درواپسین روزهای سال کهنه و سخت97 سخن گفتن از آن و استقبال از سال جدید بسیار دشوار است خصوصا اگر قلمی بخواهد از کلیشههای رایج عبور کند و سخن واقع بگوید. در این سال سخت رئیسجمهور آمریکا در اقدامی قابل پیشبینی از برجام خارج شد ومسیر رو به بهبود کشورمان را با چالش مواجه ساخت. پس از سالهای نسبتا طولانی همه جریانها و عقول معتدل کشور همت کردند و مقدمات تهیه و پذیرش برجام را فراهم ساختند و میرفت تا فصل جدید و کم سابقهای از تشنجزدایی با همه کشورهای جهان ایجاد شود و ایرانیان وارد دورهای از آرامش شوند. اقتصاد رو به تعادل و سرمایه گذاریهای داخلی و خارجی که کلید رونق همه جانبه بود آغاز پر امیدی را نشان میدادند. دونالد ترامپ با خیره سری ناشایست و تاریخی خود روند صلحطلبی در جهان را دچار وقفه کرد و امید بشریت برای تجربه دورهای از تعادل و ثبات را به محاق برد. برجام واقعا میتوانست الگویی برای رفع یا کاهش مخاصمات جهانی باشد و اعتماد بینالمللی را ایجاد کند. اکنون شهروندان ایرانی عوارض منفی آن خروج زشت را لمس میکنند ولی این لمس قطعا به ایرانیان ختم نشده و نخواهد شد. وقتی یک منفعت پرست خیره سر قدرت ایالات متحده را پشت بیاعتمادی و خیانت قرار میدهد، چرا دیگر در دنیا کسی به کسی اعتماد کند و پای میز مذاکرهای بنشیند؟ آمریکا دوباره بربریت مدرن را به ارمغان آورد تا جهان را شبیه جنگل وحوش کند. هرکس قویتر باشد حق داشته باشد که بدرد و بکشد و نابود کند و سیر شود و بر گرسنگی دیگران بخندد. اقدام ترامپ در خروج سبعانه از برجام به انسانیت انسان ضربه مهلکی زد و افراطیون عالم را تقویت و شادان ساخت. اما در داخل کشور هم سبعیت دیگری غوغا کرد، اختلاسگران و فرصتطلبان و بیرحمان عزم خود را برای سوءاستفاده از شرایط جزم کردند. آنان چیزی بالاتر از جنایت و خیانت در حق مردم خویش روا میدارند. مدیریتها در برابر سیل سوءاستفادهها بعضا کم میآورند و راه چارهای نمییابند. حالا در آستانه نوروز مردمان بسیار به فقر مبتلا شدهاند و امیدهایشان به حداقل خود رسیده است. حالا همه در انتظار عمل مردان و زنان کارآزموده هستند که برخیزند، از خویش بگذرند و با تدبیر کاری بکنند. اگر ما در داخل به افول اخلاق و رنگ باختن غیرتجمعی و قلت آگاهی و افراط در شعارگرایی گرفتار نبودیم میشد تحریمها را مدیریت کنیم، پایههای اقتصاد بدون نفت را مستحکم سازیم و کار و کوشش مولد را سامان دهیم. نباید از تحریمها استقبال کرد ولی میشود به خویش آییم و همت کنیم و بازی را نبازیم. دنیا همیشه اینگونه نخواهد ماند و دوران ایران هم فراخواهد رسید ولی شرطش این است که در این روزهای پرآسیب از بودن و ماندن و خوب زیستن عقب ننشینیم. امروز صبر وحوصله اگرچه سخت و تلخ مینمایند ولی قطعا نتیجه خواهند داد. ما یک ملت هستیم که صدها سال در بدترین شرایط ممکن دوام آوردهایم. کافی است که اساس ملت بودنمان یعنی ایران عزیز آسیب نبیند. اگر همه ظرفیتهای انسانی و ایمانی و آگاهی صرف اصلیترین سرمایه یعنی کشور شود فراز و فرودها خواهد گذشت و بازهم ملت ایران از میان گرد و غبارها سر بر میآورد و دوباره برهویت خویش تاکید خواهد نهاد. سالها خواهند گذشت ولی آنچه خواهد ماند خمیرمایه اصلی ملتی است که درکوران حوادث صیقل خورده است.
* روزنامهنگار