به گزارش اتاق خبر، به نقل از اعتماد، با اين حال در مورد سازوكار اين طرح ابهامات زيادي وجود دارد. مرتضي مبلغ، عضو شوراي مركزي حزب اتحاد ملت ايران معتقد است كه هنوز توافقي بر سر شاكله اين ايده صورت نگرفته است. او بيان ميكند كه طراح پارلمان اصلاحات بايد شوراي عالي سياستگذاري باشد چرا كه فعلا از بيشترين شموليت در بين طيفهاي اصلاحطلبي برخوردار است.
اصلاحطلبان از سال 92 تا به حال شيوهاي از سازماندهي را در قالب شوراي عالي سياستگذاري تجربه كردهاند. اين شورا در انتخابات 94 اگرچه پيروز از ميدان بيرون آمد اما نقدهايي از سوي فعالان اين جريان به آن وارد بود. به روز كردن سازمان و تشكيلات اصلاحات چقدر اهميت دارد؟ آيا پارلمان اصلاحات كه اين روزها از طرف عدهاي پيگيري ميشود، ميتواند گامي در اين راه باشد؟
شيوههاي سازماندهي دو نوع سياست راهبردي و سياست اجرايي را شامل ميشود. سياستهاي راهبردي اين است كه منافع ملي بايد در راس قرار داده شود. تنها دغدغه اصلاحطلبان بايد باشد. سياستهاي اجرايي اما اقتضايي هستند و مطابق با شرايط انتخاب ميشوند. يكي از مولفههاي مهم خرد جمعي است و يكي از هنرهاي اصلاحطلبان تا به الان اين بوده كه وارد فرآيند خرد جمعي شدند. اين مساله هم مزايايي دارد و هم ضررهايي. اينكه همه نحلههاي اصلاحطلب بر سر مسائل راهبردي با هم هماهنگ عمل ميكنند مثبت است. ضررش اين است كه از ايدهآلها فاصله ميگيرد. بالاخره هر حزبي نظري دارد و براي رسيدن به ميانگين قابل قبول اجماعي، طبيعي است كه جنبههاي ايدهآل تا حدي مهجور بيفتد. هم با توجه به تجارب به دست آمده در هر دوره انتخابات و هم با توجه به اقتضائات بايد سازوكار ساماندهي اصلاحطلبان ارتقا پيدا كند. سازوكار اصلاحطلبان در انتخابات شوراهاي شهر نسبت به مجلس دهم كار آمدتر بود. بارها گفته شده كه شوراي عالي سياستگذاري چند نقطه ضعف جدي دارد. در بخشهاي اطلاعرساني، ساماندهي، پيگيري مسائل بعد از ادوار انتخاباتي و فقدان كانون تفكر تشكيلات نقطه ضعف وجود دارد. در آينده بايد براي اين مسائل فكر شود. افراد توانمندتري بايد به شوراي عالي سياستگذاري وارد شوند تا شرايط بهتري بر سازماندهي شوراي عالي حاكم شود.
گفته شده كه پارلمان اصلاحات قرار است از خرداد ماه عملياتي شود و آقاي خاتمي نيز نظر خود را گفتهاند. اين پارلمان چه وجه مميزه و ساختاري خواهد داشت؟ آيا قرار است كه احزاب اصلاحطلب ليست بدهند؟
پارلمان اصلاحات واژه مناسبي نيست. دليلي ندارد كه واژهها را در جايي غير مناسب آن استفاده كنيم. پارلمان يك سازوكار حاكميتي و از نهادهاي دموكراتيك يك كشور است. لزومي ندارد كه شبيهسازي شود و در سازمان سياسي به كار برده شود. واژهاي چون مجمع عمومي ميتواند مناسبتر باشد. بايد تعريف روشني از پارلمان داده شود. تا به الان به كرات اين موضوع مطرح شد. تعاريف متفاوتي از پارلمان شده كه تعارضات آن ميتواند بازدارنده هم باشد. برخي معتقدند پارلمان اصلاحات بايد مجموعهاي از كل احزاب اصلاحطلب باشد. نمايندگان آن بايد دور هم جمع شوند. اسمگذاري پارلمان بر چنين چيزي كاملا كليشهاي است و در اين صورت همان جبهه اصلاحات را خواهيم داشت. نگاه ديگر به پارلمان اصلاحات اين است كه از تمام نقاط كشور اصلاحطلبان دور هم جمع شوند و هياتي از نمايندگاني را معرفي كنند. اين گروه هم در سطح استان نمايندگاني را داشته باشد و نمايندگان استانها در مركز جمع شوند و مجمع آنها پارلمان اصلاحات را تشكيل دهد. اين مساله در عمل كار سختي است. بايد تعيين شود كه ملاك جمع شدن اصلاحطلبان در شهرستانها چه خواهد بود؛ چه كسي آنها را جمع كند؛ نمايندگانشان چه ماموريتي به عهده دارند. اين كار بسيار پيچيده و ايدهاي ناپخته است. آنچه كه در بحث پارلمان اصلاحات يا مجمع عمومي اصلاحطلبان اهميت دارد، اين است كه تصميمگيريهاي جبهه اصلاحطلبان هر چه بيشتر دموكراتيك و فراگير باشد. سازوكار طراحي شده بايد اين دو ويژگي را دارا باشد. بايد سازوكاري براي اين موضوع طراحي شود. شوراي عالي سياستگذاري در دوره جديد بايد بتواند با استفاده از صاحب نظران و افراد با تجربه در مساله سازماندهي سازوكارها را پيشبيني كند و اجرا و تحقق آن را دنبال كند.
