Performancing Metrics

ادامه هدفمندسازی تورم خفته را بیدار می کند | اتاق خبر
کد خبر: 26774
تاریخ انتشار: 20 خرداد 1391 - 13:21
اتاق نیوز- دکتر احمد میدری، از زمره اقتصاددان های منتقد اجرای هدفمندسازی یارانه ها بود که پیش از اجرای این طرح در دو مناظره شرکت کرد. یک بار با دکتر جمشید پژویان که خیلی ها او را تئوریسین هدفمندسازی یارانه ها می دانند و یک بار هم با عبدالرضا داوری، مشاور اقتصادی رییس جمهوری. میدری در هر دو مناظره هشدارهایی نسبت به اجرای این طرح داد و پیش بینی های خود نسبت به این طرح را بیان کرد. با وجود این، وی تاکنون به صورت مبسوط به نقد اجرای این طرح نپرداخته بود که در گفت وگو با روزنامه آرمان به بررسی چگونگی اجرای این طرح پرداخت. عضو هیات علمی دانشگاه چمران اهواز که پیشنهاد صریحش ادامه نیافتن طرح هدفمندسازی یارانه هاست این بار با اشاره به تورم نهفته در اقتصاد ایران، متذکر می شود: ادامه هدفنمدسازی تورم خفته را در اقتصاد ایران بیدار می کند. وی تصریح می کند: پس از این، وقتی که قیمت ها افزایش می یابند پول ایران به سنگ داغی تبدیل می شود که هرکس در دست خود نگه دارد پول در دست فرد می سوزد و به همین دلیل فرد سعی می کند آن پول را به کالا یا دلار تبدیل کند. به همین دلیل میدری پیش بینی می کند که این نقدینگی سرگردان به سمت بخش مسکن برود. به گفته وی، آسیب تورم در بخش مسکن از بخش های دلار و طلا کمتر است و به همین دلیل دولت هم ترجیح می دهد بخش مسکن ضربه گیر رشد نقدینگی شود. این اقتصاددان که معتقد است تورم 21 درصدی اعلام شده بانک مرکزی با واقعیت فاصله فاحشی دارد، در مورد بحران ارزی سال گذشته نیز اظهار می کند که آن اتفاق پس لرزه هدفمندسازی یارانه ها و به دلیل قصد دولت برای تامین کسری بودجه بوده است. متن کامل این گفت وگو را می خوانید: -شما پیش از اجرای طرح هدفمندسازی یارانه ها در مناظره ای پیش بینی کرده بودید که اجرای این طرح به احتمال زیاد به رکود و تورم دامن می‌زند. حال پس از گذشت یک سال و چند ماه از اجرای این طرح ارزیابی شما از شرایط فعلی چیست؟ در مناظره هایی که پیش از اجرای هدفمندسازی یارانه ها با آقای داوری و پژویان داشتم بحث من این بود که اولا منتقدین چه نقدهایی وارد کردند که باید طرفداران اجرای این طرح به این نقدها پاسخ دهند و علاوه بر این گفتم علاوه بر نقدهایی که دیگران بر طرح هدفمندسازی یارانه ها داشته اند من نکته ای را بیان می کنم که دیگران نگفته اند. نقد من این بود که اصلاحات در بخش تولید مانند انحصار زدایی باید مقدم بر اصلاحات قیمتی صورت بگیرد. طرح هدفمندسازی یارانه ها به دنبال مثلا اصلاح قسمت برق است و تولید برق در انحصار دولت با اتلاف منابع بسیار گسترده است. بنابراین می توانیم و باید نیروگاه ها و خطوط انتقال خود را با ایجاد رقابت اصلاح کنیم. با این وجود من معتقد بودم سایر نقدها نیز بر هدفمندسازی یارانه ها وارد است. تجربه یک سال اخیر نشان داده کسانی که پیش بینی رکود و تورم یا رکود تورمی را در اقتصاد ایران می کردند، پیش بینی آن ها درست درآمده و این تجربه، نادرست بودن آن سیاست به این شکل را اثبات می کند. ما در واقع آمار بیکاری که به طور رسمی