیستم تازه‌ای ابداع کرده‌ایم. در واقع سیستم برای حل مشکل کمبود اعتبار شرکت‌ها نوع دیگری از روش انتقال کارکنان را به کار می‌گیریم. اگر یکی از تعاونی‌ها مشکل اعتباری داشته باشد تعاونی‌های دیگر مبلغی را به آن تعاونی قرض می‌دهند».  

در نتیجۀ اجرای این روش تنها یک تعاونی که تجهیزات صنایع چوب تولید می‌کرد و سی کارگر داشت تعطیل شد و شرکت‌های دیگر از خطر در امان ماندند. برخی از موفق‌ترین شرکت‌های امروز شرکت‌هایی هستند که سال‌ها و هنگامی که اوضاع اقتصادی نامساعد بود به کمک نیاز داشتند و امروز همان‌ها به دیگران که مشکل مشابه دارند یاری می‌رسانند.

البته موفقیت تنها با معیار شغل و یا اینکه چند کمپانی بقا پیدا کرده‌اند سنجیده نمی‌شود. از سال 2010 تا 2011 فروش اندکی رشد یافت، در حالی‌که صادرات افزایش 10 درصدی را تجربه کرد و به 4 میلیارد دلار رسید. این‌ها به این معنا نیست که زندگی همیشه روی خوش به مُندراگن نشان می‌دهد. در این شهر صنعتی حداقل یکی از اعضای هر خانواده در شرکت‌های مندراگن مشغول به کار است و در کافه‌ها و آرایشگاه‌ها گفتگوها حول کاهش دستمزدها و دشواری‌های پیش‌روی تعاونی‌هایی که محصولات سنتی مانند پارچه نخی سفید تولید می‌کنند دور می‌زند. زبالا می‌گوید هر چه تعاونی بیشتر در معرض بازار راکد اسپانیا باشد بیشتر دچار خسارت می‌شود. در میان تعاونی‌های مجموعه فاگور که تولید کنندۀ یخچال و ماشین لباسشویی است با سقوط 50 درصدی فروش متحمل بیشترین ضرر و خسارت شد.

مانند دیگر شرکت اروپایی مندراگن هم در معرض رقابت با کشورهای در حال توسعه است که دستمزد کارگر در آنها پایین است. پاسخ شرکت به این وضعیت تأسیس و یا خرید کارخانه در کشورهای دیگر جهان بوده است. اکنون 94 کارخانه از ویتنام تا شیلی از مراکش تا روسیه در زیر نظر مندراگون اداره می‌شود. کارگران کارخانه‌های مندراگون در این کشورها عضو تعاونی نیستند (کمتر از نیمی از نیروی کار مندراگون عضو تعاونی هستند) و این به معنا است که این شرکت تعاونی کارگری هم خون سرمایه‌دارانه در رگ‌هایش جاری است و از نیروی کار دیگران بهره می‌برد. مدیران مندراگون از این تناقض ماهوی که دربارۀ تعاونی موعظه می‌کنند آگاه هستند در حالی که از جهاتی مانند یک کمپانی سرمایه‌دار رفتار می‌کنند.

زبالا قویاً معتقد است در مُندراگن حتی با کارگران غیر عضو بسیار بهتر از بسیاری شرکت‌های دیگر رفتار می‌شود گرچه کارگران موقت که در صف اول اخراج در زمان بحران هستند ممکن است با این حرف موافق نیاشند. مدیر منابع انسانی مندراگن می‌گوید:«ما واقعا نمی‌دانیم چگونه مانند یک سرمایه‌دار استثمارگر عادی رفتار کنیم. حتی جایی که نمی‌توانیم کاملا به عنوان تعاونی رفتار کنیم حداقل سعی می‌کنیم مدل اداره تعاونی را در کارمان لحاظ کنیم».

سبرین دربارۀ عضویت کارگران در تعاونی می‌گوید: «در گذشته به شدت سعی می‌کردیم کارگرانی غیر عضو را به عضویت در تعاونی ترغیب کنیم. اما این کار چندان هم آسان نبود. مردم همیشه فرهنگ تعاون را درک نمی‌کنند و لزوماً نمی‌خواهند عضو تعاونی شوند. الان ما چندان اصراری در این زمینه نداریم. اما زمانی که شرکتی تبدیل به شرکت تعاونی می‌شود در وضعیت کارگران تغییر محسوسی ایجاد می‌شود برای مثال در یک شرکت خصوصی در مندراگون که اخیرا موافقت کرده به تعاونی تبدیل شود رهبر اتحادیۀ کارگری پیشین اکنون رییس هیئت مدیرۀ شرکت است».

سبرین می‌گوید: «با افزوده شدن اعضایی به تعاونی‌ها از شهرها و روستاهای دوردست و بیرون از باسک اثبات شد مدل مندراگن تنها بر فرهنگ اشتراکی بومی که برخی تئوریسین‌ها از آن بیم داشتند متکی نیست. او می‌گوید پانزده سال پیش یکی از پرسش‌های معمول این بود که آیا برای تعاون‌گر بودن حتما می‌بایست اهل باسک بود؟ امروز پاسخ ما به چنین پرسشی این‌ست که اهل باسک بودن یا نبودن در این خصوص اهمیتی ندارد».

مترجم: مارال فرخی

منبع: Mondragon: Spain's giant co-operative where times are hard but few go bust

 

نظرات
ADS
ADS
پربازدید