پس از توقف جنگ رژیم صهیونسیتی و آمریکا علیه ایران که مانند جنگ تحمیلی ۸ ساله با همکاری و حمایت کشورهای اروپایی صورت گرفت بسیاری از کارشناسان از فضای شکننده توقف جنگ سخن میگویند. اینکه دشمن صهیونیستی با هدایت و حمایت «دونالد ترامپ» رییسجمهور جنگطلب آمریکایی بخواهد یکبار دیگر برای تهاجم به کشورمان اقدام کند موضوع بعیدی نیست و ظن مردم ایران نیز با توجه به تناقضهای رفتاری رییسجمهور آمریکا و نوع شناخت از رفتار غیرانسانی اسرائیل بر این موضوع کم نیست اما اینکه به نام موارد کارشناسی بخواهیم فضای جامعه را از این نوع تحلیلهای منفی پر کنیم و شاید یک نوع رقابت تحلیل آمیز و پیشدستانه جهت پیشبینی حمله دوباره رژیم صهیونسیتی به کشورمان صورت گیرد و کار پیشبینیها به هفته، روز و ساعت بکشد نه تنها کمکی به روند آمادهسازی کشور نمیکند بلکه نوعی فضای بهم ریخته و ملتهب را ایجاد میکند. این در شرایطی است که رژیم صهیونسیتی با توجه به توان نظامی ایران باید برای بار دوم ریسک بزرگتری جهت حمله به کشورمان به خرج دهد و فضای داخلی سرزمینهای اشغالی که با قدرت تخریبی موشکهای ایرانی تغییر کرده را نیز باید در نظر گرفت.
اسرائیل اگرچه در جنگ ۱۲ روزه با اقدام تروریستی که سالهاست بدان اقدام میکند فرماندهان نظامی کشورمان را شهید کرد اما به خوبی میداند که در بیشتر نقاط افراد برجسته جایگزین فرماندههان پیشین شدند. روند جنگ و قدرت رو به افزایش آفندی ایران نیز نشانی از ضعف را نمیداد و ایران خود را برای نبردی بلند مدت مهیا ساخته بود. اینکه رژیم صهیونسیتی در حوزههای تاکتیکی ضربههایی به کشورمان زد موید صرف تحلیل قدرت نظامی نیست که با آن حمله آینده را پیش بینی کرد. رژیم در بعد راهبردی اهدافی داشت که نتوانست آنها را محقق کند و این جنگ نشان داد اسرائیل ضعفهای مهمی در ضربهپذیری شدید در بخش پدافند هوایی خود با وجود حمایت همه جانبه کشورهای مختلف غربی و منطقهای دارد. این در شرایطی است که ایران با عملکرد هوشمندانه بخش اعظمی از توان نظامی خود را پنهان و آن را برای آینده ذخیره کرد. هر چند تا این اندازه نیز توان نظامی ایران با استراتژی جنگ فرسایشی در نوع خود ویران کننده بود. این در شرایطی است که قطعا نیروهای نظامی و امنیتی که باید حساسیت بیشتری داشته باشند در این خصوص با دقت و رصد خاصی تحرکات دشمن را دیدهبانی میکنند و وظیفه آنان ارتقای سطح حساسیت امنیتی خود است اما در جامعه ایجاد این حساسیت چندان موضوعیتی ندارد. درواقع در فضای جامعه پمپاژ نگرانی با رقابت تحلیل آمیز از حمله دشمن چندان نمیتواند کمکی به مردم و نیروهای اجرایی و امنیتی کند و فقط آثار سوء خود را در حوزههای اقتصادی و اجتماعی میگذارد.
بنابراین باید ضمن تحلیل واقع بینانه و آموزش محور از تحولات و تحرکات سیاسی و نظامی کشور مردم را آگاه کرد و فضای جامعه را برای مقابله با هر تهدیدی تجهیز کرد. نوع ظهور و بروز رسانهای نیز قطعاً میتواند در امر بازدارندگی امنیتی تاثیر گذار باشد. دشمن در نبرد با ایران با وجود تجهیزات پیشرفته با توان دفاعی بالای ایران روبرو شد و عدم ادامه جنگ نیز همین موضوع بعلاوه تضعیف رژیم صهیونسیتی است. خصوصا اینکه اهداف راهبردی دشمن در قبال ایران ابتر و ناقص ماند و به همین دلیل برای ایجاد پیروزی آمریکا و رژیم صهیونسیتی به تاسیسات هستهای کشورمان حمله کردند. با این شرایط کشور هم نیازمند تحلیلهای واقع بیگانه و هم نیازمند ایجاد فضا برای تجهیز در مقابل دشمن است و تحلیلهای ساعتی و زودهنگام و پیش دستانه درباره حمله دشمن با وجود آماده باش نیروهای امنیتی و نظامی تاثیر مثبتی برای ایران ندارد. ضمن اینکه حالا از فضای تنفسی که ایجاد شده باید برای تقویت همبستگی ملی و ارسال پیام آمادگی و قدرت نمایی به دشمن و ترسیم سرنوشت فاجعه انگیز درباره هر نوع عمل اشتباه دیگری استفاده کرد.