Performancing Metrics

فرشاد مومنی: گویی مسابقه‌ای برای تشدید تورم برقرار است/ آثار شوک‌درمانی بر اقتصاد شوروی از اثر جنگ جهانی دوم بر این کشور شدیدتر بوده است | اتاق خبر
کد خبر: 466287
تاریخ انتشار: 25 مهر 1404 - 13:46

بلافاصله پس از پایان جنگ 12روزه همگان در ساختار قدرت اعلام کردند عجب مردم ما شرافتمند و با غیرت و با شعوری داریم و از این پس باید بیش از پیش قدر مردم را دانست و امثال این سخنان. با این حال از فردای اعلام آتش‌بس تاکنون چند بار قیمت نان را افزایش داده‌اند، این در شرایطی است که گزارش‌های رسمی نشان می‌دهد بین ۶۰ تا ۷۰ درصد کل جمعیت با نان به بقا وابسته‌اند، امری اساسی است.

 

دکتر فرشاد مومنی، استاد تمام اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، ضمن انتقاد از بی‌اعتنایی به علم در فرایندهای تصمیم‌گیری کشور، هشدار داد که تداوم سیاست‌های تورم‌زا و ضدتولید، امنیت ملی ایران را از درون تهدید می‌کند و گفت: اگر علم در تصمیم‌سازی‌ها فصل‌الخطاب قرار گیرد، بخش بزرگی از این تشتت، سرگشتگی و وادادگی جای خود را به اراده‌ای جدی برای اعتلا و بهبود می‌دهد.

وی با اشاره به نقش مستقیم منازعات جهانی در تضعیف توان تولیدی و ارزآوری ایران، با بیان اینکه در ۲۵۰ سال گذشته، به گزارش اتاق خبر به نقل از جماران،هرگاه منازعه هژمونیک میان قدرت‌های بزرگ شکل گرفته، ایران را به بازیگری تبدیل کرده‌اند که باید نقش نعش را بازی کند، افزود: از نقطه عطف ۱۳۸۴ تاکنون، سیاست‌گذاری‌های اقتصادی ما در جهت تزریق درد به مردم، تخریب اشتغال و تشدید تورم بوده است. در حالی که امنیت اقتصادی از امنیت ملی جدا نیست. در اسناد تحریم‌های جدید صراحتا گفته شده هدف، فروپاشی از درون است؛ و متاسفانه بسیاری از سیاست‌های اقتصادی داخلی ما دقیقا همان مسیر را دنبال می‌کند.

 

این اقتصاددان با بیان اینکه تخصیص‌های غیرمولد، پنهان‌کاری آماری و تکرار آزمون و خطاهای شکست‌خورده، کشور را به سمت خودتخریبی سوق داده است، اظهارداشت: هیچ عاملی در چهار دهه گذشته به اندازه شوک‌درمانی، بنیان تولید ملی را نسوزانده و فقر و فلاکت را گسترش نداده است. سقوط رابطه مبادله، رکود صنعت و وابستگی ۹۰درصدی صادرات به مواد خام، نتیجه مستقیم همین سیاست‌هاست. راه نجات در احیای معیشت مردم، بازگشت به علم، و گشودن مسیر اشتغال مولد است. اگر بدیهیات عقلانی را رعایت کنیم، ۷۵ درصد گرفتاری‌های اقتصادی ایران قابل حل است؛ اما تا زمانی که اراده‌ای برای علم‌محوری و عدالت‌محوری وجود نداشته باشد، کشور در چرخه باطل بحران، فقر و بی‌ثباتی گرفتار خواهد ماند.

