
صبح روز زمستاني، مسيرهاي ورودي هتل استقلال تهران شلوغ تر از هميشه بود. خودروهاي 40 بازرگان و صنعت گر سرشناس ايران پارکينگ هتل را پرکرده بودند. پيروزشدگان انتخابات در سالن «الماس» معروف ترين هتل تهران براي مراسم صبحانه جمع شده بودند. به قول يکي از آنها «اين اولين لقمه اي بود که پس از چهل روز رقابت نفس گير انتخاباتي از گلويشان پايين مي رفت.» آنهايي که راي آورده بودند و حتي آنهايي که راي نياورده بودند، پيش از تعطيلات نوروزي سال 93 قصد داشتند تا آخرين ديدار را به سرانجام برسانند و پارلمان بخش خصوصي را بدست نسل جديد بسپارند. پدرام سلطاني به تاييد بسياري از همکارانش سخنورترين در جمع 40 کانديداي ائتلاف به فردا به شمار مي آيد. کت و شلوار مي پوشد و کروات مي زند. موهاي سرش هنوز سياه باقي مانده است و در دسته جوانان اتاقي به شمار مي آيد. او پس از مراسم صبحانه پشت تريبون رفت و به همگي همراهانش گفت:« لطفا کتاب کشورها چرا شکست مي خورند را بخوانيد. » دو ماه بعد از اين جلسه، همراهان او علاالدين ميرمحمد صادقي تاجر و صنعت گر 80 ساله و متعلق به طيف رقيب خود را در ترکيب هيات رئيسه اتاق تهران جاي دادند و اکثريت مطلقشان را با حضور مردي از طيف فکري و سياسي ديگر کمي تعديل کردند.
نسل جديد سرمايه داران ايراني سياسي نيستند ولي احتمالا اقتصاديون به حساب مي آيند که سياسي ترين رفتارها را از خود بروز مي دهند. دوران حضور سياسيوني که مي خواستند، مرد اقتصادي باشند به پايان رسيده است.
131 سال بعد
بررسي اسناد نشان مي دهد اتاق بازرگاني ايران 131 سال قبل تاسيس شده است. تحولاتي که طي 5 دهه پيش از انقلاب در اتاق ايران رخ داد به سه بار تغيير نام اين نهاد منتهي شد.
ساختمان 10 طبقه کنار دست سفارت سابق امريکا در خيابان طالقاني قرار گرفته است. ضلع شمالي ساختمان به عمارت متعلق به محمد حسين برخوردار سرمايه دار عصر پهلوي همسايه شده و ضلع شرقي نيز ديوار به ديوار سوله هاي سفارت امريکا قرار گرفته است. يکي از پرسنل قديمي اتاق ايران، پيرمردي که در روزهاي ابتداي انقلاب مسوليت حفاظت از سفير امريکا را برعهده داشته مي گويد:« من کارمند ژاندارمري بودم. آن زمان نمي دانستيم اينجا ساختمان اتاق است ولي در شلوغي ها مي آمديم و از بالا سفارت را رصد مي کرديم.» محلي که او 36 سال قبل براي رصد تحولات سياسي کشور از آن بهره گرفته بود، به عنوان يکي از قديمي ترين نهادهاي صنفي ايران شناخته مي شود. دوازده سال قبل تمامي اسناد، پرونده ها و نامه نگاري هاي تاريخي بين اتاق و مراکز دولتي بار پنج کاميون شد و طي مزايده اي به خريداران کاغذ باطله فروخته شد. کاميون هاي حامل اسناد تاريخي اتاق ايران هنگامي که پارکينگ ساختمان در مجاورت خانه هنرمندان تهران را ترک مي کردند، تنها چند بسته از مکاتبات را در انبار برجايي گذاشتند تا بخشي از تاريخ پارلمان بخش خصوصي به خمير کاغذ تبديل نشده باشد. مديران وقت اتاق ايران به بهانه فضاي ناکافي براي نگهداري از اين اسناد و بي علاقه گي به تاريخ نويسي چنين،گذشته پارلمان بخش خصوصي را به زباله تبديل کرده بودند. اما از همان اسناد برجايي مانده 8 سال بعد از حرکت کاميون ها، کتاب هاي بسياري نوشته شد که برخي از آنها تاريخ اتاق ايران را بيش از 130 سال ارزيابي مي کردند. اتاق ايران در حال حاضر از ... عضو و روساي تشکل ها تشکيل شده است. اعضاي اتاق هاي شهرستاني براساس برگزاري انتخابات داخلي در هيات نمايندگان خود، افراد منتخب را راهي ساختمان خيابان طالقاني مي کنند. برهمين اساس در گفت و گوها و ادبيات بخش خصوصي ايران از اتاق بازرگاني، صنايع، معادن و کشاورزي ايران با عنوان «تشکل، تشکل ها» ياد مي شود. براساس قانون اتاق ايران به عنوان مشاوره سه قوه و عالي ترين نهاد صنفي کشور شناخته مي شود. 131 سال قبل حاج محمد حسين امين الضرب به کمک گروهي از تجار معتبر تهراني نهاد «مجلس وکلاي تجار» را تاسيس کرد. همين نهاد صنفي در سال 1305 با عنوان «اتاق تجارت» نامگذاري شد. 15 سال بعد «قانون تشکيل اتاق بازرگاني» در مجلس به تصويب رسيد و عنوان «اتاق بازرگاني» جايگزين ميراث امين الضرب شد. ابتداي دهه 40 و همزمان با توسعه صنايع کشور، گروهي از بانفوذترين صاحبان صنايع عنوان «صنايع و معادن» را به نام اتاق افزودند تا چتر حمايتي اتاق روي سرتمامي بخش هاي اقتصادي کشور سايه پهن کند. مشابه همين اتفاق در سال 1390 بارديگر رخ داد. محمد نهاونديان رئيس سابق اتاق ايران همرمان با پيگيري قانون بهبود مستمر فضاي کسب و کار خواهان افزوده شدن عنوان «کشاورزي» به پسوندهاي نام اتاق شد. برهمين اساس نام اتاق براي سومين بار تغيير پيدا کرد و به «اتاق بازرگاني، صنايع، معادن و کشاورزي» ايران تبديل شد. اتاق ايران طي تمامي سال هاي فعاليت خود به کانون توجه تجار و سرمايه داران کشور بدل شده بود. در سال هاي پيش از انقلاب اعضاي هيات نمايندگان اتاق و هيات رئيسه از جمع سناتورها انتخاب مي شدند و شاخص ترين سرمايه داران ايراني نيز به عضويت اتاق درآمده بودند. اما ماجراي سال هاي پس از انقلاب متفاوت است. تنها يک هفته پس از پيروزي انقلاب اسلامي، اولين گروهي که به حضور در پارلمان صنفي ايران ابراز علاقه کرد، دورترين بخش اقتصادي ايران به اين نهاد بود. در تمامي سال هاي پيش از انقلاب، اتاق به عنوان محل حضور صنعت گران عالي رتبه و بازرگانان با گردش مالي تجارت بيش از 100 هزار دلار در سال شناخته مي شد ولي طيفي که در طلايه هاي انقلاب 57 قدم به اين نهاد گذاشتند همگي تجار خرد بازار تهران و مهندسان کارخانه هاي صنعتي بودند. اسدالله عسگراولادي يکي از همين گروه مي گويد:« در بازار دسته بندي هاي مشخصي وجود داشت