فصل هشتم کتاب «شهریار» نیکولا ماکیاوولی متفاوت و تکاندهندهتر از سایر فصول این کتاب است. ماکیاوولی در این کتاب به این مساله میپردازد که وقتی یک حکمران مجبور به اخذ تصمیمی که نیاز به بیرحمی دارد، میشود چگونه باید رفتار کند. در این فصل آمده است که کار کثیفی است... ولی کسی باید آن را انجام دهد. اگر کسی هستید که وظیفه انجام دادن کارهایی را برعهده دارید که برای دیگران بسیار ناخوشایند است، حداقل آن را خوب انجام دهید.
تصمیماتی که امروز در اقتصاد ایران باید گرفته شود از همین جنس هستند. با کجدار و مریز نمیتوان اقتصاد را پیش برد. اگر امیدی بود که نوسان قیمتهای اساسی در ماههای پایانی سال گذشته به سال 96 محدود میشود در نخستین روزهای کاری 97 شاهد ابطال این نظر هستیم. قیمت سکه آتی در روز گذشته 2 میلیون تومان را رد کرد و دلار نیز برخلاف امیدهایی که به کاهش آن بعد از تعطیلات بسته شده بود کار خود را با بیش از 5 هزار و 100 تومان به پایان رساند.
صحبتهایی که از سوی مقامات و نزدیکان دولت میشود هم سیگنال مثبتی برای کاهش قیمت ارز نیست. مسعود نیلی دستیار ویژه رییسجمهور در امور اقتصادی و دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی در دولت هم در یادداشتی به صراحت بر لزوم افزایش قیمت ارز متناسب با اختلاف تورم داخلی و خارجی تاکید کرده است. هر چند این مساله باید بهعنوان یک سیاست مستمر در طول این سالها اجرا میشد تا جلوی شوکهای ارزی را بگیرد اما در شرایط فعلی بازار از آن سیگنال افزایش قیمت ارز را میگیرد. همچنین اکبر ترکان در مصاحبهیی اعلام کرده است دلیل افزایش قیمت ارز این بود که تصنعی آن را پایین نگه داشته بودند و این اتفاق باید رخ میداد.
هر دو حرف صحیح است اما یک واقعیت را نشان میدهد. دولت تصمیم به افزایش نرخ ارز دارد یا لااقل توان کنترل نرخ ارز را ندارد و میخواهد این واقعیت را بپذیرد. صحبتهای رییسجمهور، سخنگوی دولت و رییس کل بانک مرکزی از یک سوی و پیشبینی قیمت ارز در بودجه از دگر سوی به خوبی نشان میدهد که سال گذشته واقعا دولت حاضر به پذیرش این واقعیت نبود که چارهیی جز این افزایش ندارد. بحث قیمت ارز در گفتمان دولت با حفظ ارزش پول ملی و اعتبار کشور عجین شده بود بدون آنکه به واقعیتهایی که اقتصاد را به چالش میکشید توجه شود. دولت نمیپذیرفت که قیمت ارز نه علت بلکه معلول است و نمیتوان با نگه داشتن دست بر یک سمت بادکنک مانع از باد شدن آن شد. حال دولت تصمیمی را باید بگیرد که مطلوبش نیست. به قول ماکیاوولی یک تصمیم کثیف را حداقل باید تمیز انجام داد. آسیبهایی که از افزایش ارز به مردم میرسد را باید از امروز درنظر گرفت و راهحلهایی منطقی برای آنها سنجید. صرف افزایش حداقل حقوق برای جبران بخشی از زیان ناشی از افزایش نرخ ارز تنها فشار را بر کارفرماها بیشتر میکند چه آنکه بسیاری از این بنگاهها هماکنون نیز در حال زیان دادن هستند. اگر دولت بپذیرد که نرخ ارز باید طبق یک برنامه از پیش اعلام شده افزایش یابد، میتواند بخشی از آسیب را از طریق درآمدهای ایجاد شده توسط گران شدن نرخ ارز جبران کند. بنگاهها نیز در صورت آگاهی از وضعیتی که با آن روبهرو خواهند شد از پیش میتوانند درباره تصمیمات و شرایط خود بیندیشند و سیاستهای بنگاه خود را با واقعیتهای اقتصاد ایران تطبیق دهند. مساله مهم این است که رسیدن به شرایط تعادلی نه به صورت یک شوک دیگر به اقتصاد بلکه با برنامه، مشخص و مرحله به مرحله باشد.