 

***************

اگر علم را فصل‌الخطاب تصمیم‌گیری کنیم، تشتت و وادادگی جای خود را به اراده‌ای برای اعتلا خواهد داد

 دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در نشست «امنیت اقتصادی؛ الزامات و روشهای اجرا» که در«مرکز تحقیقات توسعه و آینده نگری» برگزار شد با بیان اینکه اگر فصل‌الخطاب بودن علم را در فرایندهای تصمیم‌گیری و تخصیص منابع به رسمیت بشناسیم، تقریبا می‌توان گفت که بخش اعظم این تشتت و سرگشتگی و حیرت و وادادگی جای خود را به یک اراده جدی برای بهبود و اعتلا خواهد داد، تصریح کرد: برای فهم بایسته اداره ایران و برقرار ساختن امنیت اقتصادی و اجتماعی، که اینها از هم جدایی‌ناپذیرند، و نیز امنیت ملی، به سه لنز مایکروسکوپ، مکروسکوپ و گلوبال ‌اسکوپ نیازمندیم. با مایکروسکوپ ایران را فی‌حدّذاته می‌نگریم؛ با مکروسکوپ ایران را در پهنه منطقه‌اش می‌بینیم؛ و با گلوبال‌اسکوپ ایران را در نظام جهانی مطالعه می‌کنیم. اگر در فرایندهای تصمیم‌گیری و تخصیص منابع، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه، این حوزه‌ها هر یک کنار گذاشته شوند، طبیعتا فهمی که پدید می‌آید به هیچ وجه برای حل و فصل مسائل کافی نخواهد بود.

تا از تحولات منطقه و قراردادهای ضدایرانی آگاه نشویم، نمی‌توانیم برنامه‌ریزی شایسته انجام دهیم

وی افزود: اگر ندانیم از آن ۳۶۰ میلیارد دلار قرارداد غیرنظامی که بین عربستان سعودی و ترامپ در دور قبلی ریاست‌جمهوری منعقد شده است، تقریبا تمام آن معطوف به عقیم‌سازی ظرفیت ارزآوری صادراتی ایران است، نمی‌توانیم درست تشخیص دهیم که در داخل چه کارهایی باید انجام دهیم و چه کارهایی نباید انجام دهیم. اگر آگاهی از تحوّلات جمعیتی پاکستان و برآوردهای بسیار قابل اعتنایی از سرریزهای چندده‌میلیونی جمعیت به سمت مناطقی از ایران را نداشته باشیم، درک درستی نخواهیم داشت؛ و نیز اگر از برنامه‌های ترکیه برای عقیم‌سازی ظرفیت‌های حق طبیعی و تاریخی همسایگانش برای آب‌های مرزی مشترک و ده‌ها مسئله دیگر از این دست آگاهی لازم را نداشته باشیم، نمی‌توانیم برنامه‌ریزی شایسته انجام دهیم.

 

قدرت‌های بزرگ طی ۲۵۰ سال توافق داشته‌اند که ایران نقش «نعش» را بازی کند

این اقتصاددان با بیان اینکه ضریب اهمیت این مسئله در لحاظ کردن جایگاه ایران در نظام جهانی چندین برابر بیش از این است، یادآورشد: اگر به تاریخ ایران بنگرید، طی ۲۵۰ سال گذشته در هر دوره‌ای که منازعه هژمونیک بین قدرت‌های بزرگ در جریان بوده، طرفین این منازعه بر این نکته توافق داشته‌اند که ایران باید نقشِ «نعش» را بازی کند. سازوکارهای تحمیل این نقش به ایران کاملا روشن است. کتاب «اختناق ایران» مورگان شوستر را مطالعه کنید؛ او با چند ماه اقامت در ایران درمی‌یابد و حکومتگران ما در امتداد ۲۵۰ سال گذشته یا نمی‌فهمند یا نمی‌خواهند بفهمند. شوستر می‌گوید که طرفین آن منازعه هژمونیک روی عقیم‌سازی حکومت ایران توافق تامی دارند. این سازوکارها بسیار مشخص است.