که عملا براساس سطح تجارت تقسيم بندي مي شد. مثلا ما که تجارت کمتري داشتيم، نمي توانستيم با کساني که تجارت بيشتري داشتند هم صحبت شويم.» اما موج هاي طوفان انقلاب چنان سهمگين به بندر اقتصاد ايران کوبيد که اسکله و ساحل را يکي کرد. تنها چند روز پس از استقرار دولت انقلابي، علاالدين ميرمحمد صادقي تاجر سرشناس بازار تهران و محمود لولاچيان از تجار متدين بازار تهران راهي مدرسه علوي شدند تا در گفت و گويي کوتاه با آيت الله خميني، تکليف پارلمان کهن سال اقتصاد ايران را مشخص کنند. نامه اي به دست خط لولاچيان و خواسته ميرمحمد صادقي نوشته شد و مرتضي مطهري آن را به امضاي رهبر انقلاب رساند. براساس دستور امام آيت الله بهشتي و موسي اردبيلي بايد نظارتي دقيق برعملکرد لولاچيان و ميرمحمدصادقي صورت مي دادند تا اين دو به همراه 6 نفر ديگر راهي اتاق ايران شوند. اما هم آيت الله بهشتي و هم آيت الله موسوي اردبيلي چنان سرگرم ماجراهاي پيرامون انقلاب بودند که هر دو نظارت را برديگري واگذار کردند. علاالدين ميرمحمد صادقي درحالي که وارد دهه هشتم زندگي خود شده، در طبقه ششم ساختماني کمي دورتر از اتاق ايران و در کنار تابلوي قاب گرفته شده رفقاي سابق اش برديوار اتاقش مي گويد:« ما حدود 10 اسم نوشتيم. آقاي آيت الله بهشتي نوشته بودند که مثلا 7 نفر را مي شناسند و تاييد است. آقاي موسوي اردبيلي هم نوشته بودند که مثلا آن سه نفر ديگر را نمي شناسند و رد هستند.» هر دو آيت الله مهر تاييدي بر نام هاي زدند که تنها چند سال بعد هرکدام به سويي رفتند. علينقي خاموشي اولين رئيس اتاق ايران، اکنون در دفتر شرکت پتروشيمي تحت مديريت خودش، برادرش و پسرش در خيابان وليعصر تهران کار مي کند. تقريبا او سرشناس ترين چهره اتاق ايران و ناشناس ترين چهره ساختماني است که در آن کار مي کند چراکه هيچ کدام از همسايگان خاموشي به درستي نمي دانند که با بخشي از تاريخ اقتصاد ايران روزانه ملاقات مي کنند. خاموشي در مورد اولين روزي که قدم به اتاق گذاشت مي گويد:« هيچ کس از ما نمي دانست اصلا اتاق کجا هست ولي من چون پيش از انقلاب به دليل کار کارخانه نساجي مقدم به اتاق رفت و آمد داشتم اينجا را مي شناختم.» اسدالله عسگراولادي همين روايت را با تندخويي تکذيب مي کند و علاالدين ميرمحمد صادقي هم با محافظه کاري از کنار آن نمي گذرد. ميرمحمد صادقي، پيرمرد اصفهاني در سن 80 سالگي صدايش مي لرزد ولي همچنان ريز تحولات بخش خصوصي را دنبال مي کند. او مي گويد:« ما هشت نفر شديم. بنده، آقايان عسگراولادي، عالي نسب، علينقي خاموشي، حاج طرخاني محمد علي نويد، کرد احمدي و پورشهامي. البته اخوي بنده و اخوي آقاي عسگراولادي يعني صادق عسگراولادي هم بودند که هر دو انصراف دادند.» استقرار اين گروه در اتاق ايران چندان براي ساکنان قديمي اين نهاد جذاب نبود. خاموشي مي گويد:« يکي از کارمندان تا ما را ديد، بادست روي شيشه ميزش کوبيد و شيشه را شکست.» ميرمحمد صادقي ولي خاطره ديگري دارد:« آقاي بنکدار دبيرکل اتاق در حکومت قبلي به استقبال ما آمد.» حضور بازاريان مسلمان در اتاق ايران با تغيير روش ها همراه شد. اتاق جلسات جمع شد و فرش به جاي پهن کردند تا ديدار روساي کارخانه ها با روساي اتاق در فضاي نزديک به ذهن انقلابيون صورت گيرد. آنهايي که از اين جمع کروات به گردن مي زدند نيز در چشم برهم زدني آن را از گردن باز کردند و شبيه توده هاي انقلابي شدند. اما از ميان جمع بازاريان حاضر در پارلمان بخش خصوصي هر کدام به سويي رفتند. مدتي بعد با حکم دادگاه انقلاب اموال حاج طرخاني مصادره شد، عالي نسب از همراهان بازاري خود قهر کرد و در اتاق کناري ميرحسين موسوي در نخست وزيري نشست.
کرداحمدي به سرعت تهران به به مقصد لندن ترک کرد و محمد علي نويد هم به گفته خودش به تجارتش چسبيد. تنها سه نفر از جمع هشت نفر اتصالشان به اتاق را به پيوندي به مدت بيش از سه دهه تبديل کردند. ميرمحمد صادقي، اسدالله عسگراولادي و علينقي خاموشي با حکم امام به اتاق آمدند و البته سال ها بعد با راي بخش خصوصي از پارلمان بخش خصوصي کنار گذاشته شدند. از ميان اين جمع تنها اسدالله عسگراولادي، پيرمرد 82 ساله که خود را مجتهد صادرات زيره مي داند، همچنان موفق شده در اتاق بماند. علينقي خاموشي پيرمرد عبوس و عصباني اتاق بازرگاني دو دوره موفق به کسب راي براي رياست اتاق نشد و سال 93 نيز حتي به اندازه جواناني که عمر تجارتشان از سن رياست او براتاق کمتر است، نيز راي نياورد. اما اتاق ايران حداقل تا سال 85 در انحصار همين گروه از بازرگانان سنتي بود. همان هايي که 15 سال قبل گفته پيرمرداشان مرحوم آيت الله مهدوي کني را آويزه گوش نکردند. خاموشي مي گويد:« آقاي مهدوي کني سال ها قبل يک ضرب المثل هندي براي من تعريف کرده بودند. ايشان گفته بودند تو نبايد بچه فيل را به اتاق خانه ات بياوري چراکه وقتي بزرگ شد براي بيرون کردنش بايد ديوارهاي خانه ات را خراب کني.» خاموشي هنگامي که محمد نهاونديان را براي حضور در اتاق تهران ترغيب مي کرد، اطلاع نداشت که او برصندلي رياستي تکيه مي زند که همه زندگي پيرمرد روي آن گذشته بود:« وقتي که راي ها را شمردند، من باورم نمي شد که راي نياورده ام ولي با خودم مي گفتم که آقاي نهاونديان الان پشت تريبون مي رود و مي گويد من به حاضر نيستم به جاي خاموشي بنشينم. بعد ديدم ايشان پشت تريبون رفت و برنامه هاي آينده اش را گفت. عجب.» خاموشي هم اتاق را هم جريان اقتصادي راست سنتي ايران را به تدبيري نيمه کاره از دست داد. اگر ميرمحمد صادقي را پايه گذار تسلط جريان راست سنتي در اتاق ايران لقب دهند، خاموشي ويرانگر آن بوده است. نسل قديم چنين توسط نسل جديد طومارش در هم پيچيده شد.
