29 ارديبهشت سال 1396 روزي بسيار مهم و طولاني خواهد بود. در اين روز قرار است سرنوشت قوه مجريه تا سال 1400 تعيين شود. طبيعتا هرقدر به هفته آخر ارديبهشت نزديك شويم، فضاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي كشور بيش از گذشته تحتتاثير جو انتخاباتي قرار خواهد گرفت. اما در اين ميان همزمان با انتخابات رياستجمهوري شاهد برگزاري انتخابات دوره پنجم شوراهاي شهر و روستا هم خواهيم بود. اين انتخابات به نوعي سرنوشت آتي سياسي و اجتماعي كشور را رقم خواهند زد. انتخابات رياستجمهوري فلش فضاي سياسي كشور را نشان خواهد داد و انتخابات شوراي شهر علاوه بر فضاي سياسي، فضاي اجتماعي كشور را هم تعيين خواهد كرد. از اين رو هر دوي اين انتخابات براي گروههاي سياسي كشور مهم و تعيينكننده خواهد بود. اما درجه اهميت آنها چقدر است؟ بررسي اين موضوع ميتواند تا اندازهيي فضاي سياسي، اجتماعي كشور را نشان دهد. در همين راستا در هفتههاي اخير سياستمداران توجه ويژهيي به بحث انتخابات شوراهاي شهر و روستا بهويژه در تهران و 6 كلانشهر مهم ايران داشتند. براي مثال در روزهاي اخير شاهد نشست اصلاحطلبان درخصوص انتخابات شوراي شهر بوديم. با وجود اين اما عموم مردم چندان در جريان وضعيت شوراي شهر نيستند و اين خطر وجود دارد كه سايه سنگين انتخابات رياستجمهوري باعث شود كه انتخابات شوراي شهر در سايه قرار گيرد و بهگونهيي رقم بخورد كه چندان به نفع جامعه نباشد.
واقعيت اين است كه نگاههاي سياسي و مردمي در كنار يكديگر باعث شده كه تاكنون شوراي شهر باوجود تمام پتانسيلها و اختيارات فراوان به نتيجه مطلوب نرسد. شايد اگر شوراي شهري قوي در تهران وجود داشت قبل از بسياري از بحرانهاي شهري مانند نشست زمين و حادثه پلاسكو، اقدامات لازم صورت ميگرفت و در صورت رخ دادن حادثه نيز شاهد به دست گرفتن ابتكار عمل و واكنشهاي مفيد و بهموقع توسط شوراي شهر ميبوديم. اين موضوع تنها مختص به تهران نيست. مشكلات شهري و روستايي در بسياري از نقاط كشور دارند به بحران تبديل ميشوند بدون آنكه شوراهاي اسلامي شهر و روستا واكنش مثبتي نشان دهند.
نگاهي به تاريخ شوراي شهر تهران بهخوبي چالش نگاه سياسي در اين نهاد را نشان ميدهد. درگيريهاي سياسي در شوراي شهر اول عملا باعث ناكارآمدي و در نهايت انحلال شوراي اول شهر تهران شد. در حالي كه نهادهايي مانند شوراي شهر بايد فارغ از ديدگاه سياسي، براي حل مشكلات جامعه فعاليت كنند در اين دوره شوراي شهر هم شاهد بوديم كه عدم راستگويي يك نماينده چگونه به چالشي سياسي در ابتداي كار شوراي شهر اين دوره تهران بدل شد.
در كنار چالش سياسيكاري در شوراهاي شهر، بحث حضور چهرههاي مردمي و مشهور كه چندان با امور شهري و اجتماعي آشنايي ندارند به چالشي ديگر تبديل شده است. قدرت رايآوري بالاي ورزشكاران و هنرمندان در بسياري از موارد، حزبهاي سياسي را ترغيب به استفاده از اين چهرههاي محبوب ميكند بدون آنكه قدرت كارشناسي آنها را در شوراها درنظر بگيرند. رفتار و نگاه اين افراد در زمان بروز بحران خود را نشان ميدهد؛ انتقادهايي كه از حضور چهرههاي مشهور اما غيركارشناس در شوراي شهر در زمان بحران پلاسكو رخ داد به خوبي نشان ميدهد كه عموم جامعه ديگر اين قاعده بازي استفاده از ورزشكاران و هنرمندان را نميپسندد.
شوراهاي شهر نيازمند خون تازه، جوان و كارشناس به امور است. باتوجه به كاهش تعداد اعضاي شوراي شهر، لازم است كه كارشناساني در امور مختلف در كنار يكديگر، تركيبي ايدهآل براي شوراي شهر رقم بزنند. در نبود نظارت استصوابي، دامنه حضور چهرهها در شوراي شهر طبيعتا گستردهتر خواهد بود اما مساله اين است كه از اين فرصت به شكلي بهينه و صحيح استفاده شود. ارزيابي عملكرد چهرههاي فعلي و مشخص كردن كارنامه تكتك آنها و تقويت ليست با اضافه كردن چهرههاي جوان، تازهنفس و كارشناس در امور شهري مهمترين سياستي است كه بايد توسط گروههاي مختلف درنظر گرفته شود و چنين روشي جايگزين روش سهمخواهي معمول در فضاي سياسي شود.