 

هدف تحریم‌ها فروپاشی از درون است و سیاست‌های اقتصادی ما دقیقا در همان مسیر عمل می‌کند

مومنی ضمن تاکید بر اینکه امنیت اقتصادی پیوند تام و تمام با امنیت ملی دارد و امنیت ملی ما در چارچوب منازعه هژمونیک کنونی میان آمریکا و چین و متحدانشان به‌صراحت در معرض تهدید قرار گرفته است، اضافه کرد: در موج جدید تحریم‌ها صراحتا اعلام شده است که هدف ما فروپاشی از درون است. اگر اراده خردمندانه‌ای وجود می‌داشت، دقیقا همین‌ها با جزئیات توضیح می‌دادند که از دریچه سیاست اقتصادی باید چه اقداماتی انجام شود تا ایران از درون فروبپاشد. این گزارش‌های مکتوب را مقابل خود قرار دهید و سپس بگویید نظام تصمیم‌گیری‌های اقتصادی ایران در چه زمینه‌ای برخلاف آن عمل کرده است.

 

مسابقه‌ای برای تشدید تورم برقرار است

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد توضیح داد: از نقطه عطف ۱۳۸۴ تا امروز، در ابعادی بی‌سابقه‌تر از ۱۳۶۸ تاکنون، عموم سیاست‌گذاری‌های اقتصادی ما دقیقا در راستای اهداف بیرونی طراحی شده است. آنها می‌گویند برای اینکه فروپاشی از درون رخ دهد باید به مردم تا پایین‌ترین لایه‌های اجتماعی درد تزریق شود؛ سپس اعلام می‌کنند که این درد از طریق سیاست‌های تورم‌زا و اشتغال‌زدا عملیاتی خواهد شد. اگر کسانی بخواهند خود را به ندانستن بزنند، آن دیگر پدیده‌ای متفاوت است؛ هم خود را به ندانستن  می‌زنند، هم می‌گویند از خارج کسانی را بیاوریم تا برای ما بیندیشند، و امور دیگری می‌گویند که هر یک تلخ‌تر و غم‌انگیزتر است. در آنجا می‌گویند برای اینکه این حکومت ناگزیر شود به سمت سیاست‌های تورم‌زا و اشتغال‌زدا برود، باید منابع ارزی به سمت مصارف غیرمولد کانالیزه شود. از این منظر گزارش‌های سالانه گمرک را بررسی کنید تا ببینید برای اینکه حکومت ایران عقیم شود، چه راهی برای واردات باز گذاشته و بر تولید چه چیزهایی بسته‌اند. اما شما می‌بینید در اینجا مسابقه‌ای برای تشدید تورم برقرار است، من نام این را «روندهای مشکوک اداره  اقتصاد ایران» گذاشته‌ام.

مومنی خاطرنشان کرد: بلافاصله پس از پایان جنگ 12روزه از بالا تا پایین ساختار قدرت همگان اعلام کردند عجب مردم ما شرافتمند و با غیرت و با شعوری داریم و از این پس باید بیش از پیش قدر مردم را دانست و امثال این سخنان. با این حال  از فردای اعلام آتش‌بس تاکنون چند بار قیمت نان را افزایش داده‌اند، این در شرایطی است  که گزارش‌های رسمی نشان می‌دهد بین ۶۰ تا ۷۰ درصد کل جمعیت با نان به بقا وابسته‌اند، امری اساسی است.

 

همان‌هایی که پس از جنگ از شرافت مردم گفتند، فردایش چند بار قیمت نان را افزایش دادند

وی ضمن انتقاد از تزریق 60 هزار میلیارد تومان در بورس در حالی که تنها سه روز برای کنترل بازار موثر بود، آن هم در شرایطی که برای تامین کالاهای اساسی و کمک به مردم می گویند پول نداریم، ادامه داد: این فشارها را همین‌طور در همه عرصه‌های حیات انسانها روزافزون می‌کنند و بعد با تخصیص‌های بسیار مشکوک ارز به واردات چیزهایی که هیچ نسبتی با اقتضائات توسعه ملی و رفاه مردم و ارتقاء بنیه تولید ملی ندارد، بعد آن‌وقت در چنین شرایطی حرف‌هایی هم از سرِ استیصال می‌زنند؛ اگر شما بلد نیستید حرف حساب بزنید، حداقل حرف نزنید.

