به گزارش اتاق خبر به نقل از فارس، کمی از میدان فردوسی دور میشوم و به سمت خیابان انقلاب قدم میزنم. حوالی کوچه سعیدی، رفتوآمد جوانانی که از انرژی و شورشان پیداست به دنبال هدفی جدی هستند، نگاهم را به خود جلب میکند. دختران و پسرانی که با هیجان در حال گفت وگو درباره دانشکدهای هستند که قرار است آیندهشان را بسازد. کنجکاویام باعث میشود که راهی کوچه شوم و بیشتر درباره این دانشکده بدانم.
تابلوی دانشکده خبرگزاری فارس را میبینم؛ مکانی که در آن رشتههایی مثل خبرنگاری، عکاسی خبری، سینما، تدوین، گویندگی و روابط عمومی آموزش داده میشود و دانشجویان بعد از فارغالتحصیلی برای دنیای واقعی رسانه آماده میشوند. وارد کوچه میشوم و راه باریکی را دنبال میکنم که تا به درِ دانشکده برسد. از نگاه کردن به هر گوشهای از محیط اطراف غافل نمیشوم؛ انگار هر چیز کوچکی اینجا معنای خودش را دارد.صدای قدمهای دانشجویان، حرفهایشان و حتی شور و هیجان در نگاههایشان مرا جذب میکند. خودم را جای یکی از آنها تصور میکنم؛ فردی که در حال انتخاب مسیر تحصیلی است و به دنبال رشتهای است که واقعا دوست دارد. میخواهم بدانم اینجا چه اتفاقی میافتد که این همه شور و انگیزه دارد.
کوچه سعیدی و تحریریهای که صدای نسل جدید رسانههاست
در دل کوچهای کوچک در خیابان انقلاب، دانشکدهای جوانان را با تمرکز بر مهارتهای عملی به میدان حرفهای رسانه میفرستد. از کلاسهای تخصصی گرفته تا تحریریهای پویا، اینجا جایی است که نسل تازه رسانهها شکل میگیرد و آماده میشود تا صدای آینده را بسازد.
به گزارش خبرنگار گروه حوزه و دانشگاه خبرگزاری فارس، کمی از میدان فردوسی دور میشوم و به سمت خیابان انقلاب قدم میزنم. حوالی کوچه سعیدی، رفتوآمد جوانانی که از انرژی و شورشان پیداست به دنبال هدفی جدی هستند، نگاهم را به خود جلب میکند. دختران و پسرانی که با هیجان در حال گفت وگو درباره دانشکدهای هستند که قرار است آیندهشان را بسازد. کنجکاویام باعث میشود که راهی کوچه شوم و بیشتر درباره این دانشکده بدانم.
تابلوی دانشکده خبرگزاری فارس را میبینم؛ مکانی که در آن رشتههایی مثل خبرنگاری، عکاسی خبری، سینما، تدوین، گویندگی و روابط عمومی آموزش داده میشود و دانشجویان بعد از فارغالتحصیلی برای دنیای واقعی رسانه آماده میشوند. وارد کوچه میشوم و راه باریکی را دنبال میکنم که تا به درِ دانشکده برسد. از نگاه کردن به هر گوشهای از محیط اطراف غافل نمیشوم؛ انگار هر چیز کوچکی اینجا معنای خودش را دارد.صدای قدمهای دانشجویان، حرفهایشان و حتی شور و هیجان در نگاههایشان مرا جذب میکند. خودم را جای یکی از آنها تصور میکنم؛ فردی که در حال انتخاب مسیر تحصیلی است و به دنبال رشتهای است که واقعا دوست دارد. میخواهم بدانم اینجا چه اتفاقی میافتد که این همه شور و انگیزه دارد.
وارد دانشکده میشوم. تابلو «تحریریه» چشمم را میگیرد. «دانشکدهای که تحریریه دارد؟» این سوال در ذهنم میچرخد. وارد اتاق میشوم و حال و هوای متفاوتی را حس میکنم؛ زندگی و فعالیت، حرف زدنهای پرانرژی و نگاههای متمرکز. دانشجویانی که دورههای عملیشان را میگذرانند تا آماده ورود به بازار کار شوند.از استودیوهای گویندگی گرفته تا کلاسهای عکاسی خبری، همه چیز نشان میدهد که اینجا آموزش فقط در کتابها خلاصه نمیشود، بلکه تجربه کردن حرف اول را میزند. هر قدم که جلوتر میروم، صدای زنگ تلفنها و پاسخگویی به داوطلبان مشتاق به گوش میرسد. جو پرانرژی و امیدوار است؛ دانشکدهای که قصد دارد با تربیت نیروهای جوان، نقشی موثر در رسانههای کشور ایفا کند.
از صحبتهای مدیران و کارکنان میفهمم که متقاضیان پس از طی فرآیند مصاحبه تخصصی و ارزیابی استعداد، شانس پذیرفته شدن پیدا میکنند. اساتید اینجا از میان چهرههای شناخته شده رسانهای انتخاب شدهاند؛ کسانی که تجربه و تعهد را با هم دارند و به دانشجویان فقط درس نمیدهند، بلکه مسیر حرکت در دنیای واقعی رسانه را به آنها نشان میدهند.در نهایت، چیزی که از این بازدید برایم باقی میماند، یک حس و حال متفاوت است؛ جایی که آموزش و عمل در هم تنیدهاند، و جوانانی که برای ساختن رسانههای آینده تلاش میکنند، نه با صرفا دانش نظری، بلکه با عشق و تعهد واقعی پیش می روند.