پدرام سلطاني، تاجر شناخته شده،خوش پوش و خوش صبحت ايراني است. او دفتري در خيابان الهيه تهران در اختيار دارد و برتمام جزئيات دکوراسيون محل کارش نظارت داشته است. هر سال نوروز براي همکارانش بسته هاي عيدي کتاب و سي دي هاي موسيقي ارسال مي کند. از 7 صبح تا آخرين ساعات شب نيز در دفتر کارش و جلسات مختلف مي گذراند. سلطاني 4 سال قبل موفق شد به عنوان نايب رئيس اتاق ايران يکي از کرسي هاي هيات رئيسه را تصاحب کند. سال 93 نيز ائتلافي که او نيز دردسته مديران درجه اولش بود، 35 کرسي اتاق تهران از 40 کرسي را به دست آوردند. سلطاني تاريخ اتاق در سال هاي پس از انقلاب را به سه دوره تقسيم مي کند و مي گويد:« دوره اول از سال 57 تا 68 بود که در واقع مي توان آن را دوره حفظ و تثبيت ناميد. در این دوره عواملی مانند نو پا بودن انقلاب، جریانات افراطی چپ گرا و سوسیالیستی، مهاجرت سرمایه داران و صاحبان صنایع، احساسات ضد سرمایه داری و جنگ تحمیلی باعث شده بود که اتاق در معرض انواع هجمه ها و آسیب-ها قرار داشته باشد. هیأت رئیسه وقت اتاق که عموماً از منصوبین امام (ره) بودند با اتکای به حکم ایشان و رایزنی با مسئولین و مقامات ارشد کشور تلاش نمودند که اتاق را از این تلاطمات مصون نگه دارند و این نهاد را برای بخش خصوصی حفط کنند و در انجام این مهم موفق شدند. دوره دون سال 68 تا 82 را در برمي گيرد. اين دوره را بايد ايام سکون نامگذاري کرد. پس از پایان جنگ تحمیلی و آغاز دوران سازندگی در کشور انتظار میرفت که اتاق همراه با مقتضیات این دوره و در راستای سازماندهی مجدد بخش خصوصی کوچک و کم توان کشور، تجدید ساختار نماید و نقش پیشگامی بخش خصوصی برای توسعه این بخش و جبران مافات را به عهده گیرد. اما به دلیل عدم تغییر پارادایم حاکم بر اتاق و عدم استقبال از نسل دوم مدیران بخش خصوصی پس از انقلاب برای پیوستن به هیأت نمایندگان و هیأت رئیسه اتاق و رهبری بخش خصوصی، در این دوران گذار اتاقها نتوانستند نقش خود را آنچنان که انتظار می رفت ایفا نمایند و سکون و رکودی نسبی بر اتاقها حاکم شد.»
سلطاني کلمات را شمرده شمرده بيان مي کند. هيچگاه نگران مواجه با ديگران نيست و براساس همين صفتش در چشم رقيبان سنتي اش نشسته است. ميرمحمد صادقي در مورد او مي گويد:« يکي از ويژگي هاي عجيب سلطاني اين است که وقتي حرف مي زنيد، خوب گوش مي کند و بعد پاسخ مي دهد. من اين ويژگي را تنها در آيت الله بهشتي ديده بودم.» مرد جوان با همين دقت دوره سوم اتاق را سال هاي 82 تا 94 مي داند و نام آن را نوسازي مي گذارد و چنين تفسيرش مي کند:« در این دوره مطالبات انباشته فعالان اقتصادی تحصیلکرده و نوگرا و تلاش جمعی ایشان موجب گردید که نسل دوم مدیران بخش خصوصی بتوانند به اتاق راه یابند. استقلال و هویت یابی اتاق تهران و اتاقهای شهرستان، افزایش اعضای اتاقها و رشد تشکیل تشکلها و اتاقهای مشترک، ارتقاء سطح گفتمان اتاقها با دولت و سایر قوا، افزایش تولید فکر و اندیشه اقتصادی در اتاق از دستاوردهای این دوره می باشند. البته در این دوره در ساختار و فرایندهای اتاق تحول لازم بوجود نیامد و متناسب جایگاه و مأموریتهای جدید آن نشد.» دوره چهارم فعاليت هاي اتاق ايران مصادف با حضور گسترده همفکران و هم نسلان و هم سنان سلطاني شده است. برهمين اساس آنها دوره چهارم را «براي فردا» مي خوانند. آنها از دل گذشته عبور کرده اند.
چرا اتاق بازرگاني مهم است؟
تجار و سرمايه داران ايراني نياز به حضور در تشکلي صنفي براي افزايش دايره نفوذ خود در ارکان حکومت دارند. نهادي مانند اتاق بازرگاني آنها را در پوسته اي از روابط و امکانات حفاظت مي کند.
عکس مصدق کنار ديوار اتاقش قرار گرفته است. گوشه کتابخانه اتاق هم قاب عکس دونفره محسن صفايي فراهاني و سپ پلاتر رئيس فيفا قرار گرفته است. مي گويد روزها را به نوشتن و خواندن مي گذراند. طي سال هاي پس از زندان در همين اتاق کوچک و شيک در مجاورت خانه اش ملاقات هاي دوستانه و کاريش را ترتيب مي دهد. محسن صفايي فراهاني در دوران اوج فعاليت هاي اتاق در جمع هيات نمايندگان اين نهاد بخش خصوصي حضور داشته است. او ساختار اقتصاد ايران و اتاق ايران را به خوبي مي شناسد. حتي در اولين روزهاي پس از سال 88 که از زندان آزاد شد، براي اولين بار در اتاق تهران و مدتي بعد در اتاق ايران حضور يافت تا با همکاران اقتصادي اش ديدار کند. در همين جلسه علاالدين ميرمحمد صادقي از بنيان گذاران حزب موتلفه اسلامي، محسن صفايي فراهاني از موسان حزب مشارکت ايران اسلامي را درآغوش کشيد. صفايي فراهاني اعتقاد دارد، اتاق يکي از نهادهاي اثر گذار اقتصاد ايران است. شايد هم به همين دليل او پس از 200 روز زندان انفرادي در ساختمان پارلمان بخش خصوصي حاضر شد تا بازگشت مجددش را به اطلاع همگان برساند. صفايي فراهاني مي گويد:« اتاق نهاد بخش خصوصي است و بايد ار منافع بخش خصوصي دفاع کند. اتاق کارکردهاي زيادي دارد ولي يکي از مهمترين آنها بايد اين باشد که جايگاه بخش خصوصي را ارتقاء دهد. شايد به دليل همين اهميت باشد که طي تمامي سال هاي گذشته در مقابل رشد اين نهاد ايستادگي شده است.»