 

با پنهان‌کاری آماری کارشناسان را عقیم می‌کنیم و بعد می‌پرسیم چرا به ما کمک نمی‌کنند

مومنی با بیان اینکه از جنبه روش‌شناختی، مسیری که از دریچه علم برای نجات باز می‌شود، در کلی‌ترین حالت بر سه مقام توصیف، تحلیل و تجویز استوار است، توضیح داد: وقتی دائما شدت پنهان‌کاری در عرضه آمار و اطلاعات کلیدی افزایش می‌دهید، کارشناسان را عقیم می‌کنید تا بتوانند در سرنوشت کشورشان موثر واقع شوند. بعد کمدی‌ـ‌تراژدی‌هایی که می‌بینیم حقیقتا حیرت‌انگیزند. مثلا از پایان جنگ تا امروز، تمام سرشماری‌ها می‌گویند نزدیک به دو سوم جمعیتِ در سنینِ فعالیت در ایران هیچ نقشی در تولیدِ ملی ندارد. بعد همزمان داده‌های رسمی می‌گوید که نرخ بیکاری در ایران زیر هشت درصد است؛ یعنی ما چیزی فراتر از اشتغال کاملیم! ببینید چه مضحکه‌ای است! این‌گونه موارد صدها مورد است. بعد می‌پرسند چرا اهل علم به ما کمک نمی‌کنند؟ شما که داده‌های به‌اصطلاح قابل‌ِاعتماد اما طبقه‌بندی‌شده را در اختیار دارید، کشور را اینگونه اداره می‌کنید، بعد در حالی که در جنگ 12روزه مشحص شد دشمن کانونهای سری ترین مسائل را رصد می کند، می گویید می‌ترسید که نکند مثلا دشمن از این داده‌ها سوءاستفاده کند!

 

هفت ویژگی ناکارآمد نظام تصمیم‌گیری اقتصادی ایران از پس از جنگ

این اقتصاددان با بیان اینکه در گزارش‌های رسمی می‌گویند که ما یک نظام تصمیم‌گیری با هفت مشخصه داریم که از دوره پس از جنگ واجد این ویژگی‌ها بوده: بخشی‌نگری، کوته‌نگری، منبع‌محوری، تک‌بعدی‌نگری، افراطی‌گری، اتکای به شوک‌درمانی، غیرمشارکت‌جویانه و غیرِعلم‌محوری، عنوان کرد: اگر اراده‌ای باشد مبتنی بر اینکه ما به بدیهیات اولیه عقلی وفادار باشیم و به آنها تعرض نکنیم بیش از 75درصد گرفتاری‌های ایران را می‌شود به سهولت حل و فصل کرد. از سال ۱۳۶۸ تا امروز در عرصه اقتصادی، تمام سیاست‌های کلیدی اتخاذشده بی‌استثنا با شکست مواجه شده‌اند. به اسم خصوصی‌سازی، غارت دارایی‌های بین‌نسلی کشور را رقم زدند؛ به اسم آزادسازیِ تجاری، یک آزادسازی افراطی را در واردات در دستورِ کار قرار دادند که تمامی ظرفیت‌های شغلیِ این کشور را به بیرونی‌ها هدیه کرد؛ به اسمِ اینکه می‌خواهیم ثبات ایجاد کنیم، شوک‌درمانی را محور اصلی سیاست‌ها قرار دادند که بزرگ‌ترین دشمن ثبات و امنیت اقتصادی است. بعد هم این نظام تصمیم‌گیری در آن حوزه‌هایی که بیشترین مایه حیثیت را از خود گذاشته، شدت شکستش بیشتر بوده است.

