Performancing Metrics

مستندی جالب درباره دیوید لینچ | اتاق خبر
کد خبر: 375409
تاریخ انتشار: 20 مهر 1395 - 06:48
لمس کردن ایده های دیوید لینچ همان قدر سخت است که بخواهید پی به اندیشه های استنلی کوبریک ببرید و تفاوت عمده این دو هنرمند ویژه این است که هر چند لینچ مثل کوبریک سینما را کنار گذاشته اما برخلاف او هنوز زنده است حال آنکه کوبریک در سال ۱۹۹۹ بلافاصله پس از اکر

به گزارش اتاق خبر، اینک فیلم مستند و جدید «دیوید لینچ، زندگی هنری» که در قسمت کلاسیک های مستند فستیوال اخیر ونیز ایتالیا پخش شد، قطعاً برای علاقمندان این سینماگر بازنشسته و مسن آمریکایی رویداد جالبی است، هر چند در این فیلم بیشتر از نقاشی یاد می شود تا از فیلمسازی. جان انگوین و جیسن اس در سال ۲۰۰۷ یک فیلم مستند درباره لینچ ساختند و نام آن را هم «لینچ» گذاشتند و آن فیلم زمانی تهیه شد که لینچ مشغول ساختن فیلم «امپراتوری درون» بود. آنها اینک با همراهی سابرینا ساترلند تهیه کننده مجموعه تلویزیونی «تویین پیکز» فیلم «لینچ، یک زندگی هنری» را رو کردند که مبتنی بر مصاحبه ای طولانی با وی همراه با عکس ها و موارد خاطره انگیز است و در این فیلم لینچ همره با دختر نوزادش در حال کار روی نقاشی های جدیدش و برخی کارهای دیگر هنری در استودیوی خود واقع در تپه های هالیوود مشاهده می شود.

چگونگی یک تولد

لینچ طی حرف هایش درباره برخی فیلم های خود صحبت می کند و بعضی صحنه های ویژه آنها را می شکافد و همین طور از الهام ها و رویاها و کابوس هایی می گوید که به ذهن وی خطور کردند و پایه این صحنه ها را گذاشتند. به واقع این فیلم از دلایل و چگونگی تولد یک فیلمساز شاخص از درون یک سری مسایل عادی می گوید و از ذهن فعالی که فیلم های معمایی و «نوآر» و ماندگاری چون «مخمل آبی»، «شاهراه گمشده» و «جاده مال هالند» را ساخت و از غیرمتعارف ترین و خلاق ترین فیلمسازان جهان در سال های ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰ بود.

کار در استودیوی دوستان

خاطرات لینچ که فیلم های «مرد فیلی»، «Eraser head» و «قلب وحشی» را نیز ساخت، از زمانی شروع می شود که کودکی بیش نبود و در میسولا در ایالت مونتانای آمریکا روزگار می گذراند. پدر و مادرش که متوجه استعدادهای غیرعادی او شده بودند، وی را آزاد گذاشتند تا بتواند آنها را شکوفا کند و بعد از انتقال پدرش به واشینگتن دیسی گذار دیوید به افرادی افتاد که وی را بیش از پیش به سمت عالم هنر سوق دادند. دیوید اتاقی را در استودیوی بزرگ هنری یکی از دوستانش اجاره کرد و آنجا با دوست جوانش جک فیسک که یک نقاش بود و بعداً در فیلم های وی به طراحی صحنه پرداخت، به کارهای مختلف هنری مشغول شد. او به این عادت کرد که در دبیرستان و کالج به چشم یک محصل صرف به او نگاه شود اما در زندگی خصوصی و هنری اش مثل یک هنرمند عمل کند.

روی موج حرکت و صدا

در همه حال نقاشی به این جوان بسیار مستعد اما دارای حالاتی شبیه به چندگانگی شخصیتی آرامش و تبلوری ویژه می داد و با اینکه کارهایش در جاهایی مثل موزه بوستون و آکادمی هنرهای زیبای پنسیلوانیا به نمایش در آمد، در نهایت به سوی سینما کشیده شد. آنجا که آثار نقاشی وار او با حرکت و صدا تبدیل به ریل های فیلم می شدند. این چنین بود که دیوید لینچ تبدیل به فیلمسازی صاحب سبک و چنان اختصاصی شد که سایرین برای پیدا کردن ژانر مشخصی برای فیلم های او به مشکل برخورد کردند و سرانجام هم نام فیلم های او را لینچی گذاشتند و به واقع یک زیر ژانر غیررسمی در صنعت سینما بوجود آمد. حتی نوع تصویربرداری جیسن اس از لینچ در این فیلم مستند به گونه ای است که فقط یک توصیف و واژه را می توان برای آن به کار برد و آن هم لینچی است.

بانی فیلم 

نظرات
ADS
ADS
پربازدید