غلامحسين جميلي رييس كميسيون جوانان، كارآفريني و كسب و كارهاي نوين دانش بنيان اتاق بازرگاني ايران است. وي در عين حال رياست اتاق بازرگاني، صنايع، معادن و كشاورزي زنجان را نيز برعهده دارد. بحث تشكلهاي مربوط به جوانان بهويژه اتاق بازرگاني جوانان مدتهاي طولاني است كه در بين فعالان اقتصادي مطرح است. به همين دليل پاي صحبتهاي رييس كميسيون مربوط به آن نشستيم تا از وضعيت اين تشكلها اطلاع به دست آوريم.
برخلاف نظر جاري كه وجود تشكلهاي اقتصادي براي جوانان و زنان را يك پديده عالي ميداند من ميخواهم يك گام عقبتر اين گفتوگو را آغاز كنيم. اصولا چرا بايد تشكلهاي اقتصادي تفكيك جنسيتي يا سني شوند؟ مگر در فعاليت اقتصادي جنسيت يا سن مطرح است؟
من فكر ميكنم جواب اين سوال در ماهيت تشكيل دادن انجمنها و تشكلها هست. چرا يك تشكل تاسيس ميشود يا چرا عدهيي دور يكديگر جمع ميشوند و يك انجمن را تشكيل ميدهند؟ افرادي كه در يك تشكل حضور پيدا ميكنند غالبا داراي ويژگيها و اشتراكاتي هستند كه آنها را از بقيه افراد مجزا ميكند. براي مثال در يك حوزه صنفي خاص فعاليت ميكنند. مثلا بازرگان هستند يا حتي به صورت جزئيتر در يك زمينه مشخص از صنعت يا معدن فعاليت دارند. براي نمونه در معدن بخشهاي مختلفي وجود دارد و به همين اساس تشكلها شكل گرفته است. اگر همين تعريف را قبول داشته باشيد پس اشتراكات جنسيتي ميتواند به عنوان يك شباهت باعث جمع شدن افراد شود. يا رده سني نيز ميتواند باعث نزديكي يك گروه خاص از فعالان اقتصادي به يكديگر شود و تشكلهايي مانند زنان بازرگان يا اتاق بازرگاني جوانان شكل بگيرد. اين اشتراكات اينها را به هم نزديك كرده است و به يكديگر پيوند داده است پس بهانه است كه تشكلي تاسيس شود.
دليل دومي كه براي اين موضوع وجود دارد و در همه جهان نيز جاري است هميشه انتظارات در ردههاي سنتي مختلف متفاوت است. ريسكپذيري افراد در ردههاي سني مختلف با يكديگر فرق ميكند. اصولا نوع نگرش و بهرهبرداري از دانش براي افراد در ردههاي سني مختلف متفاوت است. نوع برخورد يا مواجهه با پديدههاي اقتصادي متفاوت است. جوانتر معمولا از ريسكپذيري بيشتري برخوردار هستند ولي وقتي به ميانسالي يا كهنسالي ميرسند اغلب افراد محتاطتر ميشوند و ريسكپذيري آنها كمتر ميشود. با اين شرايط طبيعتا تفاوت دارد كه رده سني يا جنسيت افراد چيست و تشكلهايي ميتواند براي رسيدگي به اين موضوع ايجاد شود.
براي يك معدنكار فرق دارد كه خانم باشد يا آقا؟ آيا شرايط معدن متفاوت ميشود يا برخوردها متفاوت است؟
در تشكلهاي جزئي مانند معدني تفكيك جنسيتي معني ندارد. نميتوانيم بگوييم انجمن زنان توليدكننده سرب و روي.
اما اتاق بازرگاني جوانان در بسياري از كشورهاي جهان وجود دارد.
اتاق بازرگاني جوانان فراگير است و همه افراد را بر اساس نوع فعاليت پوشش ميدهد و همه ميتوانند عضو آن شوند. حرف شما زماني درست است كه چند آيتم براي تفكيك گذاشته شود مثلا موضوع تشكل جزئي شود و سپس بحث تفكيك جنسيتي يا سني را مطرح كنيم. اصولا اينگونه تشكلها، تشكلهايي فراگير و عام هستند. نميشود هم رده سني، هم جنسيت هم حوزه تخصصي را ملاك قرار داد. بايد فقط يك موضوع معيار جمع شدن باشد و با اين تعريف هم جذابيت ايجاد ميكند و هم موضوع باعث جمع شدن افراد به دور يكديگر ميشود.
