سبك و سياق فضاي سياسي ايران پيش از هر انتخاباتي اين است كه دو گروه رقيب به ارزيابي عملكرد يكديگر ميپردازند. اين ارزيابيها همواره مورد چالش طرفين واقع ميشود و همديگر را به دروغگويي يا سياهنمايي متهم ميكنند. در اين خصوص چند نكته قابل تامل است:
1- با نزديك شدن به پايان سال، جمعبندي از بخشهاي مختلف كشور ازجمله اقتصاد شدت ميگيرد. هر بخشي در پي آن است كه با توجه به عملكرد سالانه خود ارزيابي از 12 ماهه سال داشته باشد. اهميت ارزيابي سالانه در اين است كه اين ارزيابيها اگر بدون غرض باشد، ميتواند نقاط ضعف و قوتها را نشان دهد. در اين ميان هر مسوول و دولتمردي به دنبال آن است كه حوزه زيرمجموعه خود را موفقتر از دوره قبل نشان دهد و سعي در جلوه دادن و بعضا بزرگنمايي عملكرد خود دارد.
2- در اين ارزيابي همه كس و همهچيز در اختيار دستگاههاي اجرايي قرار ميگيرد تا روند تبليغات خود را گسترده كنند و در اين ميان اگر نقد و انتقادي هم هست منصفانهتر از گذشته اعمال شود.
3- اما در اين بين كساني يا جناحهايي هم هستند كه آنها هم با ابزار خود سعي در ارزيابي سالانه دولت دارند. اين جناح منتقد با استفاده از ارزيابي سالانه خود و كارشناساني كه دارند تمام همّ و غم خود را بر اين ميگذارند كه عملكرد سالانه دولت را در قياس با وعدههاي رييس دولت يا وزيران او ضعيف و غيركاربردي نشان دهند.
4- از نگاه ما آنچه ميتواند معيار قضاوت قرار گيرد نه عملكرد مورد نظر دستگاههاست و نه ارزيابي غير قابل باور منتقدان، بلكه واقعگرايي عملكرد است. اما سوالي كه در اين ميان به ذهن متبادر ميشود اين است كه واقعگرايي عملكرد را چگونه ميتوان مورد سنجش قرار داد؟
5- ديويد كاهنمن، نوبليست اقتصادي سال 2002، برخلاف رشتهيي كه در آن جايزه نوبل را برده، يك روانشناس است. او با توجه به عواملي كه بر قضاوت بشر اثر ميگذارد و رفتارهاي او را شكل ميدهد جايزه نوبل را دريافت كرد. بنا بر بررسيهاي او انسانها بيش از آنكه تحت تاثير عقلانيت خود قضاوت كنند بيشتر تحت تاثير احساسات خود قرار ميگيرند. لذا قضاوتهاي آنها بيشتر احساسي است تا عقلاني. بنا بر تحقيق كاهنمن، يكي از اين عوامل «تعصب» است. حال اين تعصب ميخواهد طرفدارانه باشد يا منتقدانه. هر فرد متعصبي بايد بداند كه نگاه متعصبانه او بر قضاوتش همان اثري را خواهد گذاشت كه خود او ميخواهد.
6- بنابراين ارزيابي عملكرد سالانه دولت كه از سوي 2جناح صورت ميگيرد در هر دو صورت «مثبت» و «منفي» تعصب را دارد و لذا ميتوان گفت اين ارزيابيها نميتواند «منصفانه» باشد.
7- نبود يك داور منصف در ارزيابيهاي دولت ايجاب ميكند كه يك نهاد بيطرف و دايمي در كشور تشكيل شود تا عملكرد دولت را مورد ارزيابي قرار دهد. كما اينكه هر دولت پيشرفتهيي در كنار خود دستگاهها و نهادهاي دولتي يك نهاد بيطرف وجود دارد كه نسبت به پيشرفت يا پسرفت فعاليتهاي اقتصادي نظارت ميكند و نهادهاي دولتي را وادار ميكند تا به تصحيح امور و آمار خود بپردازند.
حسن اين نهاد آن است كه ارزيابي آن ميتواند مورد قبول حاكميت باشد و برچسبهايي ازقبيل مخدوش بودن آمارها كه هم در دولتهاي قبل بود و هم در دولت فعلي، ديگر ساقط خواهد شد.