الان سازوكار مشخصي مورد توافق نيست؟
سازوكارهاي سازماني تا به الان صرف پيشنهاد بوده است. اينكه مركزيت مقبولي آن را بررسي و سازوكار واقعبينانهاي را طراحي كند، اتفاق نيفتاده است. طبعا بهترين جايگاه و شدنيترين جايگاهي كه بتواند اين مساله را دنبال كند، شوراي عالي سياستگذاري است كه تقريبا همه احزاب اصلاحطلب و نمايندگان چهرهها و شخصيتهاي ملي در آن حضور دارند.
يعني معتقديد كه سازوكارهاي مختلف بايد در شوراي عالي سياستگذاري به راي گذاشته شود؟
سازوكاري كه طراحي ميشود بايد دو هدف اصلي را دنبال كند. اول اينكه فراگيري بيشتري به تصميمگيريها بدهد و همه نحلههاي اصلاحطلبي حضور داشته باشند. دوم علاوه بر فراگيري بايد هرچه دموكراتيكتر باشد يعني واقعا از بدنه اصلاحات تصميمها بيرون آمده باشد و شامل هويت اصلاحطلبانه باشد. در اين صورت ميتوان نامش را مجمع عمومي يا پارلمان يا جبهه گذاشت.
سيدمحمد خاتمي با مجمع اصلاحطلبان استانها بيشتر موافق بوده يا مجمع اصلاحطلبان احزاب؟
من نگفتم دو شيوه وجود دارد. در واقع پيشنهادهايي مطرح بوده كه به صورت طيف قرار ميگرفته، يك سر پيشنهادات اين بوده كه احزاب دور هم جمع شوند و سر ديگر اين پيشنهادات اين بوده كه از شهرستانها انتخابات آغاز شود و بالا بيايد. اين پيشنهادات به اشكال مختلفي از سازوكارها ميرسد. هيچ كدام پيشنهادات دقيق و پختهاي نيست. بايد به شكل جدي مورد بررسي قرار بگيرد و متناسب با اقتضائات سنجيده شود. آقاي خاتمي نظري در كليت بحث دارند. اينكه تصميمگيري اصلاحطلبان در يك فرآيند گستردهتري اتفاق بيفتد و همچنين دموكراتيك باشدو در هر سازوكاري بايد منافع ملي مدنظر باشد. من فكر ميكنم نظر آقاي خاتمي اين است كه شوراي عالي سياستگذاري با بازسازي خود سازوكارهاي جديد را طراحي كند.
يعني شوراي عالي سياستگذاري تكامل پيدا كند؟
شوراي عالي طراحي سازوكار تشكيل مجمع عمومي يا پارلمان اصلاحطلبان را به عهده بگيرد. هر سازوكار جديدي بخواهد بر اصلاحطلبان حاكم شود، شوراي عالي به دليل اينكه فعلا فراگيرترين نهاد در بين اصلاحطلبان است بايد بررسي و طراحي كند. اينطور ميتوان پيشبيني كرد كه شوراي عالي سياستگذاري نهادي بالادستي را طراحي كند كه تصميمهاي كلان و راهبردي انجام دهد. سپس شوراي عالي سياستگذاري نهاد اجرايي آن نهاد بالادستي باشد. البته من برداشتم را از نظر آقاي خاتمي گفتم.