پيش از آنکه صفايي فراهاني جايگاه اتاق را ترسيم کند، دو ساخت قدرت براي اين نهاد تعريف شده بود. ساخت اول برآمده از تفکرات ماکس وبر، فيلسوف آلماني در مقاله مبسوط « اخلاق پروتساني و روح سرمايه داري» است. وبر توضيح مي دهد سرمایه داری در شمال اروپا هنگامی ظهور کرد که اخلاق پروتستانی و به طور خاص کالوینیستی، گروههای انبوهی از مردم را برای درگیر شدن با کار در جهانی عرفی، توسعه بنگاه های خودشان و پرداختن به تجارت و تجمیع ثروت برای سرمایه گذاری برانگیخت. به گفته او اخلاق پروتستانی کار، نیروی مهمی در پشت کنش جمعی برنامه ریزی نشده و هماهنگ نشده ای بود که توسعه سرمایه داری را تحت تأثیر خود قرار داد. اما بخش دوم گفته هاي او اصول رفتاري صاحبان سرمايه و کسب و کار در سراسر جهان شده است. وبر توضيح مي دهد که صاحبان سرمايه براي ادامه حيات اقتصادي و سياسي خود نياز به حضور در «انجمن هاي تخصصي» دارند تا منزلت اجتماعي و شان حرفه اي پيدا کنند. از بزرگان بازار تهران تا تجار مدرن دهه 90 ايران همگي به شکلي ناخوانده، اصول وبر را در رفتار خود پياده سازي کرده اند. سرمايه داران ايراني براي توسعه کسب و کار خود نياز به توسعه دارند و براي توسعه نياز به ثبات و امنيت شرط اول آنهاست. اتاق ايران به عنوان شاخص ترين تشکل بخش خصوصي ايران به سرمايه داران ايراني، رابطه، شخصيت و شهرت هديه مي دهد. امکاني که در هيچ کجاي ساحت سياست و اقتصاد ايران نمي توانند آن را جست و جو کنند.
24 ماه قبل در جلسه اي که به افتخار آزادي يکي از ثروتمندترين تجار تبريزي از زندان برگذار شده بود، مشاور ارشد او توصيه اي فراموش شده را به مدير سابق کارخانه فولاد و خودروسازي ياآوري کرد:« اگر شما در جايي مثل اتاق بازرگاني حضور داشتيد و فعال بوديد به همين سادگي نمي توانستند دستگيرتان کنند.» طي تمامي 36 سال گذشته نه دست بندي به دست يکي از اعضاي هيات نمايندگان اتاق چسبيده و نه اتهامي آنها را روانه دادگاه کرده است. اتاق ايران با حضور 40 معاون وزيراقتصادي دولت و حضور ماهيانه وزراي وزارت خانه هاي اقتصادي حفاظتي سهمگين براي اعضا مي سازد. در تمامي سال هاي بعد از انقلاب همگي روساي جمهور ايران يا در اتاق حضور يافته اند و يا هيات نمايندگان اتاق را به حضور پذيرفته اند. محمد خاتمي رئيس دولت اصلاحات در آخرين روزهاي رياست جمهوري اش به طبقه دهم ساختمان اتاق ايران رفت و پشت تريبون اين نهاد به سخنراني براي بخش خصوصي پرداخت. کمي پيش از او آيت الله هاشمي رفسنجاني چه در زمان رياست جمهوري و چه در ايام حضور در مجمع تشخيص مصلحت نظام ساليانه اعضاي اتاق را به حضور مي پذيرفت. حتي محمود احمدي نژاد رئيس دولت عدالت نيز اين سنت را حفظ کرد و در ساختمان نهاد رياست جمهوري چند سالي براي اتاقي ها سخنراني کرد. اتاق چه در دستان راست سنتي و چه در حضور راست مدرن هماني است که بايد باشد:« محافظ بخش خصوصي.» هرچند که قدرت اين باديگار چنان نباشد که محسن صفايي فراهاني را از بند 200 روز زندان انفرادي رها کند ولي حداقل جراتي به اعضاي اتاق مي دهد تا در زمان اسارت او در زندان اوين نامه سرگشاده به رئيس قوه قضاييه بنويسند و با جسارت بخواهند که حساب مهندس صفايي فراهاني را از ديگران که در جريان وقايع سال 88 دستگير شده اند، جدا سازند.
آنها که آمدند، آنها که رفتند
طي چهار دهه گذشته نسل سرمايه داران ايراني به طور کلي متحول شده است. نسل اول سرمايه داران بعد از انقلاب از دل بازار تهران بيرون آمده بودند و نسل پيشين خود را کنار زدند. اما اينبار نسل سرمايه داران شرکتي جايگزين نسل سرمايه داران بازاري شده اند.
