Performancing Metrics

جلیقه‌زردها و تغییر قواعد بازی | اتاق خبر
کد خبر: 419724
تاریخ انتشار: 14 آذر 1397 - 09:44
محمدرضا ستاری

دو هفته قبل دو راننده جوان کامیون در فرانسه در صفحه فیس‌بوک خود در اعتراض به افزایش قیمت سوخت فراخوانی را منتشر کردند که بلافاصله با حمایت 200 هزار نفری، جرقه‌های یک جنبش تمام عیار اعتراضی به نام جلیقه‌زردها را در فرانسه رقم زد. پس از این ماجرا علاوه بر فرانسه دامنه‌های این جنبش اعتراضی به بلژیک و هلند نیز سرایت کرد، به طوری که اوایل هفته جاری شش شهر هلند صحنه تظاهرات مردم بر ضد دولت بود.
ماجرا از زمانی آغاز شد که دولت ماکرون با هدف کاهش گاز‌های گلخانه‌ای تصمیم گرفت که مالیات بر سوخت را افزایش داده و از درآمدهای حاصل از آن علاوه بر کمک به اقشار کم درآمد برای تهیه خودروهای کم‌آلاینده، سیاست‌های زیست محیطی را در دستور کار خود قرار دهد. با این حال توجیه دولت برای معترضین قابل قبول واقع نشد و روز شنبه هزاران نفر در پاریس ضمن تظاهرات بر علیه سیاست‌های دولت با نیروهای امنیتی به شدت درگیر شدند. پس از این ماجرا دولت فرانسه روز گذشته علی‌رغم پافشاری بر افزایش قیمت سوخت، اعلام کرد که از سیاست خود عقب‌نشینی کرده و تا شش ماه آینده این مسئله را از دستور کار خارج می‌کند.
فارغ از ناآرامی‌ها، درگیری و نیز تخریب گسترده اموال عمومی که به موازات جنبش جلیقه‌زردها رخ داده است، این مسئله از چند بعد دارای اهمیتی جدی است. نخست اینکه طبق اعلام مقامات فرانسوی معترضین به جریان یا گروه خاصی تعلق ندارند و دستگیرشدگان ناآرامی‌ها نیز در سوابق‌شان چیزی به عنوان فعالیت‌های اینچنینی دیده نمی‌شود.
به همین دلیل دولت فرانسه اعلام کرده که نگران است این اتفاقات مورد سوء‌استفاده جریان‌های افراط‌گرا قرار بگیرد و حتی وزیر کشور فرانسه تصریح کرده که در میان افراد کسانی حضور دارند که برای غارت، تخریب و حتی قتل به خیابان‌ها آمده‌اند.
از سوی دیگر با سرایت این جریان اعتراضی به هلند و بلژیک، زنگ خطر برای سایر کشورهای اروپایی برای گرفتار شدن در آتش اعتراضات به صدا درآمده است. اروپا اکنون درگیر قدرت گرفتن جریان‌های راست افراطی است و به موازات تضعیف دولت‌های ملی وحدت، همگرایی اروپایی نیز به واسطه حضور پوپولیست‌ها در قدرت مورد تهدید جدی واقع شده است. کافی است سیر قدرت گرفتن این جریان‌ها را در طول یک سال گذشته نظاره‌گر باشیم. دولت‌های ایتالیا و اتریش به طور کامل به راست‌گرایان و محافظه‌کاران تعلق گرفته و در سوئد، هلند و آلمان این جریان‌ها توانسته‌اند جزئی از پازل قدرت در پارلمان را تشکیل دهند. 
از سوی دیگر با خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و نیز موج استقلال‌‌خواهی که از اسکاتلند تا اسپانیا کشیده شده است، بافتار اجتماعی اروپا به گونه‌‌ای دستخوش تحول شده که بسیاری از کارشناسان از آن به عنوان یک سونامی تغییر خواهی در قاره سبز یاد می‌کنند. عده‌ای از این کارشناسان روند تحولات را مربوط به ناکارآمدی‌های نظام سرمایه‌داری در اروپا می‌دانند و معتقدند که این جریان‌های افراطی و اعتراضی بیشتر بر اثر مخالفت با سیاست‌های بازار آزاد و نیز شکاف اجتماعی بر اثر نابرابری‌های موجود است.
اما به نظر می‌رسد این مسئله دامنه و تبعات گسترده‌تری داشته باشد. اصولا هر نهاد دموکراتیکی به موازات قدرتمندتر شدن در مقابل اشتباهات مصون‌تر می‌شود و با تحمیل خواست خود به واقعیت‌های جاری، علاوه بر تغییر دادن قواعد بازی، به سرنوشت تمام نهادهای قدرتمند مشابه دچار می‌شود؛ یعنی به موازات تکامل و رواج به فرقه‌های متخاصم تقسیم‌بندی خواهد شد. لذا تغییر این قواعد بازی سبب شده تا نظام سرمایه‌داری که بزرگترین دستاوردش را در حل کردن تنش‌ها در درون خود می‌دید، اکنون با طبقه گسترده از مردمانی مواجه شود که به طور واضح احساس نابسندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی فردی می‌کنند. به همین دلیل لیبرالیسم که هنر خود را همزیستی با شکاف‌های اجتماعی و اقتصادی می‌دانست اکنون برای شعار اصلی خود که می‌گوید برای یک جهان بی‌معنا، معنا بیافرین، دچار تناقض شده است. در چنین وضعیتی شاید ثروت ناشی از پیشرفت فناوری و صنعت بتواند مردم ناخشنود را تامین و مورد حمایت قرار دهد، اما اکنون سوال اصلی این است که چه چیزی می‌تواند آنها را در بعد هویتی خودشان راضی نگه دارد؟
زنگ خطر اصلی برای غرب زمانی به صدا درآمد که تعداد زیادی از جوانان از قلب اروپا دسته دسته به خاورمیانه آمدند تا در کنار گروه‌های افراطی جان خود را فدا کنند. در همان زمان هم هشدارها مبنی بر این بود که جامعه از درون دچار تحول هویتی شده که برخورد سیاسی و اقتصادی با ریشه‌های اجتماعی آن، به آتش این پدیده دامن خواهد زد. در همین رابطه و در شرایطی که دولت‌های ملی کاربست رهبری را به انجام وظایف اداری و مدیریتی تقلیل داده‌اند، موضوع هویت چالش اصلی آینده جوامع غربی خواهد بود. بنابراین شاید جنبش جلیقه‌زردها و سرایت آن به بلژیک و هلند به آتش زیر خاکستر اعتراضات سال 2008 دمیده و آن را شعله‌ورتر سازد؛ با این تفاوت که در آن زمان از اقبال عمومی به راست افراطی، موج استقلال‌خواهی، تضعیف همگرایی اروپایی و نیز بحران سیاسی در فرانسه، انگلیس و آلمان خبری نبود.

نظرات
ADS
ADS
پربازدید