آنها علاوه بر اینکه باید در جامعه برای حقوق خود مبارزه کنند، انواع و اقسام تنشها و استرسها را به جان بخرند، باید همچنان نقشهای دیگر خود در خانه را هم به بهترین شکل ممکن اجرا کنند. البته که راهحل مشکلات زنان خانهنشین کردن آنها نیست. کسانی که به این تفکر دامن میزنند افرادی هستند که از اهمیت حضور زنان در مشارکتهای اجتماعی آگاهی ندارند. به همین خاطر وقتی از مشکلات زنان در محیط خارج از خانه سخن به میان میآید، اولین راهکاری که ارایه میدهند، هدایت کردن زنان به کنج خانه و آشپزخانههاست.
فراموش نکنیم زنان نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل میدهند. این جمعیت به اندازه توان استعداد خود میتوانند در پیشبرد اهداف و توسعه هر کشوری موثر باشند. اصولا آمار و ارقام بیانگر این است که هرچقدر حضور پررنگ زنان در کنار مردان جامعه بیشتر باشد، کشور توسعه یافتهتر است، برخی مواقع به هر دلیلی، سیاستگذاریها به شکلی است که زنان جامعه به حاشیه و دور از جامعه و اشتغال قرار میگیرند. به تبع این سیاست بر پیشرفت و بعضا سرنوشت جامعه تاثیرگذار است.
در قوانین استخدامی ما باید به لیاقت و تحصیلات فرد اهمیت داده شود و قوانین جنسیتی حذف شوند. وقتی این قوانین در کشور ما اجرا نشود ما نباید انتظار پیشرفت داشته باشیم. کار مفید زنان بیشتر از مردان است چرا که زنان باید ۱۰ برابر کار کنند تا خود را نشان دهند اما مردان نیازی به این کار ندارند و در نتیجه تلاش آنچنانی هم نمیکنند. وقتی مردی لیاقت و توانایی ندارد نباید به صرف جنسیت او را مدیر کرد. با نگاهی گذرا به سیاستهای کشورهای دیگر علت پیشرفت آنها را متوجه میشویم. به عنوان مثال در آلمان مقام صدراعظم 16 سال در اختیار یک زن بود. لفظ جنسیت در همه جای دنیا از بین رفته است. حتی در صدر اسلام هم برخی زنان به تجارت و کار مشغول بودند. بیتوجهی به توانایی زنان در اداره امور و حذف کردن آنها از نقشهای اجتماعی نه تنها به افزایش جمعیت و گرم شدن کانون خانواده کمک نمیکند، چه بسا کشور را با مشکلات اقتصادی بیشتر مواجه کرده و باعث میشود تا افراد بیشتری برای تامین معیشت خود به تنگنا بیفتند. امیدواریم که روزی شایستهسالاری در کشور ما اجرا شود و از آن به بعد است که ما شاهد شادی، اشتغالزایی و قرار گرفتن افراد در جایگاه صحیح خود هستیم.
تعادل