کد خبر:
90429
تاریخ انتشار: 2 بهمن 1393 - 11:02
اتاق نیوز- روز گذشته تعدادی از سرمایهگذاران و سهامداران بورسی و مالباختگان برای دومینبار در هفتههای اخیر در تالار بورس و اوراق بهادار تجمع و دو مدیر بورسی را وادار به پاسخگویی کردند. تجمع اعتراضی با آغاز معاملات و افت مجدد شاخصهای بورسی در تالار شیشهای اتفاق افتاد. علاوهبر افت شاخص، صف فروش برای بیشتر شرکتها تشکیل و جو تالار معاملات با تشنج همراه شد تا اینکه تعدادی از سهامداران تصمیم به تجمع در طبقه همکف تالار شیشهای گرفتند. خواسته آنها اعلام برنامههای روشن و شفاف از سوی مسوولان برای نجات بورس بود
پافشاری بر این خواسته در نهایت موجب شد تا دو مدیر بورسی برای ارایه پارهای توضیحات به جمع معترضان بپیوندند. مدیرعامل شرکت بورس و اوراق بهادار تهران با حضور در جمع معترضان، متهم ردیف اول افت شاخص را معرفی کرد: «مشکل اصلی افت شاخص بورس، کاهش جهانی قیمت نفت و کسری بودجه دولت است.» حسن قالیبافاصل خطاب به معترضان گفت: شما در ایام خوب بورس رفتار حرفهای دارید و در ایام مشکلدار هم حرفهای عمل کنید.
محمود خواجهنصیری، مدیر نظارت بر بورسها و بازارهای سازمان هم به تالار شیشهای رفت و در جمع معترضان سخنرانی کرد. تجمع اعتراضی سهامداران در حالی ایجاد شده که نگاهی به وضعیت بازار سرمایه از زمان حضور فطانت بر ریاست سازمان بورس و اوراق بهادار نشان میدهد از ٢٥آذرماه تاکنون بازار سهام ٢٥روز معاملاتی را سپری و شاخص بورس نیز از ارتفاع ٦٩٦٠٨ واحد به کانال ٦٥٠٠٠ واحد نزول کرده است. همچنین در این ٢٥روز، شاخص بورس ١٧روز منفی را در مجموع با کاهش حدود ٦٥٠٠ واحدی و تنها هشتروز مثبت را با رشد ١٥٩٩ واحدی به خود دیده است.
هر رشد با سقوط همراه است
عباس هشی ،حسابرس معتمد
زمانی که مردم به بازارهای مالی وارد میشوند و سرمایه خود را بهصورت سپرده به بانکها میسپارند همواره این پیشفرض را دارند که دولت بهعنوان مقام ناظر و حافظ منافع عموم بر فعالیت بانکها نظارت دارد. بر همین اساس در بانکها سازوکار مدیریتی مانند دیگر شرکتها و بنگاههای اقتصادی نیست. بانک مرکزی نیز بر فعالیتهای بانکها بهوسیله ابزارها و روشهای گوناگون نظارت دارد. در این شرایط مسوولیت دولتها بیشتر خواهد شد. بهعنوان مثال دولت مانع از ورشکستگی بانکها خواهد شد. دولت نمیخواهد اعتماد عمومی نسبت به بازارهای پولی و مالی سلب شود.
بازار سرمایه در سالهای اخیر بیشترین میزان سوددهی را در میان بازارها داشته و با ریسک همراه است اما در این بازار این ریسک متوجه سهامدار است. هرکسی وارد بازار سرمایه میشود و به خرید سهم و اوراق مشارکت و... دست میزند با ریسکی مواجه است. اما بسیاری از افراد همان انتظاری را ندارند که در بازارهای پولی و سپردههای بانکی از دولت وجود دارد. بازار سرمایه نیز تحت نظارت دولت است و بهوسیله شورایعالی بورس، سازمان بورس، نظارتهای میدانی، حسابرسان و... نظارت میشود. اما دولت در بورس حق دخالت ندارد. در حال حاضر حجم عمدهای از بازار سهام در اختیار سهامداران حقوقی، هلدینگها، موسسات سرمایهگذاری و... است، بسیاری از این سهام متعلق به دولت است.