سوله کارخانه در حاشیه شرق تهران سال ها پس از آتش سوزی سهمگین دهه 40 و رونق خاطره انگیز دهه 50 به محلی برای برگزاری مراسم های عروسی مخفیانه اهالی تهران بدل شده است. محسن آزمایش مالک کارخانه آزمایش، هنگامی که در دهه 40کلنگ کارخانه آزمایش را با سرمایه قرضی پدرش به زمین کوبید، تصور نمی کرد کارخانه تحت مدیریتش ابتدا مصادره، سپس ورشکسته و در نهایت به سالن عروسی تبدیل شود. محسن آزمایش کیلومترها دورتر از کارخانه اش و پیش از بهار عربی در مصر، افسرده و ناامید از آینده چهره در نقاب خاک کشید و خاطرات سرمایه داری خود را زیر خروارها خاک برد. سرمایه داران دیگری همچون آزمایش بارها تلاش کردند در پس فرو خوابیدن آتش احساسات انقلابی به ایران باز گردند. حتی ایروانی موسس کفش ملی، در نامه ای به اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر دولت محمود احمدی نژاد از او اجازه بازگشت به ایران خواسته بود. هرچند که نامه بلند بالای او در نهایت بی پاسخ باقی ماند و سرمایه های ایروانی نیز برای تاسیس کارخانه کفش روانه مصر شد. سرمایه داران دهه 50 ایران در کوران فوران درآمدهای نفتی به ثروتی افسانه ای رسیدند اما موج انقلاب کشتی توسعه کسب و کار آنها را چنان به ساحل کوبید که تا چند نسل بعدی آنها نیز به تجارت پنهانی در اقتصادایران می پردازند. همانگونه فرزند ارشد محمد تقی برخوردار، موسس کارخانه پارس الکتریک حتی در مراسم ختم پدر مرحومش هم حاضر نبود، توضیحی در مورد کسب و کار خانواده اش پس از مصادره اموال بدهد. او تنها در گفت و گوی با هفته نامه توقیف شده شهروند به بیان چند جمله اکتفاء کرد:« پدر پس از مصادره اموال افسرده شده بودند. تنها کاری که می کردند این بود که هر روز روی صندلی می نشستند و روزنامه می خواندند.» اما برخوردار در سال های پایانی عمر به بیماری مبتلا شد که شاید برای او حکم مرهم را داشت. برخوردار حداقل پنج سال با بیماری آلزایمر دیگر نیازی به مطالعه اخبار روزنامه ها نداشت. آلزایمر همچون نعمتی بزرگ روی سر پیرمرد خراب شد و احتمالا تنها هم او از چنین موهبتی قدردان بود چراکه عبدالرحیم جعفری موسس انتشارات امیرکبیر با شرایطی مشابه برخوردار، هر چشم به تلفن دفترش در خیابان فرشته تهران می دوزد تا شاید خبری از عذر خواهی مصادره کنندگان و بازگشتش اموالش به گوشش برسد. سرمایه داران دهه 40 و50 ایران برآمده از شیوه کسب و کار توسعه محور بودند. بررسی الگوی رفتاری آنها نشان می دهد که نسل اول خانواده کارخانه ها را راه اندازی می کردند، نسل دوم برای کسب دانش اقتصادی راهی آنسوی مرزها شده و با تجربیاتی تازه به اقتصاد ایران باز می گشتند. به این شیوه سرمایه های شرکتی خانواده ها به سرعت در الگوهای مدرن تجارت و صنعت می نشست. سرمایه داران پیش از انقلاب همگی طی چهار دهه گذشته تلاش های ناکامی را برای بازگشت به اقتصاد ایران صورت دادند ولی در نهایت جملگی به در بسته خوردند. قرعه آخرین نام از جمع سرمایه داران ناکام نیز به کاظم کوروس افتاد. پس از انتشار خبر ورشکستگی کارخانه چیت سازی ری، کوروس برای بازپس گیری اموالش به تهران بازگشت. دادگاه انقلاب نیز با خواسته های او موافقت کرد. کوروس کارخانه چیت ری با تولید روزانه 125 هزار متر مربع پارچه در سال، حضور 3 هزار و 600 کارگر ایرانی و 350 کارگر بنگلادشی تحویل سکانداران مصادره های انقلابی داد. 36 سال بعد پس از ورشکستگی مطلق کارخانه، دادگاه انقلاب بیش از 70 میلیارد تومان جریمه برای کوروس صادر کرد تا کارخانه را به او بازپس دهد. در متن رای دادگاه انقلاب، جریمه 70 میلیارد تومانی به جهت هزینه های نگهداری کارخانه طی سه دهه عنوان شده بود. بررسی تحولات سال های پس از انقلاب نمایان می سازد که همگی رقبای سرمایه داری، بازاریان مسلمان در سال های پس از انقلاب به شیوه ای از عرصه اقتصاد ایران محو شده بودند. اولین نسل سرمایه داری پس از انقلاب به صورت مشخص در مولفه های رفتاری با آخرین نسل سرمایه درای پیش از انقلاب فاصله بسیاری داشتند. اسدالله عسگراولادی تاجر با سابقه این تفاوت ها را چنین مرور می کند:« خیلی از آنها نیز اعتقادات مذهبی داشتند. اما به هر جهت سرمایه داران پس از انقلاب بخصوص طیف بازار به صورت خاص مذهبی بودند. البته خاندان های مانند برخوردارها و رفوگران نیز چنین بودند. نکته دیگر تفاوت در کار بود. عمده خاندان های سرمایه داری پیش از انقلاب در عرصه های صنعتی بودند. یعنی پول های آنها روی زمین بود. بنابراین اینطور نبود که هر وقت دلشان خواستند کشور را رها کنند و بروند.» محسن صفایی فراهانی نیز تقسیم بندی دیگری از سرمایه داری پیش از انقلاب ارائه می دهد:« سرمایه داری پیش از انقلاب اساسا صنعتی بود. محور کار آنها ایجاد کارخانه و مجموعه های صنعتی بود. اما سرمایه داری پس از انقلاب به صورت خاص به تجارت خلاصه می شد.» گزارش های رسمی نشان می دهد که فضای تجاری ایران در سال های پیش از انقلاب با رونق نسبی همراه بوده است. همین شرایط امکان حضور 972 شرکت خارجی در ایران را مهیا کرده بود. از این جمع 371 شرکت به صورت خاص در زمینه واسطه گری مالی فعالیت می کردند. 251 شرکت در حوزه بازرگانی، رستوران و هتل داری مشغول به کسب و کار بودند و 206 شرکت نیز ساختمان سازی انجام می دادند. برهمین اساس 90 درصد شرکت های خارجی با واسطه گری مالی سرمایه های بیشتری به مجموع دارایی هایشان اضافه می کردند.. فضای حاکم براقتصاد ایران و فوران درآمدهای نفتی حتی با وجود تورم 40 درصدی موجب شد تا جریان بازار نیز بیش از دهه 30 و 40 برمجموعه دارایی هایش اضافه کند. همین جریان در اولین سال های پس از انقلاب به جایگاهی دست پیدا کرد که گروه سرمایه داران صنعتی را به زیر کشید. اسدالله عسگراولادی در این مورد نیز می گوید:« مصادرهها به کسانی مربوط بود که اموال چشمگیر داشتند. آقای برخوردار همان زمان 53 کارخانه داشت ولی ما در تیم هشت نفره اتاق بازرگانی کسی را نداشتیم که به این میزان دارایی داشتهباشد. همان زمان آقای میرمحمدصادقی تنها یک کارگاه گچ داشت. آقای پورشهامی که با ما بود حتی خانه هم نداشت. علینقی خاموشی تنها ماهیانه 50 هزار تومان حقوق میگرفت و دارایی خاصی نداشت. آقای میرمحمدصادقی در میان ما از همه وضعیت بهتری داشتند. اما داراییهای ایشان هم زیاد نبود. بیشتر اموال ایشان زمین و خانه در اصفهان بود. بنابراین در میان کسانی که به اتاق آمدهبودند، افرادی نبودند که بشود آنها را با کسانی مانند آقایان لاجوردی و برخوردار قیاس کرد. البته من هم تجارت داشتم ولی میزان داراییهای من با کسانی که اموالشان مصادره شد، قابل قیاس نبود. البته نکته دیگری هم وجود داشت. برای مصادرهها دو فاکتور وجود داشت. اول باید در لیست افرادی قرار میگرفتی که با خاندان سلطنتی ارتباط داشتند که از میان تیم هشت نفره اتاق بازرگانی هیچ کس چنین شرایطی را نداشت. دومین شرط این بود که کارخانهای داشته باشی که به بانک بدهکار باشد که این مورد هم در تیم ما وجود نداشت. اصلا ما کارخانهدار شاخص نداشتیم. البته آقای میرمحمدصادقی بودند ولی خیلی کارخانههای بزرگی نداشتند. البته یک کارخانه هم داشتند که شامل بند«ج» شد. مهترین دارایی من آن زمان خانهای بود که 400 هزار تومان خریدهبودم. این خانه اولم بود که در خیابان ولیعصر واقع شدهبود. مهندس تاسیسات همین خانه آقای بازرگانی بودند. در میان تیم اتاق تنها من و آقای میرمحمدصادقی دارایی داشتیم ولی سایرین واقعا ثروتی نداشتند که مصادره شود.» گفته های عسگراولادی حداقل در مورد دو عضو تیم هشت نفره صدق نمی کند. علی حاج طرخانی بازاری سرشناس و اخوی بزرگتر تقی حاج طرخانی یکسال پس از انقلاب با سه حکم و دو اتفاق مواجه شد. حکم اول را امام جهت حضور او در اتاق بازرگانی صادر کرده بود. حکم دوم را بازهم امام به نام برای سرپرستی اموال هژبر یزدانی زده بود و حکم سوم را نیز دادگاه انقلاب برای مصادره اموالش صادر کرد. اتفاق نخست نیز با ترور برادرش توسط گروه فرقان رقم خورد و حادثه دوم نیز با قهر او از اقتصاد و سیاست ایران همراه شد. دادگاه انقلاب برای مصادره اموال حاج طرخانی به عکسی استناد کرده بود که در آن حاج طرخانی برای افتتاح یکی از کارخانه های خود از اعضای خاندان سلطنتی دعوت کرده بود. تصویر نشان می داد که او مقابل شاه خم شده و دستان محمدرضا پهلوی را بوسیده است. اصالت این عکس از سوی تمامی دوستان ونزدیکان حاج طرخانی با تردید همراه شده بود ولی حداقل دادگاه انقلاب برای تغییر حکم قانع نشد تا زمانی که آیت الله بهشتی قدم به میدان گذاشت. پس از او یکی از کارخانه های میرمحمد صادقی نیز به حکم داده انقلاب مصادره شد.