سیاست‌های شکست‌خورده ۳۷ ساله، خودتخریبی کشور را رقم زده‌اند

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با بیان اینکه اگر شما متوجه می شوید که مغز این سیستم قادر به جذب افرادی متناسب با پیچیدگی‌های مسائل پیش رو نیست، باید راه را برای آنها باز کنید، اظهارداشت: داده‌های رسمی می‌گویند نزدیک به دو سوم بازارِ کار ما غیررسمی است، یعنی اراده حکومت در نزدیک به دو سوم بازارِ کار ایران نافذ نیست. این حاکمیت‌زدایی از حکومت به‌دست خودش، نشانه خودتخریبی است. سیستمی که برای بقای خود به کانال شوک‌درمانی‌های پی‌درپی متوسل می‌شود، در مرحله اول دچار آنومی می‌شود، در مرحله بعدی به خودتخریبی می‌افتد و مرحله سومش فروپاشی است. ما چه کنیم که یک سیاست شکست‌خورده در یک دوره ۳۷ ساله صد بار اجرا شود و هر صد بار هم شکست بخورد؛ و این شکست به معنای این است که به هیچ‌یک از اهداف اعلام‌شده نرسیده و ده‌ها عارضه جدید ایجاد کرده؛ ولی باز هر دولت جدید می‌آید می‌گوید برویم دوباره در همین مسیر.

 

سقوط رابطه مبادله و خام‌فروشی ۹۰ درصدی صادرات، بنیه تولید ملی را نابود کرده است

مومنی با بیان اینکه داده‌های رسمیِ داخلی می‌گویند که رابطه مبادله در سال ۱۳۸۹ حدود ۳۴ واحد سقوط کرده نسبت به سال ۱۳۶۷؛ سالی که بدترین عملکردِ اقتصادی در ده‌ساله نخست پس از انقلاب بوده است، خاطرنشان کرد: یعنی نسبت به همان سال بحرانی، تا سال ۱۳۸۹ سی‌و‌چهار واحد سقوط کرده، و از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ دوباره سی‌و‌چهار واحد دیگر افت کرده است. اگر شما نمی‌توانی این چیزها را بفهمی و قدرت تشخیص ندارید و این سقوط بنیه تولید ملی برایتان اهمیتی ندارد، به طریق اولی نمی‌فهمید که چه‌طور کشور را دارید به سمت یک خام‌فروشیِ بسیار وحشتناک، ذلت‌آور و بحران‌زا پیش می‌برید. گزارش‌های رسمی منتشرشده می‌گویند که در سال ۲۰۲۳، ایران همچنان حدود ۹۰ درصد کل صادراتش را از محل مواد خام و کالاهای اولیه تامین می‌کند. در سال‌های جنگ چنین وضعی نداشتید! چطور ممکن است این برایتان حساسیت‌برانگیز نباشد؟ اگر بخواهیم امنیت اقتصادی داشته باشیم، باید اندکی سنسورهایِ این سیستم را تقویت کنیم. برای هر مسئله‌ای بیست‌وچند نهادِ نظارتی می‌گذارند، یکی از یکی ناکارآمدتر!

 

سیاست‌های اقتصادی ما فقر و وابستگی ایجاد کرده و منابع کشور را به رباخوارها و واردات‌چی‌ها داده است

این اقتصاددان ادامه داد: میانگین جهانی یک شاخص ایده‌آل نیست؛ می‌گوییم در میان دویست‌و‌چند کشور — که ۱۷۰، ۱۸۰ تایشان یا مثلِ ما یا بدتر از ما هستند — با آن شاخص وقتی نگاه می‌کنیم، میانگین جهانیِ خام‌فروشی ۲۹ درصد است و ما نزدیکِ ۹۰ درصدیم! آخه دیگر چه باید اتفاق بیفتد تا بفهمیم این مسیری که از دوره جنگ تا پس از جنگ به‌عنوان مسیرِ ادارهٔ اقتصادِ ملی انتخاب شده، جز فاجعه‌آفرینی، تحمیل فقر و فلاکت به مردم و تشدید وابستگی‌های ذلت‌بار به بیرونی‌ها، دستاوردی نداشته است؟ بر اساسِ همین داده‌های رسمی، چه داخلی و چه بین‌المللی، سهم صادرات کالاهای ساخته‌شده در میانگین جهانی ۷۱ درصد است؛ در ایران بینِ ۱۰ تا ۱۵ درصد. یعنی نسبت ما با کشورهای پیشرو هیچ، حتی با میانگین جهانی هم فاصله‌ای نجومی داریم. ما با این شیوه قاعده‌گذاری و این نوع توزیع منافع، تمام برخورداری‌ها را کانالیزه کرده‌ایم به سمت رباخوارها، دلال‌ها و واردات‌چی‌ها، و تمامِ فشارها را گذاشته‌ایم رویِ دوش عامه مردم و تولیدکنندگان کشور. بعد، در مقام ادعا و شعار، برایمان حرف‌های ضدِ امپریالیستی و ضد صهیونیستی می‌زنند! در حالی که همین سیاست‌ها جاده را صاف کرده‌اند برای همانها و جالب اینجاست که همه‌چیز در داده‌های رسمی خودشان به این وضوح منعکس است، ولی هیچ حساسیتی برنمی‌انگیزد و دست از این لجبازی‌های مشکوک، خانمان‌برانداز و کشورسوز برنمی‌دارند.