در دورههاي گذشته صحبتهاي زيادي براي تاسيس اتاق بازرگاني جوانان در ايران شكل گرفت. حتي شعار انتخاباتي بعضي كانديداها همين بود اما هيچگاه چنين اتاقي تشكيل نشد. علت از نظر شما چيست؟
من خودم جزو رده اقتصادي جوان محسوب ميشود و رييس كميسيون جوانان هستم و در عين حال جوانترين رييس اتاق بازرگاني در كشور محسوب ميشود. طبيعتا من نبايد با اين موضوع مخالفت كنم اما نظر من كمي با اين ديدگاه متفاوت است. اساسا از نظر من تشكيل يك ساختار جديد براي اتاق بازرگاني جوانان براي اين رده سني چندان موثر نخواهد بود. دليل اصلي اين موضوع اين است كه ما افراد تشكلي قوي در رده جوانان بسيار كم داريم و اساسا فعاليت تشكلي ما با وجود اينكه از نظر تعداد و آمار بسيار زياد است ولي در عمل تشكلهاي قوي و خوبي تاكنون نتوانستهايم ساماندهي كنيم. در حقيقت بيشتر اسامي شكل گرفت بدون آنكه روي كيفيت تشكل كار شود. اين است كه از نظر من تشكيل يك تشكل يا اتاق جوانان دستاورد خوبي نخواهد داشت. پيشنهاد من اين است كه زيرنظر اتاق يك بخش به عنوان بخش جوانان شكل گيرد. براي مثال ما اتاق اكو را داريم كه به عنوان يك زيرمجموعه اتاق بازرگاني ايران شكل گرفت و تجربه نسبتا موفقي بود. در حقيقت اين تشكل وابسته به ايران است اما در عين حال به فعاليتهاي خود ميپردازد.
اين بخش مورد نظر شما همان كميسيون جوانان با ساختاري منسجمتر است؟
خير، كميسيون جنبه مشورتي دارد و بر اساس ضوابط اتاق شكل گرفتهاند و ركن مشورتي هستند كه در هر دوره بنا به تصميم هيات نمايندگان شكل ميگيرند يا منحل ميشوند. ممكن است در دوره بعد كميسيون جوانان نداشته باشيم يا اين كميسيون تبديل به كميسيوني با نام متفاوت شود. ولي من نظرم داشتن يك ساختار مداوم مثل سازمان اكو است. اكو يك سازمان تخصصي است كه زير چتر حمايت اتاق بازرگاني ايران به فعاليت ميپردازد.
ما اتاق بازرگاني جوانان جهان نيز داريم اما تاكنون من نديدهام كه ارتباطي با آنها ايجاد شده باشد. علت چيست؟ با توجه به نداشتن اتاق جوانان طبيعتا كميسيون شما ميتواند متولي باشد.
من خودم 2سال پيش اين فعاليت را آغاز كردم كه ايران در كنفرانس سالانه اين اتاق كه در آن سال در ايتاليا برگزار ميشد شركت كند. در آن زمان نگاهها به ايران منفي بود و بحث پذيرش نماينده ايران با مشكلاتي همراه شد. ولي فكر ميكنم امروز جاي خالي اين ارتباط كاملا احساس ميشود و طبيعتا بايد پيگيري شود. كميسيون در اين خصوص داراي برنامه و به زودي خبرهاي خوبي در اين خصوص را شاهد خواهيم بود. اصولا در كميسيون چند موضوع اصلي در حال پيگيري است كه در قالب نهضت ملي در حال پيگيري است. نهضت ملي كارآفريني و نهضت ملي صنايع دانش بنيان از اين دست كارها است كه با رويكردي به موضوع جوانان بهشدت مورد توجه قرار گرفته است. از اهداف اصلي كميسيون برقراري ارتباط با سازمانهاي توسعهيي منطقهيي و جهاني است. مثل سازمان توسعه آسيايي يا يك سري سازمانها و نهادهاي مردم نهاد در جهان است كه كميسيون بايد با آنها ارتباط برقرار كند. ما تلاش داريم اين ضعف سالهاي گذشته را جبران كنيم.
