بهار و اوایل تابستان 94 همه چیز تحت تاثیر توافق هستهیی بود. مذاکرات به دورهای آخر خود رسیده بود و همه منتظر بودند که نتیجه آن روشن شود. هر زمان شرایط سخت میشد، توییتهای ظریف و حضور وی در بالکن باعث دلگرمی شد. در همین شرایط بازار نیز براساس اخبار نوسان میکرد. بسیاری از کارشناسان سعی داشتند، وضعیت بازار پس از توافق را پیشبینی کنند. نظر اغلب افراد این بود که وضعیت بازارها پس از توافق هستهیی بسیار مثبت خواهد بود. حتی یکی از کارشناسان مشهور اقتصادی، عددهایی نجومی برای شاخص بورس پس از برجام ذکر میکرد. با وجود این بعضی از کارشناسان که اتفاقا تعداد آنها محدود بود این هشدار را میدادند که بازار با هوشمندی کامل نتیجه مذاکرات را پیشبینی و سود آن را اصطلاحا پیشخور کرده است. فردای برجام، بورس یک افت فاحش را تجربه کرد و اگر حقوقیها به دستور دولت وارد کارزار نمیشدند احتمالا یک روز تاریخی و سیاه برای بازار سرمایه شکل میگرفت.
روی دیگر سکه امسال اتفاق افتاد. آغاز سال 97 با نوسان قیمت ارز همراه بود. با وجود تمام تلاشهای دولت و ابزارهای گوناگونی که به کار گرفته شده بود، بازار ملتهب بود. تهدیدهای مختلف ترامپ مبنی بر خروج از برجام بسیاری از دولتمردان را نگران آینده بازار پس از خروج امریکا از برجام کرده بود. بالاخره هفته گذشته این اتفاق رخ داد و امریکا از برجام خارج شد اما برخلاف ماههای اخیر که بازار همیشه ملتهب بود نه در بورس اتفاق وحشتناکی رخ داد و نه ارز جهش شدیدی را تجربه کرد. تمام فشارهای اقتصادی پیشاپیش به بازار وارد شده بود. این بار هم به نظر میرسید بازار دقیقا میداند چه اتفاقی قرار است، رخ دهد و پیشاپیش قیمتها خود را با واقعیتهای آتی تطبیق داده بودند.
بخشی از این واقعیت مربوط به ساختار تحلیلی بازار است. تعداد زیادی از فعالان اقتصادی در کنار تحلیلهای بنیادین به سراغ روشهای تکنیکال میروند. قاعده اول تحلیل تکنیکال میگوید همه خبرها و اطلاعات خود را در قالب یک نشانه به نام قیمت نشان میدهند. روند قیمت به خوبی میتواند آینده اقتصاد را پیشبینی کند و به همین دلیل این تحلیلها در مواردی مانند دو تجربه تاریخی درباره برجام به خوبی آینده را پیشبینی میکند.
بخش دیگری از واقعیت ناظر بر نقش انتظارات و هیجانات در بازار است. نه در روز توافق هستهیی اتفاق خاصی در کشور رخ داد و نه با سخنرانی دونالد ترامپ ساختار اقتصادی کشور عوض شد. هر دو مساله انتظارات آتی و هیجانات بازار را تغییر داد و اثرات واقعی آن ماهها یا شاید سالها بعد دیده شود. اما بخشی از نوسانات قیمت که به خاطر انتظارات و هیجانات است، میتواند درک خوبی از آینده داشته باشد.
حتی اگر این دو تجربه را بخواهیم از دیدگاه انتظارات تحلیل کنیم یک واقعیت را باید پذیرفت. بازار هوشمند است و توانایی پیشبینی نقطههای حساس تاریخی را دارد. این مساله بارها به روشهای مختلف اثبات شده است. فعالان اقتصادی که سرمایه خود را در خطر میبینند بسیار قبل از کارشناسان دولت به مسائل و اتفاقات واکنش نشان میدهند. پس به جای آنکه دولت در زمان نوسان بازارها به سراغ یافتن دشمن فرضی یا متهم کردن افراد به ایجاد التهاب در بازار بیفتد، بهتر است واقعیت اقتصاد را بپذیرد و با درک صحیحی از علت ملتهب شدن بازار خود را برای وقایع پیش رو آماده کند.