با رها کردن قاچاق و واردات، چشم‌انداز شغلی جوانان کشور را سلب کرده‌ایم

رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد با بیان اینکه در همان گزارش‌های رسمی آمده که هیچ عنصری به اندازه آزادسازی واردات و رها کردن قاچاق، در ناامید کردن جوان‌های این کشور نقش نداشته است، توضیح داد: این جوان‌ها را فرستادید سال‌ها علم و مهارت بیاموزند، حالا که آمده‌اند تا به کشور خدمت کنند، با رها کردن قاچاق و وارداتِ کالاهای قابلِ تولید در داخل، تمام چشم‌انداز یک زندگی شغلی شرافتمندانه و غیرتمندانه را از آنها سلب کرده‌اید. بعد می‌بینی در همان گزارش‌های رسمی نوشته‌اند: ۹۹ درصد کالاهای قاچاق واردشده به کشور، کالاهای مصرفی‌اند و بیش از ۹۰ درصدشان از مبادیِ رسمی وارد می‌شوند. اگر از مبادی رسمی می‌آیند، دیگر قاچاق نیست! بنابراین اینکه سنسورهای سیستم نسبت به مسئلهٔ فساد بی‌حس شده‌اند، تصادفی نیست؛ این بی‌حسی خودش نتیجه همان سیاست‌های معیوب و همان قاعده‌گذاری‌های واژگون است.

 

بی‌توجهی به قواعد بانکی و عدم تحلیل کارشناسی، کشور را در چرخه آزمون و خطا گرفتار کرده است

این استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی ضمن تاکید بر اینکه تمام گزارش‌های رسمی می‌گوید بانک‌های خصوصی هیچ‌یک از قواعد رسما تصویب‌شده ملی را رعایت نمی‌کنند ولی می‌توانند همچنان به این کار ادامه دهند، گفت: آیا رقم وام‌های نکول‌شده تصادفی است؟ وقتی شما هزینه فرصت تحلیل کارشناسی را بالا می‌برید، معلوم است که فهم نظری پدید نخواهد آمد، و وقتی که فهم نظری به‌وجود نیاید، معلوم است که تا ابد باید اسیر آزمون و خطا باشید؛ و در این آزمون و خطاها هم، یک خطا صد بار محرز می‌شود و برای صد و یکمین بار نیز اصرار بر استمرارِ آن وجود دارد.

 

بی‌اعتنایی به تولید و کارشناسان، کشور را در ناپایداری و مردم را در نارضایتی غوطه‌ور کرده است