من اين ضعف را خيلي جديتر ميدانم. چرا اصولا ارتباط تشكلهاي ايراني با تشكلهاي بينالمللي بسيار كمرنگ است؟ مثلا تشكل خودروسازان ايران در انجمن خودروسازان جهاني جايگاهي ندارند؟ شاهد اين موضوع اينكه به ندرت ايران در تشكلهاي بينالمللي داراي كرسي هيات رييسه ميشود.
يك دليل اين است كه الگوهاي جهاني تشكلها در تمام كشورهاي عضو يكسان يا همگن است. ساختار متناسب با اهداف مشترك پيگيري ميشود و اساسنامه و پايه مشخصي در آن وجود دارد اما تشكلهاي ايراني اغلب داراي ساختاري هستند كه معمولا ما خودمان مبدع آن بودهايم و با اساسنامه تشكلهاي جهاني نميخواند. معمولا هم يا بر اساس تشابه اسمي با نمونههاي خارجي پيوند داده ميشوند يا به شكل ديگري سعي در پيوند دادن آنها ميكنيم درحالي كه اساسنامههاي آنها با هم نميخواند و ما را به سختي ميپذيرند و ارتباطات ديرتر شكل ميگيرد. ازسوي ديگر سازمانهاي جهاني سردرگم هستند چون ما چندين تشكل موازي در كشور داريم و همه نيز مدعي نمايندگي بخش خود هستند. در حقيقت طرف خارجي ميماند كه با كدام انجمن يا تشكل بايد همكاري كند. انجمنهاي جهاني فقط يك تشكل را ميتوانند به نمايندگي از ايران بپذيرند اما هر سري يك تشكل در جلسات بينالمللي شركت ميكند پس طبيعتا پايداري در اين بحث صورت نميگيرد.
بهعنوان بحث آخر ما اكنون وزارت ورزش و جوانان را داريم. به نظر شما اين وزارتخانه چقدر در بحث جوانان و حمايت از تشكلهاي مربوط به جوانان در اقتصاد موفق عمل كرده است؟
كميسيون جوانان عضو ستاد ساماندهي جوانان شد و در اين خصوص وزارتخانه و شخص وزير بسيار همكاري كردند. اما واقعا بر اين باور هستيم كه تشكلهايي كه در حوزه جوانان فعاليت ميكنند اكثرا از سمنها هستند. سمنها باوجود تمام محاسن فاقد بنيه مالي قوي هستند و هميشه به دنبال يك سري فعاليت اجتماعي هستند كه اندك بودجه از وزارتخانه و ساير نهادها تامين كنند تا يك رويداد يا كارگاه آموزشي رقم بزنند ولي فاقد توانايي كارهاي ملي هستند. در حال حاضر 3-2 تشكل اقتصادي مربوط به جوانان نيز وجود دارد كه آنها نيز اكثرا از رسالت خود خارج شدهاند و نتوانستهاند به اهدافي كه دارند دست پيدا كنند.
سخن آخر؟
جدا از اينكه اعتقاد دارم دولت بايد حمايت يكپارچه و بدون تبعيض از همه فعالان اقتصادي داشته باشد و اصولا مخالف جذب كمك بيشتر بهدليل داشتن مزيت رقابتي در بخشهاي مختلف هستم اما فكر ميكنم جوانان بايد بيشتر مورد توجه قرار گيرند و تشكلهايي براي آنها به ويژه در بخش اقتصادي ايجاد شود. بر اساس آخرين سرشماري بيش از 52درصد از جامعه كارفرمايي اقتصادي كشور را جوانان زير 40سال تشكيل دادهاند. با در نظر گرفتن اين شرايط طبيعتا بايد ديدگاه متفاوتي نسبت به جوانان و نقشي كه تشكلهاي آنها ميتواند در اقتصاد ايفا كند، داشت. نصف جمعيت كارفرمايي ايران زير 40سال است پس به بقيه قشر نيز اين ظرفيت بايد داده شود تا بسياري از مشكلات حل شود.
منبع: تعادل