اسدالله عسگراولادی در مورد مصادره اموال حاج طرخانی روایت دیگری دارد. او می گوید:« ایشان سه درصد سهام یک کارخانه را داشتند که آن کارخانه هم به بانک بدهی داشت. به همین دلیل نام آقای حاج طرخانی هم در لیست مصادرهها آمدهبود. همه کسانی که اموالشان مصادره شدهبود، کارخانهدار بودند. البته در مورد ایشان یک نکته دیگر هم وجود داشت. شایعاتی در مورد ایشان مطرح کرده بودند که درست نبود. بههرحال ما با آقای بهشتی دیداری ترتیب دادیم و در مورد این موضوع گفتوگو شد. سرانجام هم اسم ایشان از لیست خارج شد.»
سال ها پس از مصادره های انقلابی، مرحوم عزت الله سحابی در گفت و گویی با هفته نامه شهروند، عملکرد روزهای صدر انقلاب را به نقد کشید. سحابی خود چند ماهی پس از طلوع انقلاب در غروب سرمایه داری صنعتی ایران، در دسته همراهان مصادره ها به شمار می آمد ولی در دهه آخر زندگی خود به تحلیل دیگری رسیده بود:« مصادره ها اشتباه بود. بعد از مصادره ها دو گروه در اقتصاد ایران حاکم شدند. یک گروه تجار سنتی بودند. گروه دوم هم سرمایه داران لائیک بودند که هیچ اعتقادی به نظام و مبانی اعتقادی نداشتند.» گفته های او سال ها بعد بازهم نقض شد. اما نتیجه تحلیلی تفاوتی در سرنوشت نسل سرمایه داری ایران ایجاد نمی کرد. کسانی رفتند و گروهی بازآمدند.
کدام جامعه ايراني؟
سرمايه داران نسل جديد از دل جامعه مدرن ايراني بيرون زده اند. جامعه اي که سرمايه داري به شيوه قبل را مورد اعتناء قرار نمي دهد. سرمايه داري جديد ايران از دل سياست و جامعه ايراني بيرون زده است. کساني که در خرداد 76 راي به دولت اصلاحات دادند، در حال حاضر کارخانه ها را اداره مي کنند.
می گوید:« من بچه پولدار نیستم.» اتفاقا تاکید هم دارد که برای همان «بچه پولدارها» هم کسب و کار خیلی ساده نیست. احمد کیمیایی یکی از جوان ترین صنعت گران ایران به شمار می آید که در موج تحولات اتاق به این نهاد صنفی راه یافته است. او می گوید:« خیلی ها هستند که دارایی های زیادی از پدرشان تحویل گرفته اند و آن را از بین برده اند. این سکه، دو رو دارد. اینگونه نیست که برای یک کارخانه دار همیشه وضعیت خوب باشد. حفظ و ارتقاء آنچه پدرها ساخته اند به توانایی فرزندان بستگی دارد. موفقیت اقتصادی در مسیر کار سخت و تدبیر روشن سالها طول می کشد که بنا شود اما میشود آنرا تنها با یک تصمیم غلط یک شبه به باد داد. تا اینجا من عنصر مفیدی بوده ام. وضع تولید ما امروز، با روزی که من به گروه پیوستم قابل مقایسه نیست. البته تحمل و بلند نظری پدرم بسیار موثر بود. تو از ما یک تیم متحد و حرفه ای ساخت.» کیمیایی و بسیاری دیگر از صنعتگران جوان اقتصاد ایران در موج تحولات اجتماعی به نهادهای صنفی کشور راه یافته اند. تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی طی سال های گذشته تمامی ساختارهای اقتصادی کشور را متحول ساخته است. افزایش درآمدهای نفتی، توسعه صنایع و ایجاد شرکت های جدید اقتصادی شرایطی را فراهم آورده تا نسل سرمایه داران مدرن ایرانی نه در دل بازار تهران که در قلب پایتخت و خیابان های مرکزی و شمالی استقرار پیدا کنند. روند ثبت شرکت ها نیز نشان می دهد با وجود رکود اقتصادی همچنان تمایل به راه اندازی کسب و کار در اقتصاد ایران بالاست. آمارهای رسمی تایید می کند طی ده ماه سال گذشته 47 هزار و 679 شرکت در کنار 13 هزار و 876 علامت تجاری به ثبت رسیده است. براساس همین آمارها 42 هزار و 667 شرکت تجاری و 5 هزار و 12 شرکت تعاونی راه اندازی شده است. حداقل 15 هزار و 922 نفر از کسانی که شرکت راه اندازی کرده اند نیز به اینترنت دسترسی داشته اند. پیش از آنکه اقتصاد ایران به رکودی تاریخی فرو رود، درآمدهای نفتی و افزایش تمایل به واردات کالاهای مصرفی موجب شده بود تا جامعه ایران دورانی تازه را تجربه کند. گزارش های صندوق بین المللی پول نشان می دهد سالیانه حداقل 150 هزار نفر از دانش آموختگان دانشگاه ها ایران را به مقصد دستیابی به رویاهایشان ترک می کنند. همرمان
تغییر شیوه دسترسی مردم ایران به ابزارهای رفاهی نیز بسترهای زندگی آنان را با تغییراتی کلیدی مواجه کرده است. گزارش های رسمی تایید می کند در حال حاضر حداقل 121 میلیون گوشی تلفن همراه در اختیار مردم قرار دارد. حداقل 20 میلیون گوشی تلفن همراه نیز به نسل جدید اندروید تعلق دارد. بازار گوشی های تلفن همراه سالیانه 10 درصد در ایران رشد می کند. تنها طی هشت ماه سال گذشته 400 تن گوشی تلفن همراه وارد کشور شده بود. آمارهای تایید شده نیز نشان می دهد 93 درصد گوشی های موجود در بازار به صورت قاچاق وارد کشور می شود. خانوارهای ایرانی با وجود تمامی فشارهای مالی طی سال های گذشته در آستانه رفاه نسبی قرار گرفته اند. 44.4 درصد خانوارهای ایرانی خودروی شخصی در اختیار دارند. 