بخشي از آنها مربوط به خانههاي لوكس در نقاط بالاي شهرهاي بزرگ و مكانهاي لاكچري شهر است كه با قيمت بسيار بالايي به فروش ميرسد؛ به همين خاطر تا مدتها خالي از سكنه باقي ميماند و خريدار ندارد. برخي ديگر در قالب مسكن مهر و طرحهاي ديگر ساخته شده است كه از امكانات و زيرساختهاي لازم برخوردار نيست، به همين خاطر متقاضي ندارد. در خصوص مسكن مهر دولتهاي قبل تعهداتي داشتند اما دولت يازدهم و دوازدهم اعتقادي به مسكن مهر ندارند و منطقي نميدانند اما با توجه به تعهداتي كه داشتند ،خود را متعهد ميدانند كه آن را به پايان برسانند. واحدهايي كه متقاضي ندارند زير ساخت لازم ندارند تا جايي كه امكان دارد از پروژه ساخت آن خارج شوند يا اگر امكان دارد به دهكهاي ضعيف جامعه كه از حداقلها برخوردار نيستند مانند كميته امداد امام خميني، بهزيستي، بنياد مستضعفان و... واگذار شودتا به عنوان خانه خالي باقي نماند و به اين صورت مسكن مهر پُر شوند. در بازار خانههاي لوكس برخي سرمايهدار ها به دنبال سوداگري در بازار مسكن هستند و ميخواهند سقف قيمت مسكن را به صورت نامتعارف و سونامي گونه بالا ببرند. دولت بايد با جديت بحث ماليات را پيگيري كند؛ مالياتهاي سنگيني كه نگهداشتن خانه خالي توجيه اقتصادي نداشته باشد اما سازمان امور مالياتي نگاهش به خانههاي خالي، درآمدزايي است. براي مثال در استان تهران 600 هزار خانه خالي داريم كه 200 هزار تاي آن مربوط به خانههاي لوكس ميشود. ماموراني براي دريافت و ميزان ماليات از اين خانهها مشخص ميشوند اما مسالهاي كه وجود دارد، اين است كه ماليات دريافتي متناسب با ميزان حقوق ماموران مالياتي نيست. هزينهاي كه تشخيص ماليات براي خانههاي خالي دارد بييشتر از درآمدي است كه از اين محل به عنوان ماليات دريافت ميشود؛ به همين خاطر به صورت جدي ورود نميكنند. هدف از اجراي اين طرح برقراري توازن ميان عرضه و تقاضاست. بنابراين دولت و سازمان امور مالياتي بايد نگاه خود به اين بخش را تغيير دهند؛ يعني نگاهي تعادلي(كمك به عرضه) داشته باشند، نه يك برخورد صرفا تجاري و درآمدسازي. در حوزه بافتهايي مانند مسكن مهر و مانند آن كه زيرساخت لازم ندارد، بايد بودجه خاصي اختصاص دهند تا زيرساختهاي آن تكميل شود و امكان بهرهبرداري از ميلياردها يا تريلياردها تومان از بودجه كشور (كه در آن اندوخته شده) مهيا شود. تنها در اين صورت است كه بخشي از دهكهاي جامعه انگيزه خانهدار شدن پيدا ميكنند. افزايش خانههاي خالي نسبت به سال گذشته با تغيير خاصي رو به رو نشده، به اين خاطر كه بخش ساخت و ساز در كشور طي چند سال اخير توسعه نداشته است. كاهش خريد مردم نيز مساله مهم ديگري است. درآمد عمومي مردم افزايش پيدا نكرده است. ميزان دستمزد مردم بهخصوص دهكهاي ضعيف كه كارمندان، كارگران و حقوق بگيران هستند در سال 97 نسبت به سال 96 رشد افزايش چنداني نداشته و از هفت درصد به 20 درصد رسيده است. اين در حالي است كه در بهمن سال 96 قيمت مسكن در برخي نقاط تهران با 30 تا 40درصد افزايش قيمت روبه رو شد. متاسفانه درآمد عمومي مردم نسبت به قيمت مسكن جا مانده است. همواره رشد قيمت مسكن بسيار بالاتر از رشد درآمد عمومي مردم بوده و درآمدها متناسب با رشد قيمت مسكن نبوده است و به همين خاطر شاهد رشد اجارهنشيني در دهههاي مختلف هستيم. هر چه به سمت جلو پيش آمديم، شاهد رشد اجاره نشيني بوديم. جوانان و كساني كه ازدواج ميكنند حتي اگر شاغل باشند، بخش عمدهاي از درآمدشان به سبد مسكن اختصاص پيدا ميكند. البته در برخي استانها صد درصد درآمد افراد به سبد مسكن تعلق ميگيرد. دولت بايد چاره نشيني كند و مسكن اجتماعي كه شعار آن را از سال 92 داده است، جدي بگيرد.
کد خبر:
410437
تاریخ انتشار: 22 اردیبهشت 1397 - 09:24
حسام عقبايي / نايب رييس اول اتحادیه مشاوران املاک
در استان تهران حدود 550 هزار واحد خانه خالي و در كشور دو ميليون و 500 هزار خانه خالي وجود دارد كه حداقل 50 درصد آنها مربوط به مسكن مهر ميشود.
کلید واژه ها :