Performancing Metrics

جوشش ريسك داخلي در اقتصاد ايران | اتاق خبر
کد خبر: 388357
تاریخ انتشار: 25 بهمن 1395 - 10:53
هوشيار رستمي

اقتصاد در زبان فارسي معادل واژه economy به كار مي‌رود كه ريشه‌يي يوناني دارد و به معني قواعد خانه يا خانوار است، كلمه اقتصاد هم كه براي آن انتخاب شده به معني تعادل در دخل و خرج است. به همين دليل نخستين چيزي كه از بحث كردن در مورد اقتصاد در دو سطح خرد و كلان به ذهن متبادر مي‌شود نوعي چارچوب براي تبادلات دروني يك جامعه و تعاملات بين جوامع است. بيراه نيست اگر ادعا كنيم اقتصاد شكل يافته‌ترين شاخه علوم انساني است و از سد‌ه‌هاي گذشته همواره تلاش بر اين بوده تا با تفسيرهاي جديد، مرزهاي اين سيستم اجتماعي روشن‌تر شده و به‌تبع آن هدفگذاري‌ها براي پيشرفت، واقعي‌تر و دست يافتني‌تر شود. به همين دليل هرجا ردپايي از ريسك و نااطميناني و پيش‌بيني‌ناپذيري است همه نيروها همگرا خواهند شد تا تهديد را دفع كنند يا اثرگذاري آن را به حداقل كاهش دهند. حال اگر در مورد يك منطقه جغرافيايي يا در درون يك كيان سياسي، درصدد تحليل اقتصادي برآييم يكي از مهم‌ترين راهبردها، دور كردن تغييرات ناگهاني محيطي و داخلي است تا آسيبي متوجه قواعد موجود نشود. براي چنين مواجهه‌يي نيز هميشه نگراني سياست‌گذار، شرايط بيروني است كه كنترل چنداني بر آن وجود ندارد و عموما مسائل داخلي، به تنظيم روابط محدود مي‌شود. در ايران اما انگار همه چيز برعكس روندهاست و آنچه در چند دهه گذشته رخ داده تاييد مي‌كند عمده ريسك‌ها و هرج و مرج‌ها منشأ داخلي دارد. اين اقتصاد نه قاعده‌مند است و نه قاعده‌پذير كه بتوان نسخه‌يي كوتاه‌مدت و كم عمق براي آن پيچيد.

اقتصادي آكنده از تودرتوهاي پيچيده كه نه تنها از تحريم‌هاي بيروني متاثر است بلكه توانش براي رويارويي با تحريم داخلي هم روز به روز بيشتر تحليل مي‌رود. بازارهاي مالي كه نماد توسعه يافتگي اقتصاد و مدرنيزه شدن آن است، هر روز به آفتي آلوده مي‌شود كه آفت‌كشي براي آن در دسترس نيست و تا جايي كه قادر باشد بدون آنكه جلوي آن گرفته شود پيش مي‌رود. به عبارت ديگر همه قواعد و اصولي كه در اقتصاد ايران احصا مي‌شود، يا به نوعي به ارث رسيده از تعاملات اجتماعي داخلي است كه مستهلك شده‌اند، يا وارداتي از كشورهاي پيشرفته است كه ناقص وارد شده‌اند. واردات ناقص زيرساخت‌ها و نگاه مهندسي صرف به آن، پديده‌يي است كه هزينه‌هاي عظيمي به بار آورده است. مثلا سال 1304 بانك را وارد كرديم و اين احساس به وجود آمد كه مي‌توان همه جهان را ناديده گرفت و خودمان با يك بستر وارداتي، كار توسعه آن را پيش ببريم. اكنون پس از 90 سال تعداد زيادي بانك وجود دارند كه همگي بدون هيچ تفاوتي نازل‌ترين خدمات ممكن را ارائه مي‌دهند و نوعي انحصار در ساده انگاري پديده‌هاي مدرن شكل داده‌اند. البته عمق فاجعه تنها ساده‌انگاري و محروميت جامعه از خدمات نو نيست بلكه چون استانداردها و قواعد را به رسميت نمي‌شناسيم و آن را اشانتيوني فانتزي و غيرضروري قلمداد مي‌كنيم، همين زيرساختي كه قرار بود زندگي را ساده‌تر و روان‌تر كند به يك تهديد خطرناك براي بقا تبديل شده است. همين گزاره را مي‌توان به صندوق‌هاي بازنشستگي، بيمه‌ها، بازار مالي، بازار بدهي و... هم تعميم داد و اينجاست كه بايد با كمي جسارت نتيجه بگيريم هرج و مرج داخلي به مراتب مخرب‌تر از تحميل تحريم‌هاي بيروني است. هر جا هم كه قرار شد در وضع موجود تغييري به وجود بيايد برخلاف اصول مدرن به سبك زمان رنسانس شروع به تجزيه معضل كردند و سعي شد تا مشكلات جزيره‌يي حل گردد، در حالي كه ادبيات مدرن تاكيد دارد چنين بي‌نظمي‌هاي ساختاري را بايد با رويكرد تركيبي و نگاه كلان حل كرد.  با اين اوصاف حتي اگر قرار نيست اقتصاد ايران پيوست‌هاي متعدد از جمله توافق سياسي داخلي، سياست خارجي فعال و پايه‌ريزي اصولي بر اساس منافع داخلي داشته باشد، حداقل مي‌توان ريسك‌هاي فني داخلي را به گونه‌يي مديريت كرد كه وضع موجود حفظ شود. پيش از اين، تمام دغدغه‌ها بر سرعت گرفتن پارامترهاي كلان براي جبران عقب‌ماندگي‌ها از كشورهاي منطقه و اقتصادهاي نوظهور استوار بود، اما هرچه چراغ‌هاي بيشتري روشن مي‌شود و نقاط تاريك در معرض ديد قرار مي‌گيرند، چنين دغدغه‌هايي نه تنها ديگر موضوعيت ندارند بلكه اميد به اصلاح تصوير داخلي نيز كم كم رنگ مي‌بازد. قاعدتا بازارها و ابزارها بايد در كنار هم، به جلو رفتن قطار اقتصاد كمك كنند اما هر كدام در قالب يك مانع قد برافراشته و اجازه نمي‌دهند حركتي پايدار شكل بگيرد.

 

نظرات
ADS
ADS
پربازدید