مومنی با بیان اینکه حکومتی که پشت به تولید می‌کند و قاعده‌گذاری‌ها و پاداش‌دهی‌هایش معطوف به غیرمولدهاست، در یک تزلزل ذاتی و سیستمی، یعنی ناآرامی و ناپایداریِ سیستمی، غوطه‌ور می‌شود، افزود: در دوره مرحوم رئیسی، چندین بار به ایشان گفتم وقتی شما می‌خواستید شوک نرخ ارز به قیمت کالاهای اصلی وارد کنید، حداقل در فرهنگستان علوم پنج جلسه و ما در موسسه‌مان پانزده جلسه گذاشتیم و گفتیم این کار مردم را به عصیان دعوت می‌کند، نکنید. سپس گفتم افرادی مشخص که روی صندلی‌های مشخصی نشسته بودند آمدند و گفتند کار درست‌تر از این ما سراغ نداریم! یعنی به نهادهای علمی و کارشناسی بی‌اعتنایی شد؛ نتیجه آن شد و شاهد بودیم که گلوله به سمت چه کسانی شلیک شد و پاداش‌ها به سمت چه کسانی حواله گردید! وقتی حکومتی پشت به تولید می‌کند، در برابر هر نارضایتی به‌جای اینکه حرف‌ها را بشنود و منطقا گوش کند، تمایل به سرکوب دارد. بعد می‌گویند در سطح جامعه هم با کوچک‌ترین نابسامانی که در اداره کشور مشاهده شود، میل به دگرگونی بنیادی پدید می‌آید. چرا این‌گونه است؟ می‌گویند تنها تولید فناورانه است که سرمایه‌های انسانی و مادی را به سرزمین می‌چسباند، و بنابراین اگر کسی بخواهد جامعه را به سمت تشنج و آشوب و درگیری ببرد، جامعه متضرر می‌شود؛ هر کس به‌قدر مرتبه‌اش.

در سایه برنامه تعدیل ساختاری، هفت میلیون ایرانی دچار گرسنگی شدید شده‌اند

این اقتصاددان با بیان اینکه حدودا هفت میلیون نفر از مردم این کشور دچار گرسنگی شدید هستند و گزارش وزارت کار نیز می‌گوید منظور از «گرسنگی شدید» حالت شبه‌قحطی‌زدگی است، تاکید کرد: در سایه برنامه تعدیل ساختاری با مردم این‌چنین رفتار شده است.۶۰ تا ۷۰ درصدشان تنها با نان به بقا وابسته‌اند، هفت میلیون نفر هم چنین وضعیتی دارند.  در این شرایط آن 60هزار میلیارد تومان را می‌توانستید به ده میلیون نفری بدهید که در آستانه چنین وضعیتی هستند و حداقل در واکنش به آن سخنان بعد از جنگ 12‌روزه نیم‌نگاهی هم به آنان نشان می‌دادید.

 

برخی دولتها از جیب مردم به متخلفان پاداش دادند و کارگران معترض را تهدید کردند

مومنی با اشاره به شرایطی که در دولت روحانی پیش آمد و همزمان تعدادی از کارگران کارخانه‌های دولتی و همچنین سپرده‌گذاران موسسه‌های غیرمجاز، یادآورشد: کارگرها می‌گفتند تا هجده ماه به ما حقوق ندادید، دیگر نمی‌توانیم ادامه دهیم. موسسه‌های غیرمجاز که مرتکب خلاف قانون شده بودند هم گروه دیگر بود. به آن گروه اول گفتند اگر صدایی بلند شود، تنبیه خواهند شد تا مایه عبرت دیگران شود. همزمان پنج جلسه سران قوا تشکیل دادند و 35هزار میلیارد تومان به ارزش آن روز به آن سپرده‌گذاران موسسات غیرمجاز پرداخت کردند. بعدا یکی از آن سران قوا با افتخار می گفت دیدید چگونه این را مدیریت کردیم؟ کجای دنیا برای متخلفان از جیب ملت پاداش می‌دهند؟ بعد کارگرانی که تا هجده ماه حقوق دریافت نکرده‌اند را تهدید و تنبیه می‌کنید؟

 

تنها معیشت مردم و اشتغال مولد می‌تواند امنیت ملی و اقتصادی ایران را تضمین کند

به گفته این اقتصاددان؛ برای نجات ایران و تضمین امنیت ملی و امنیت اقتصادی دو شاقول وجود دارد؛ معیشت مردم که اجتناب لازم آن از سیاست‌های تورم‌زا است و باز کردن راه برای اشتغال مولّد؛ اینها موجب امنیت می‌شوند. اگر این کار را انجام ندهید، فقر و فلاکت از درون‌ آن ناپایداری ذاتی و سیستمی را پدید می‌آورد. بیش از 90 درصد جنگ‌های داخلی در قرن بیستم در کشورهایی رخ داده که اکثریت جمعیتشان دچار فقر و نابرابری بوده‌اند، بیش از 90 درصد؛ یعنی حساب‌وکتاب‌ها بسیار شسته‌رفته‌تر از آن است که نتوان فهمیدشان.