جريان اصلاحات براي اينكه بتواند در دهه چهارم انقلاب سياستورزي موثر داشته باشد، چه تحولاتي را بايد در خود پديد آورد؟
مساله اصلاحطلبي، روشن و مشخص است. نكتهاي كه بايد محل بحث قرار بگيرد، روش اصلاحطلبي است كه بايد مطابق با شرايط، روزآمد شود و تغييرات لازم صورت پذيرد. مولفههاي جديدي در جامعه به وجود آمده است. اين روزها انباشت مشكلات و نارضايتيهايي را در جامعه شاهد هستيم و هر دم ممكن است به نحوي خود را بروز دهد. همچنين ميدانداري روزافزون تندروها بايد محدود شود. آنها با افكار متصلب و باندي خودشان پيش ميروند. امتيازشان اين است كه در قدرت حضور دارند و روزي نيست كه شاهد تحميل هزينه به كشور از سوي آنها نباشيم. متاسفانه فقدان يكنواختي طرز تفكر و انديشه در سطح حاكميت يكي ديگر از مسائل موجود است. مدتهاست چند جريان فكري در اين سطح چالشهايي بين خود دارند كه منجر به همافزايي در امور نيست و بعضا آثار مخربي را نيز به بارميآورد. در شرايطي كه نارضايتيهاي زيادي در جامعه شاهديم، اين امر بهشدت خطرناك خواهد بود. اين مولفهها سبب ميشود تا جريان اصلاحات رفتارهاي خود را در مقياس عصري بهروز كند تا هم افراط مهار شود و هم همافزايي در كشور تقويت شود.
اصلاحطلبان در شرايط امروز چه تغييراتي بايد در خود ايجاد كنند؟
امروز شرايط جديدي را بعد از حوادث اخير و اعتراضات شاهد هستيم. اين امر ايجاب ميكند كه اصلاحطلبان مناسبات موثرتر و قويتري را در جامعه سامان دهند. مناسباتشان با دولت بايد اثرگذارتر و قدرتمندتر باشد. دراينراستا مناسباتشان با بدنه حاكميت بايد تقويت شود كه به هر نحو ممكن ضروري است كه در برخي سياستها تجديدنظر شود. برخي تلاش ميكنند تا اعتراضات را به مسائل اقتصادي تقليل دهند. اشتغال و رفع مشكلات اقتصادي و سرمايهگذاريها بايد مورد توجه باشد اما تمام راهحلهاي اقتصادي از بستر راهحلهاي سياسي ميگذرد. به اين خاطر كه مشكلات و تنشهاي سياسي است كه باعث ميشود ابعادش به حوزههاي اقتصادي، فرهنگي و سياسي برسد. وقتي نگاه حاكميت در حوزه سياسي بسته و امنيتي باشد، در فضاي اقتصادي نيز همين مساله وجود خواهد داشت. گشايشهاي اقتصادي نيازمند فضاي باز سياسي و اجتماعي است كه سرمايه بتواند به كشور جذب شود. اعتماد اجتماعي بسيار اهميت دارد. اينكه نگاه انقباضي و متصلب وجود داشته باشد، سبب ميشود تا اين اعتماد كمرنگ شود. برخي نگاهها مدام گَرد يأس و نااميدي در جامعه ميپاشند، برخي رسانههاي عمومي نبايد به سياهنمايي ادامه دهند و كشور را دچار چالشهايي كنند. اصلاحطلبان با جريانهاي مختلف درون حاكميت گفتوگو كنند تا روشهاي موثر و گشايشبخشي را در جامعه دنبال كنند. از فضاهاي بسته، امنيتي و حراستي بايد فاصله بگيريم. اين از وظايف مهم اصلاحطلبان است. مناسبات با بدنه اجتماعي نيز بسيار مهم است. جامعه امروز بيش از هر زماني مستعد انفعال و يأس است. عوامل بسياري به اين مساله در داخل و خارج كشور دامن ميزنند. بايد اميد را در جامعه گسترش داد تا مطالبات، خود را به شكل موثرتري با حاكمان مطرح كنند. صداي آنها را بايد بشنويم.
آنچه كه در بحث پارلمان اصلاحات يا مجمع عمومي اصلاحطلبان اهميت دارد، اين است كه تصميمگيريهاي جبهه اصلاحطلبان هر چه بيشتر دموكراتيك و فراگير باشد.
بهترين جايگاه و شدنيترين جايگاهي كه بتواند چينش ساز و كار پارلمان اصلاحات را دنبال كند، شوراي عالي سياستگذاري است كه تقريبا همه احزاب اصلاحطلب و نمايندگان چهرهها و شخصيتهاي ملي در آن حضور دارند.
نكتهاي كه بايد محل بحث قرار بگيرد، روش اصلاحطلبي است كه بايد مطابق با شرايط، روزآمد شود و تغييرات لازم صورت پذيرد.
جريان اصلاحات بايد رفتارهاي خود را در مقياس عصري بهروز كند تا هم افراط مهار شود و هم همافزايي در كشور تقويت شود.
اصلاحطلبان بايد مناسباتشان با بدنه حاكميت تقويت شود كه به هر نحو ممكن در برخي سياستها تجديدنظر شود.