مدیران این سهام میتوانند تاثیر زیادی بر شرایط بازار سهام بگذارند و حتی شاخص را بالا و پایین کنند. در این بین سهم محدودی نیز در اختیار مردم و سهامداران حقیقی است. گروه اول دارای کارشناس و قدرت نفوذ هستند و با قدرتی که در اختیار دارند میتوانند تصمیمسازی کنند در نتیجه نگرانی زیادی نیز درخصوص سقوط و صعود شاخصها ندارند. در این شرایط مردم عادی که با سرمایهای محدود وارد این بازار شدهاند آسیبپذیر خواهند شد. از سال٧٤ دولت، مردم را به خرید سهام تشویق میکند و این به آن معنی است که سرمایهها از سوی بازارهای مالی بهسمت بازار سرمایه سوق پیدا کند. در این شرایط دولت خود را در قبال بازار سرمایه بیشتر متعهد نشان داده است. ابتدای سال٨٤ رییس دولت، بورس را قمارخانه دانست اما پس از گذشت چندسال و با کاهش رشد اقتصادی، افزایش تورم، کاهش ارزش پول ملی و... شاخص بورس که روندی صعودی داشت مورد توجه و تبلیغ دولت وقت قرار گرفت. این اقدامات بدون تحلیل و تفسیر دقیقی از شرایط بود.
طبیعی است که هر رشدی با سقوطی همراه است. روند صعودی شاخص بورس در دولت جدید نیز ادامه داشت. روند صعودی شاخص بهنحوی بود که بسیاری از طرفداران دولت یازدهم و رییسجمهور نگران ریزش و سقوط شاخص در این دولت بودند. اگر به گذشته برگردیم، خواهیم دید که روند صعودی شاخص بهطور مستقیم تحتتاثیر کاهش ارزش پول ملی بود، بهنحوی که این نرخ دلار به سهبرابر افزایش یافت همین موضوع ارزش داراییهای بسیاری از شرکتهای بورسی را افزایش داد. در همین زمان در پشتپرده، بورس شاهد بازیهایی بود که با نرخ ارز میشد. درعینحال در این سالها تورم افسار گسیخت و بهشدت افزایش یافت. این دودلیل را میتوان از دلایل عمده رشد شرکتها و بهتبع آن رشد شاخص بورس دانست.
اعتراض به شرایط بورس سابقهای تاریخی دارد و پیش از این نیز این اعتراضات وجود داشته است. بهعنوان مثال در سال٧٤ سهامداران شرکتهایی که ورشکسته شدند اعتراض کردند. در آن سال ضعف حسابرسی و ضعف مدیریتی از دلایل عمده متضررشدن سهامداران بود. در آن سالها بانکها نقش پررنگی را در بازار سهام داشتند و در صورت افت قیمت و فروش سهام از سوی مردم این بانکها بودند که تحت اعمال نفوذ دولت سهام را جمع میکردند و نگرانیها از میان میرفت. اما در حال حاضر بازار سرمایه، حجم بازار و ترکیب آن نیز تغییر کرده است.
در حال حاضر بازار از دولت به شبهدولتیها و نهادها واگذار شده و فشار متمرکزی وجود ندارد تا بتواند سهام را جمع کند. رانتهای اطلاعاتی موجود، فسادهای مالی، دستکاری گزارشها، تبانیها و... درجه اعتماد به نظارت دولت در این بازار را کاهش میدهد. لازم به ذکر است که افت در بازار سرمایه در روزهای اخیر تحتتاثیر مستقیم کاهش قیمت نفت قرار گرفته است. اقتصاد ما همچنان بهشدت به نفت وابسته است و با وجود تاکید مکرر مقاممعظمرهبری بر ازمیانبردن وابستگی به نفت و خامفروشی نتوانستهایم از این وابستگی رهایی پیدا کنیم. افت قیمت نفت دلیل عمده کاهش قیمتها و آسیبپذیری شرکتها در بورس بوده است. در این شرایط این مردم هستند که ضرروزیان میکنند در نتیجه تجمع اعتراضی در تالار بورس بهعنوان نماد بازار سرمایه دور از انتظار نیست و غیرقابلاجتناب است.