نداریم. دولت تعریفی که از بیکاری ارائه می دهد با دوره های قبل بسیار تفاوت کرده است. نکته دیگر، آمار واحدهای صنعتی در ایران بود که نشان دهنده فعالیت مهمی از اقتصاد کشور است. در این مورد از سال 87 تاکنون این آمار منتشر نمی شود و نکته بعد هم اینکه سیاست هایی که دولت در زمینه آموزش عالی مثل افزایش دانشگاه ها داشته باعث شده بخشی از نیروی کار بازار کار به بخش آموزش انتقال داده شوند. این نیروهای کار با یک وقفه ای وارد بازار کار می شوند و آن وقت نرخ بیکاری بیشتر خواهد شد. -این همان اتفاقی است که در نرخ های مرکز آمار قابل مشاهده است و تعداد جمعیت فعال کشور طی سال 90 بیش از 500 هزار نفر کاهش یافته است. بله. یعنی جمعیت فعال کم شده است و بنابراین اگر تعداد شغل کمتری هم ایجاد شود در نرخ بیکاری خودش را نشان می دهد. از سوی دیگر نمایندگان مجلس که اکثر آن ها از حامیان دولت بودند آماری را که دولت در مورد شاغلان منتشر کرده کاملا خدشه دار می دانند. این بحث ها در مجلس است و نشان دهنده این است که چقدر این آمارها قابل اعتماد هستند. اما در مورد هدفمندسازی یارانه ها باید اشاره کرد تورم یک سال اخیر را شاید فقط بتوان با تورمی که سال های 73 و 74 داشتیم مقایسه کنیم. باید توجه کنیم که ما در سال های 73 و 74 با یک بحران ارزی روبه رو شدیم. در آن سال ها قیمت نفت سقوط کرد و یک سری سیاست های اقتصادی بود که منجر به تورم شد و آن کمبود ارزی که در ننتیجه به یک تورم بالا در اقتصاد ایران منجر شد. اما در سال گذشته علی رغم اینکه ما در یک شوک قیمتی مثبت نفت بودیم و قیمت نفت حدود 100 دلار بوده، اقتصاد ایرانی که با نفت 20 تا 30 دلار اقتصادش را مدیریت می کرد با نفت 100  دلاری با مشکل روبه رو شد و نرخ ارز از  1200 تومان به نزدیک به دو هزار تومان رسید و در واقع پول ما کاهش ارزش پیدا کرد. این افزایش قیمت دلار یکی از شاخص های تورمی است. گزارش های بانک مرکزی از قیمت عمده فروشی، نشان از تورم 35 درصدی در این بخش دارد. این را اضافه کنید به این که دولت قیمت بعضی از حامل های انرژی را براساس طرح هدفمندسازی یارانه ها هنوز افزایش نداده است. یعنی مثلا قیمت آب در بعضی از شهرها با آن قیمتی که قرار بوده هدفمندسازی یارانه ها اجرا شود، افزایش پیدا نکرد. یا قیمت برق در بخشی از مناطق متناسب با هدفمندسازی یارانه ها نبوده است. به هرحال پیش بینی این بوده که اگر طرح هدفمندسازی یارانه ها بخواهد آن طور که دولت مجوز گرفته اجرا شود با تورم بالا همراه خواهد بود. به نظر من کارنامه شش ماه گذشته مصداق مناسبی است برای اینکه پذیرفته شود حرف کسانی که اعتقاد داشتند اجرای این طرح به افزایش رکود تورمی منجر می شود درست از آب در آمده است. - بانک مرکزی تورم 12 ماهه منتهی به فروردین ماه امسال را در مقایسه با تورم 12 ماهه منتهی به فروردین ماه سال گذشته 21 درصد اعلام کرده است. ببینید بانک مرکزی میزان افزاییش قیمت عمده فروشی را 35 درصد و میزان افزایش قیمت خرده فروشی را 21 درصد اعلام کرده و این شکاف بین افزایش قیمت عمده فروشی و خرده فروشی بی سابقه است. -از نظر شما چقدر این میزان های 35 و 21 درصد با واقعیت منطبق است؟ ببینید بحث من این است که در کشورهای دیگر مراکز انتشار آمار زیر نظر قوه مجریه نیست و آمارهای منتشر شده توسط آن ها، قابل اعتماد است. اما در ایران به طور سنتی همواره مرکز آمار و بانک مرکزی که انتشاردهنده آمار اقتصادی کشور هستند زیر نظر قوه مجریه بوده و هستند و همیشه این ظن وجود دارد که این ها آماری را متناسب با فرامینی که از بالا داده می شود، طراحی می کنند. من نمی خواهم بگویم حتما همیشه این طور است اما این گمان وجود دارد و برداشت مردم در ایران هم این است که همیشه تورم واقعی بیش از نرخی است که اعلام می شود. شما به برخی از کالاها هم که نگاه کنید می بینید این ارقام با رقم های واقعی فاصله فاحشی دارد. - بحث دیگر مرتبط با تورم این است که اگر همین نرخ تورم اعلام شده بانک مرکزی را مبنا قرار دهیم آیا ممکن نیست تورم تخلیه نشده ای در اقتصاد کشور داشته باشیم. در این مورد کارشناسانی مانند دکتر نیلی و دکتر مومنی هم معتقد هستند که تورم تخلیه نشده ای در اقتصاد کشور وجود دارد که این انباشت تورم ممکن است به نوعی بروز پیدا کند. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟ من یک بحثی را قبلا هم مطرح کردم و آن موضوع تورم نهفته در اقتصاد ایران بوده است. در واقع تورم باید متناسب با افزایش حجم پول باشد. مثلا اگر حجم پول 30 درصد افزایش بیابد تورم احتمالا نزدیک به 25 درصد خواهد بود. حال اگر تورم 15 درصد است دلیلش این است که دولت درآمد نفتی خوبی دارد که می تواند از طریق واردات، تورم را کنترل کند. این تورم خودش را نشان نمی دهد. اما به محض اینکه شوک های منفی نفتی وارد می شود یا احساس ناامنی نسبت به تغییرات نرخ ارز یا سایر کالاهایی که قابلیت سوداگری دارند به وجود آید این تورم نهفته خودش را آشکار می کند. کمبود ارز یا سوق دادن مردم به سایر بازارها باعث می شود که این تورم نهفته بروز پیدا کند. به عبارتی نهفته بودن تورم تا زمانی که درآمد نفتی خوب است و مردم ترس از افزایش بی رویه قیمت ها نداشه باشند، تورم به صورت بالقوه خواهد بود و تورم کمتر ظاهر می شود اما از سوی دیگر واردات که برای کنترل تورم صورت گرفته بخش های کالایی را به شدت تهدید می کند - آن بحث نوسان عجیب نرخ ارز و طلا در سال گذشته را هم می توان ناشی از همین تورم نهفته در اقتصاد ایران دانست؟ در واقع براساس تئوری مقداری پول، افزایش تولید ناخالص داخلی یا به افزایش حجم پول یا به افزایش سطح قیمت ها منجر می شود. اگر ما موانعی برای رشد تولید داشته باشیم و تولیدکننده به دلیلی نتواند افزایش تولید داشته باشد، افزایش حجم پول به افزایش سطح تورم منجر می شود، مگر اینکه از طریق ورود کالاها بتوان تورم را کنترل کرد. -نوسان عجیب نرخ ارز و طلا در اقتصاد سال 90 را ناشی از چه می دانید؟ ببینید این نوسان را براساس مباحثی که در مجلس مطرح شده و نطق های مجلس و شواهد پراکنده ای که در مجلس وجود دارد به نظر می رسد دولت ابتدا برای تامین کسری بودجه خود قیمت ارز را افزایش داده است. یعنی بخشی از این افزایش قیمت ارز به دلیل این بوده که دولت به عنوان تنها عرضه کننده ارز در ایران از افزایش قیمت ارز یا کاهش پول ملی، سود می برد و این تفاوت قیمت ارز باعث می شود که دولت منابعی را در اختیار بگیرد که می تواند کسری بودجه ای را که هدفمندسازی یارانه ها برای آن به وجود آورده است جبران کند. یعنی هدفنمدسازی یارانه ها دولت را در این وضعیت قرار داده که هر ماه حدود سه هزار میلیارد تومان پول به مردم بدهد که این میزان باید از یک طریق تامین شود و افزایش قیمت دلار یا کاهش قیمت ریال یک ابزار تامین کسری بودجه است. -برخی کارشناسان از جمله دکتر حسن سبحانی معتقد هستند که این نوسان نرخ ارز و طلا ناشی از هدفمندسازی یارانه ها و در واقع پس لرزه این طرح بوده است. به نظر می رسد که شما هم همین طور فکر می کنید. در واقع پس لرزه هدفمندسازی یارانه ها همین بوده است که دولت به دلیل اجرای هدفمندسازی یارانه ها کسری بودجه ای داشته که می خواسته از طریق  بازی با قیمت ارز آن را تامین کند و بعد به یک مرحله رسید که مردم و صاحبان پول وارد این بازار شدند و بازی داشت از دست دولت خارج می شد و دولت با افزایش و کاهش قیمت ارز سعی می کرد که سوداگران را از این بازار دور کند. به عبارتی وضعیت خیلی نگران کننده ای برای اقتصاد ایران به وجود آمده بود. این یکی از پس لرزه هایی است که هدفمندسازی یارانه ها ایجاد کرده و نکته دیگر این است که هدفمندسازی یارانه ها در همه جای دنیا تورم ایجاد می کند. این تورم می تواند آن تورم خفته را بیدار کند و وقتی که قیمت ها افزایش می یابند پول ایران به پول داغ تبدیل می شود. یعنی پول ایران به سنگ داغی تبدیل می شود که هرکس در دست خود نگه دارد پول در دست فرد می سوزد و به همین دلیل فرد سعی می کند آن پول را به کالا یا دلار تبدیل کند. -از نگاه شما با ادامه روند فعلی آن سنگ داغ یا نقدینگی که قرار است در دست مردم نماند به سمت کدام بازار می رود و در واقع کدام بازار ضربه گیر این رشد نقدینگی می شود؟ چیزی که دولت می خواهد و  به لحاظ سیاسی برای دولتمردان کمتر هزینه دارد بخش مسکن است. بخش مسکن نسبت به ارز و طلا  پنهان است یعنی قیمت مسکن مانند قیمت طلا و ارز قابل مشاهده نیست. . دلار روزانه یک قیمت دارد و  در روزنامه ها قیمت روزانه طلا و  دلار به راحتی منتشر می شود اما وقتی که قیمت مسکن افزایش قیمت می یابد بسته به  شهر و محل ، افزایش قیمت ها متفاوت است و آسیبی که به اقتصاد وارد می کند هم کمتر است. زیرا باعث افزایش عرضه مسکن و ساخت واحدهای تولیدی می شود. آسیب تورم در بخش مسکن به مراتب کمتر از تورم در  طلا و ارز است. بنابراین ضربه گیری که دولت دوست دارد ایجاد کند، این است که این پول ها به سمت مسکن برود که در واقع خسارات آن کمتر است. اما همیشه حجم پول در اقتصادها چه در ایران و چه در کشورهای دیگر آن قدر عظیم است که اگر خدای نکرده مردم به سیستم اقتصادی اعتماد نکنند مثل بحران اقتصادی سال 2008 در آمریکا یا بحران سال 1929 یا بحران هایی که در سایر کشورها رخ داده آن موقع دیگر ضربه گیری وجود ندارد و دولت بهتر است که از اجرای فاز دوم هدفمندسازی یارانه ها دست بکشد و بیش از این جامعه را دچار بحران تورمی نکند. -در واقع پیشنهاد مشخص شما توقف این طرح است؟ بله. یعنی به هیچ وجه مرحله دوم این طرح اجرا نشود. منبع:روزنامه آرمان - ابراهیم علیزاده
مطالب مرتبط
نظرات
ADS
ADS
پربازدید