 

آثار شوک‌درمانی بر اقتصادشوروی  از اثر جنگ جهانی دوم بر اتحاد شوروی شدیدتر بوده است

مومنی تاکید کرد: هیچ عنصری برای نابود کردن ایران طی نزدیک به چهار دهه گذشته به‌اندازه شوک‌درمانی نقش‌آفرین نبوده است. شوک‌درمانی ریشه بنیه تولید ملی را در ایران سوزانده و فقر و فلاکت را در مسیر فراگیری کامل قرار داده است. اینها همه در تسخیر علم است. کتاب «جهانی‌سازی و مسائل آن»نوشته ژوزف استیگلیتز، می‌گوید کشورهای در حال توسعه نظام آمار و اطلاعات کارآمد ندارند؛ بنابراین وقتی سیاست نابخردانه‌ای را به‌کار می‌گیرند، نمی‌توانند بفهمند چه بلایی بر سرشان آمده است. سپس می‌گوید باید یک نشانه‌شناسی انجام داد و این نشانه‌شناسی را روی یک کشور نشان می‌دهد؛ کشوری که از نظر بنیه تولیدی از میانگین کشورهای در حال توسعه بسیار قوی‌تر است و آن کشور هم روسیه است. او برای اینکه بفهمید شوک‌درمانی چه بر سرِ یک اقتصاد می‌آورد می‌گوید آثار جنگ جهانی دوم بر تولید صنعتی اتحاد شوروی را با آثار شوک‌درمانی در دوره پس از فروپاشی بلوک شرق مقایسه کنید. در سال‌های جنگ جهانی دوم، تولید صنعتی اتحاد شوروی ۲۴ درصد کاهش یافت؛ یعنی اثر درگیر شدن در یک جنگ جهانی و اشغال بخش قابل اعتنایی از سرزمین بر تولید صنعتی اتحاد شوروی، منفی ۲۴ درصد بود. سپس اضافه می‌کند که فقط در دهه ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۹ که شیوه مسلط اداره اقتصاد روسیه وارد کردن شوک به نرخ ارز بود، تولید صنعتی آن کشور ۶۰ درصد کاهش یافت؛ یعنی اثر شوک‌درمانی بیش از دو برابر اثر یک جنگ چندساله بوده است.

شوک‌درمانی تکیه‌گاه تولید ملی را توخالی و نرخ رشد اقتصادی را منفی کرده است

مومنی سقوط وحشتناک رابطه مبادله را یکی از نشانه های آشکار پیامدهای اجرای سیاست شوک درمانی در ایران دانست و افزود: گزارش‌های رسمی می‌گوید که سال ۱۹۹۷ بیشترین شوک‌درمانی‌ها را در نرخ ارز داشتیم. سپس می‌گوید در سراسر دنیا تولید فناورانه، یعنی بخش صنعت، لوکوموتیوی است که بار بقیه بخش‌ها را به دوش می‌کشد و آنها را با خود به جلو می‌برد؛ اما ببینید شوک‌درمانی در ایران چه کرده است. می‌گوید نرخ رشد اقتصادی در سال ۱۳۹۷ منفی ۴.۹ درصد بوده و نرخ رشد بخش صنعت منفی ۹/۶ درصد؛ یعنی آنچه باید تکیه‌گاه می‌بود، ذلیل‌تر و نحیف‌تر و توخالی‌تر از بقیه بخش‌ها درآمده است و این ثمره آن سیاست‌هاست.

 

 دکتر حسین راغفر نیز در این نشست به بیان دیدگاه های خود پرداخت:

راغفر ضمن انتقاد از مجوز دولت برای استقراض، هشدار داد: تامین مالی با استقراض در اقتصادی با رشد منفی فاجعه‌بار است؛ اقتصاد با رشد منفی نیازمند اصلاح ساختار است، نه تزریق پول و اوراق بدهی

نظرات
ADS
ADS
پربازدید