99.3 درصد همین خانوارها نیز در خانه هایشان از برنامه های تلویزیونی استفاده می کنند. 76 درصد خانوارها نیز امکان دسترسی به برنامه های ماهواره ای را در اختیار دارند. جمعیت 64 درصدی از همین خانوارهای ایرانی خانه شخصی در اختیار دارند. 4 درصد آنها در یک اتاق زندگی می کنند و 30.8 درصد خانوارها در املاکی زندگی می کنند که حداقل دو اتاق خواب دارد. 46.3 درصد خانوارها در خانه های با سه اتاق خواب و 2.8 درصد آنها در خانه های با 5 اتاق خواب زندگی می کنند. 1.6 درصد خانوارهای ایرانی نیز در خانه های با شش اتاق خواب زندگی می کنند. بررسی آمارهای رفاهی نشان می دهد که تمایل نسل دهه هفتادی و حتی دهه شصدی ها به حضور به راه اندازی کسب و کارهای شخصی طی سال های گذشته به شدت افزایش یافته است. افزایش سطح رفاه
نسل جدید سرمایه داران چگونه وارد شدند؟
نسل جدیدی که اداره اقتصاد را در دست گرفته اند، تفاوت میان واقعیت و حقیقت را بیش از گذشته آشکار می کنند.
تعریف میان دو گذاره واقعیت و حقیقت همچنان مبهم مانده است. یکی از هنرمندان سرشناس ایرانی در جریان گفت و گوی خود با نشریه تخصصی گفته بود:« واقعیت همان چیزی است که می بینید و حقیقت دقیقا همان چیزی است که نمی بینید ولی وجود دارد.» اتاق بازرگانی و شخصیت های حاضر در آن به محلی برای تجلی این دو گذاره تبدیل شده اند. حسن فروزان فر عضو تازه هیات نمایندگان اتاق تهران است. او کروات می زند، لباس شیک می پوشد و اعتماد به نفسی عجیب در نگاهش آشکار است. فروزان فر سالیانه به سفرهای خارجی متعدد می رود و با ناراحتی می گوید:« می دانید که ما اصلا صادرات مواد غذایی نداریم چراکه تقریبا نوستالژی صادر می کنیم. ایرانی های که مقیم خارج از کشور هستند گاهی دوست دارند طعم های قدیمی که در ذهنشان مانده را تجربه کنند و به همین دلیل به سمت خرید محصولات ایرانی می روند.» با این حال فروزان فر به عنوان یکی از صادرکنندگان اصلی مواد غذایی همچنان نوستالژی ایرانی را به آنسوی مرزها می فرستد. در جریان برگزاری انتخابات اتاق بازرگانی، بیش از تمامی اعضای بخش خصوصی در فضای مجازی فعال بود و حتی چندین بار رقبایش را به سنت شبکه های اجتماعی به «چالش های» مختلفی دعوت کرد. آخرین بار هم او از همکارانش خواسته بود در چالشی شرکت کنند که نشان می دهد تا چه اندازه در اظهارفعالیت در بخش کشاورزی صادق بوده اند. فروزان فر، در یکی از جلسات بزرگ ائتلاف برای فردا که از سوی آنها کاندیدا شده بود، در سالن مجلل هتل استقلال تهران به همکارانش توصیه می کرد:«فضای وایبری را فراموش نکنید. ما یکسری گروه برای خودمان درست کرده ایم که بیش از شش هزار عضو دارد.» تعداد کل رای دهندگان در انتخابات اتاق تهران تنها 10 هزار و 500 نفر بود که در نهایت 3 هزار و 500 نفر از آنها در انتخابات شرکت کردند. با این حال فروزان فر حداقل بیست بار برای هر کدام شش هزار نفر از آنها پیام فرستاده بود. او ظاهری مدرن، گوشی تلفن همراه سامسونگ و کروات های همررنگ پیراهنش استفاده می کند. وایبر و واتس آپ را به خوبی می شناسد و حتی در اقدامی کم نظیر موفق شده بود نتیجه یک نظرسنجی اینترنتی را تغییر دهد. بارها نیز گفته بود که تیم مهندسان جوان همراه او در مقابل هر نوع حمله اینترنتی به ائتلاف و سایت های آن مقاومت می کنند و اتفاقا رقیب را شکست می دهند. واقعیت ها تصویر فروزان فر را مردی برآمده از نسل جدید سرمایه داران نشان می دهد. حتی در میزگردی که سه شب پیش از برگزاری انتخابات در خبرگزاری خبرآنلاین منتشر شد، با اعتماد به نفس گفته بود:« حالا وقتش رسیده که نیروهای جوان به اتاق بیایند و فضای حاکم براتاق را تغییر دهند.» طلایی ترین جملات گفت و گوی او به جایی مربوط می شد که «حقیقت» این سرمایه دار نسل نوین را معرفی می کرد:« من می خواهم به حدیثی از پیامبر اسلام اشاره کنم که به گمان من چکیده تدبیر مملکت داری است. ایشان می فرمایند:
من برامت خود از کمبود منابع مالی و فقر نمی ترسم، می ترسم آنها دچار سوء تدبیر شوند. من هم از سوء تدبیر می ترسم.» گوشی تلفن همراه او با نوای پیش واز، تواشی به مراجعانش را در انتظار قرار می دهد و حتی در سفرهای خارجی و تماس های طرف های خارجی نیز نوای پیش واز تغییر نمی کند. منشی دفتر او در بهار امسال در پاسخ به تماس های مهرنامه برای گفت و گو با فروزان فرد تاکید می کند:«آقای دکتر روزه هستند، صحبت کردن برایشان سخت است. یک ساعت بعد از اذان تماس بگیرید تا بتوانند مصاحبه کنند.» اولین روز ماه رجب به اذان مغرب رسیده و یک ساعتی از افطار روزه مستحبی گذشته، این بار تواشیح صلوات پیشواز به «بفرمایید، در خدمتم.» ختم می شود.
