تقويم اثر تعيينكنندهيي بر اقتصاد دارد، شايد در حالت عادي كمتر به چنين مسالهيي توجه شود اما در زندگي روزمره به صورت ناخودآگاه اين مساله بسياري از تصميمات اقتصادي افراد را تحت تاثير قرار ميدهد. براي مثال آگاهي از بسته بودن بسياري از مغازهها در روزهاي تعطيل باعث شده است كه روزهاي قبل از تعطيلي تقاضا در بازارها افزايش يابد. شايد در ابتدا چنين رفتاري بسيار ساده به نظر آيد اما واقعيت اين است كه در اقتصاد اثر تقويمي يا Calendar Effect مسالهيي كاملا اثبات شده و در عين حال اثرگذار در اقتصاد است. اثر تقويمي به ما ميگويد كه مناسبتهاي خاص در طول سال ميتواند بر بعضي متغيرهاي اقتصادي اثر بگذارد. اين موضوع در بازارهاي مختلف مانند بازارهاي مالي، بازار پولي و بازارهاي واقعي مانند بازار مسكن كاملا قابل مشاهده است. بر همين اساس اصطلاحاتي مانند اثر ژانويهيي (January Effect) يا اثر دوشنبه (Monday Effect) در بازارهاي مالي موضوعي كاملا رايج است.
در تقويم ايراني نيز مناسبتهاي مختلف، اثراتي نسبتا پايدار و تكرار شونده بر اقتصاد دارند. يكي از مهمترين مناسبتهاي تقويم ايراني، نوروز است. رسم سنتي ايرانيان معمولا به شكلي قابل توجه بر اقتصاد نيز اثر ميگذارد. اثرات اقتصادي نوروز در جنبههاي مختلفي مانند فشار مالي پرداخت عيدي و پاداش پايان سال بر شركتهاي دولتي و خصوصي، خروج نسبي نقدينگي از بانكها و مسائلي از اين دست قابل مشاهده است اما شايد مهمترين اثر اقتصادي نوروز، افزايش قيمتهاي شب عيد باشد. پديده افزايش قيمتها هر سال در كشور تكرار ميشود و اتفاقا هر سال دغدغه نهادهاي مختلفي در دولت، جلوگيري از افزايش قيمت و همچنين عرضه به اندازه نياز كالاهاي مورد نياز مردم است.
تكرار چنين پديدهيي باعث شده است كه مردم اين موضوع را به عنوان يك پديده عادي بپذيرند و حتي شاهد اين موضوع هستيم كه بسياري از مردم با دورانديشي، خريد عيد خود را چند هفته قبل انجام ميدهند. اما واقعيت اين است كه چنين پديدهيي به هيچوجه طبيعي محسوب نميشود. در كشورهاي ديگر مناسبتهايي همچون كريسمس و ژانويه كه همجنس نوروز هستند، با حراجهاي گوناگون و كاهش قيمتها همراه است. در بسياري از كشورها مانند بريتانيا، استراليا و كانادا 26دسامبر يا روز بعد از كريسمس به
Boxing day معروف است؛ در اين روز كه در بسياري از كشورها تعطيل محسوب ميشود، مردم به خريد ميپردازند و به خاطر حجم زياد جعبههاي محتوي خريدهاي مردم، اين روز به اين نام معروف شده است. تقريبا تمامي برندها و فروشگاههاي مطرح در تقويم سالانه خود، بالاترين حراج را براي روز باكسينگ در نظر ميگيرند. فروش زياد اين روز و حراجهاي گسترده باعث ميشود كه هم مصرفكننده و هم فروشنده از چنين مناسبتي نهايت انتفاع را به دست آورند. اما مناسبتهاي تقويمي در اقتصاد ايران بيشتر به يك نفرين شباهت پيدا ميكند. افزايش قيمت، انبوهي از كالاهاي بنجل و بيكيفيت، به همراه ناپديد شدن برخي كالاهاي مورد نياز همگي دست به دست هم ميدهند تا از حلاوت تعطيلات پايان سال بكاهند.
نكته جالب اين است كه دهها نهاد، سازمان و تشكل وظيفه خود ميدانند كه بر مساله قيمتهاي شب عيد نظارت كنند. دولت كالاها را بر اساس تقسيمبندي نهچندان شفاف به دو گروه اساسي و غيراساسي تقسيم ميكند و دخالتهاي مختلف در بازار را شاهد هستيم.
شايد اگر دولت به ساز و كار بازار اعتماد ميكرد و به جاي دخالت در بازار اجازه ميداد كه بازار به صورت طبيعي پيش رود شاهد چنين اتفاقاتي نميبوديم. وجود دهها نهاد نظارتي باعث ميشود كه تصميمگيري در بازار نه بر اساس مكانيسم عرضه و تقاضا و قيمت بلكه بر اساس دستكاريهاي صورت گرفته هدايت شود و اتفاقا نتيجه در چند دهه گذشته به هيچوجه مطلوب نبوده است. دخالت بازار شب عيد از عدم اعتماد به سازوكار بازار نشأت ميگيرد و اين موضوع ريشه در درك نكردن علم اقتصاد دارد. نتيجه آن نيز نارضايتي مصرفكننده، توليدكننده و توزيعكننده در شرايطي است كه منابع بسياري صرف دخالت در بازار به نام تنظيم آن شده است.