مرد 40 ساله ای که همیشه کت و کراوات های تیره رنگ به تن دارد، و در همایش های اتاق تهران با صوت خوش قرآن قرائت می کند، ساعت 9 شب تلفنش را جواب داده تا با «مهرنامه» از نسل جدید سرمایه داران ایرانی صحبت کند:«آمار و اخبار نشان می دهد در طول 50 سال گذشته از ظهور فناوری های نوین و مفهومی به اسم آی تی، عمده رشد اقتصادی کشورهای پیشرفته ناشی از به کارگیری حرفه ای ظرفیت های تکنولوژی بوده است. حرفه ای های امروز بازار ایران نیز به دنبال همین هستند.»
حسن فروزانفرد، مدیر عامل کارخانه صنایع غذایی کامبیز است و شرکت اطلاعاتی-خدماتی پارسیان هوشمند را نیز مدیریت می کند. او یکی از فعالان اقتصادی و کارآفرینان مطرح است که در بخش خصوصی ایران سری بلند کرده و همراه هم نسلانش اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران را تحت سیطره خود درآورده است. فروزان فرد مانند 40 میلیون ایرانی دیگر گوشی تلفن همراه هوشمند دارد و تقریبا در تمامی ساعات شبانه روز از آن استفاده می کند. او به نسل قدیم اقتصاد ایران تعلق خاطری ندارد، نسلی که اسدالله عسگراولادی آنها را نمایندگی می کند:« چرا به ما می گوید سنتی؟ ما هم مدرن هستیم. من خودم هر شب وایبرم را چک می کنم.» عسگراولادی، در تجارت خشکبار و صادرات زیره به قول خودش به مقام «اجتهاد» رسیده است. اما نسل عسگراولادی به پایان خط نزدیک شده است. فروزان فرد این موضوع را چنین تایید می کند:« به نظرم این یک سیر طبیعی است که باید اتفاق بیفتد. در گذشته هم این جریان رخ می داده ولی در یک دوره زمانی به صورت دست کاری شده، این روند کند شده است. توجه کنید نسل دوم صاجبان کسب و کار که کارشان در دهه 60 راه اندزای شده، همگی وارد فضای کسب و کار شده اند. بنابراین طی سال های آینده محور اصلی اداره کسب و کارها در اختیار این گروه است. آینده کسب و کار ایران در اختیار افرادی در بازه سنی 35 تا 45 سال است. یکی از دلایل ماندگار نشدن کسب و کارهای خانوادگی عدم وجود فضای مناسب برای بروز خلاقیت های و استعدادهای نسل های بعدی در فعالیت های اجتماعی است. نسل مدیران جوان دامنه مطالبات و علاقه شان از نسل های قبلی خود بیشتر شده است و صرفا خود را محدود و منحصر به کار اقتصادی کردن ایشان را ارضا نمی کند. بنابراین اگر ما بخواهیم، پایداری وماندگاری در بنگاه های خانوادگی اقتصادی به وجود بیاوریم، یکی از راه های آن باز کردن فضای مشارکت اجتماعی و تشکلی برای مدیران نسل نو است.»
شریف نظام مافی، نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران و سوئیس است. لبخند به لب، کت و شلوار پوشیده است. به قول خودش زبان فارسی را به سختی صحبت می کند. او تحلیل دقیقی در مورد تغییر نسل سرمایه داران در اقتصاد ایران دارد. اسفندماه سال گذشته و در آستانه انتخابات اتاق بازرگانی، در میزگردی که سایت تحلیلی صدای اقتصاد ترتیب داده بود شرکت کرد و چنین نظر داد:« قطعا تغییرات اجتماعی و تکنولوژیک در دوره زمانی کنونی، تمامی ساختارهای سنتی ایران را دگرگون می کند. شما اثرات این تکنولوژی را در کسب و کارها می بینید. بنابراین قطعا تمامی افرادی که بتوانند از این ابزارها استفاده های بهتری ببرند، می توانند آینده اقتصاد ایران را بسازند. البته ما برداشت متفاوتی از واژه جوان و پرتجربه داریم. ما به یک نفر 50 ساله در ایران می گویم جوان درحالی که در غرب به این سن نمی گویند، جوان. برهمین اساس در ایران چون سن بازنشستگی منطقی نداریم، افراد خودشان را تا دقیقه نود بازنشسته نمی کنند. در سوئیس مثلا فرد در 65 سالگی باید خودشان را بازنشسته کند و پست ها را رها کند. البته کسی که تجربه دارد به دلیل اینکه بالاخره حوادث زیادی دیده است، می تواند از اندوخته هایش استفاده کند ولی خوب همین افراد هم نمی توانند چابک رفتار کنند. بنابراین پیشنهاد من این است که ترکیبی از جوانان و با تجربه ها باشند.»
او می گوید:« شما می دانید در جهان ساختارها به سمت استفاده دقیق از جوانان پیش رفته است. حتی در بعضی از اتاق های بازرگانی، مانند اتاق آلمان کسانی که نامزد هیات رئیسه می شوند نیز باید کمتر از 65 سال سن داشته باشد. این نشان می دهد در کشورهایی که مسیر توسعه و تشکل گرایی بیشتر و پیش تر از ما طی کرده اند، به این نتیجه رسیده اند که حتی کار تشکلی و اجتماعی نیز باید یک سقف سنی داشته باشد. اصولا به غیر از تجربه انگیزه، دانش روز ، انرژی و توان فیزیکی نیز برای اینگونه کارهای اجتماعی ضروری است. لذا صرف اتکای به تجربه می تواند در اداره تشکل ها سایر وجه مورد نیاز را مورد غفلت قرار دهد.»
سیده فاطمه مقیمی، یکی دیگر از کسانی است که با سه ویژگی به اتاق بازرگانی آمده است. او فعالی سیاسی، کارآفرینی متعلق به نسل جدید و البته زن است. نکته سوم، مقیمی را ماه ها و سال ها به عنوان پای ثابت مطالب رسانه های اقتصادی و مدتی بعد رسانه های عمومی تبدیل کرد. جلد نشریات با الگوی موفقیت مانند «پنجره خلاقیت» و نشریاتی با الگوی سبک زندگی مدرن مانند «زندگی ایرانی» تاکنون بارها به او اختصاص یافته است. مقیمی مدیریت شرکتی را برعهده دارد که فعالیت اصلی اش در زمینه حمل و نقل جاده ای یعنی کامیون داری است. همین بخش سوم زندگی او نیز به جذابیت بزرگی برای سیده فاطمه مقیمی تبدیل شده است. فاطمه مقیمی سال گذشته، اقدامی کم نظیر درمیان سرمایه داران ایرانی انجام داد. او به عضویت حزب کارگزاران سازندگی درآمد. حزبی که تفکرات «راست مدرن» را نمایندگی می کند. در میان سرمایه داران ایرانی، حضور در فضاهای سیاسی نه یک نگرانی که وحشتی عظیم است. پیش از او اما اسدالله عس