هفت سالگي؛ كلاس اول، هشت سالگي؛ كلاس دوم، نه سالگي، كلاس سوم و... همه ما كودكي خود را با اين نظم به ياد ميآوريم. براي كودكان كمتر اتفاق ميافتد دوران كودكي خود را طور ديگري به ياد بياورند، مگر اينكه موانعي باعث شده باشد دوران مدرسه را بهگونهاي ديگر تجربه كنند. يكي از شناختهشدهترين موانع، بازماندن از تحصيل است؛ اتفاقي كه در سالهاي اخير براي بسياري از كودكان افغانی ساكن ايران رخ داده است. اكنون كه بخشنامههايي براي ثبتنام اين كودكان صادر شده و بسياري از آنها توانستهاند بالاخره به مدرسه راه پيدا كنند شاهد اين هستيم كه كودكان در 12 يا 13 سالگي تازه كلاس اولي هستند.
اينجا منطقه 12، خيابان پامنار، قلب بازار تهران است. محيطي با بافت سنتي و قديمي با كوچههاي پيچ در پيچ. وارد محوطه ميشوم. بر سر در ورودي نام خانه كودك ناصر خسرو حك شده است.
خانهاي كه در آن هیچ چیزی كودكي را از دستيابي به حقوق خود محروم نميكند. اينجا كودكان كودكند و بايد كودكي كنند و توجه به نيازهاي اساسي و مقتضيات سنيشان در اولويت قرار دارد. 12 سال است كه خانه كودك ناصر خسرو با هدف ارتقاي سطح دانش و آگاهي اتباع بيگانه در زمينه حقوق كودكان، بهداشت فردي، جسمي و رواني و حقوق شهروندي داير شده است.
هدف از تاسيس آن تغيير در نگرش و رفتار اين گروهها در راستاي حقوق كودك و ايجاد احساس مسئوليت در ميان جمعيت غالب اين منطقه و گروههاي هدف نسبت به پيرامونشان و تشويق آنها به مشاركت در فعاليتهاي اجتماعي، با هدف تغيير در نگرش آنها به سوي هماهنگي بيشتر با اهداف پيماننامه جهاني حقوق كودك است.
امسال با تاكيدات مقام معظم رهبري و پيگيريهاي دستاندركاران امر شاهد افزايش ثبت نام كودكان اتباع بيگانه در مدارس بوديم، اما انگار برخي مدارس دولتي چندان روي خوش به ثبت نام دانشآموزان اتباع بيگانه نشان نداده و همچنان نهضتهاي سوادآموزي و ديگر اماكن آموزشي مامني براي تحصيل اينگونه كودكان محسوب ميشود.
درس خواندن يكي از واجبات
از حياط وارد دفتر اين خانه ميشويم. پسر نوجوان، 13 ساله به نظر ميرسد. پسري نوجوان و بازيگوش كه امسال به كلاس سوم ميرود. ابتدا اين پسر نوجوان سر صحبت را با پرسشهای جورواجور درباره تبلت و وُيس خبرنگاري باز ميكند.
نجيب خليلي چشمان نافذ و زيركي دارد. ميپرسد: خاله چطور ميتوانم تايپ ياد بگيرم؟ و روي ميز و به شكل تخيلي شروع به تايپ كردن ميكند. نجيب بعد از ظهر در بازار مشغول كار است و به دليل اينكه از ثبت نام در مدرسه و ديگر اماكن آموزشي جا مانده است، مسئولان در پي نامهنگاري و ثبت نام او هستند. او كه به شيطنت در ميان مسئولان اين خانه معروف است، درباره آمال و آرزوهايش اينچنين ميگويد: ورزش و بدنساز مشهور شدن را بيشتر از درس خواندن دوست دارم، البته درس خواندن يكي از واجبات است.
دستان پينهبسته و چهره آفتاب سوخته اين كودكان و برخي رفتارهاي مخصوص به خود كه در نتيجه تعامل زودهنگام آنها با محيط پيرامون و ورود به بازار كار است و اين ويژگي به خودي خود نيازمند رفتارها كاملا كارشناسي شده و با در نظر گرفتن همه جوانب در برخورد با آنهاست، آن هم به اين دليل كه آنها نه كودكند كه به قول معروف زبان كودكي با آنها گشود و نه بزرگسالند، بلكه شرايط زندگي آنها را افرادي سرسخت، آسيبپذير و حساس بار آورده است.
تحصيل و تغييرات ناشي از آن
ويسالدين 17 ساله يكي ديگر از نوجوانان اين مجموعه است. او پايه هشتم را گذرانده و براي ادامه تحصيل در مدارس خودگردان ثبت نام كرده است. اين نوجوان ميگويد: هر روز از ساعت 7 و نيم يا 10 و نيم بايد به مدرسه بروم. او شهريه سالانه 500 هزار تومان براي تحصيل را گران ميداند و ميافزايد: با صاحبكارم صحبت كردم تا صبحها بتوانم به مدرسه بروم. اين پسر كه در شركتي كارهاي خدماتي انجام ميدهد، ميگويد: با تحصيل ميتوانم وضعيتم را تغيير دهم.
مهري كه چندان بوي ماه مدرسه ندارد
مقبوله دختري 13 ساله از اتباع بيگانه است. او هماكنون در گير و دار ثبت نام نهضت سوادآموزي و رفتن به كلاس چهارم است. دخترك دو خواهر و دو برادر كوچكتر از خود دارد و از اينكه در ساعات بعد از كلاس درس به رتق و فتق امور منزل و رسيدگي به ديگر خواهر و برادران خود ميپردازد بسيار خوشحال است. او با بيان اينكه مهر به نيمه رسيده، اما هنوز كلاسهاي نهضتهاي سوادآموزي شروع به كار نكردهاند، ميگويد: مدرسه رفتن برايم شاديبخش است، اما اگر شرايط براي حضور در كلاس درس و ارتباط با گروه هم سن و سالها مهيا بود، خيلي خوب ميشد.
مدير خانه كودكان ناصر خسرو درباره اقدامات انجام شده در اين مركز به «آرمان» ميگويد: اين خانه 12 سال پيش از سوي شهرداري براي پوششدهي كودكان كار و اتباع بيگانهاي كه در كارگاههاي زيرزميني بدون هيچ نورگيري فعاليت ميكنند راهاندازی شد؛ و نیز پسرهاي چرخي يا باربرهای بازار که بدون هيچ محدوديت فعاليت ميكند.
سحر موسوي ميافزايد: اكثر اين كودكان به شكل قاچاق از مرز به اميد زندگي در مكان مناسب وارد كشور شدهاند و اغلب آنها نيز از تحصيل جا ماندهاند. به گفته او اين مكان به سه واحد مددكاري، آموزش و واحد سلامت و بهداشت به ارائه خدمات ميپردازد و اكثر اين كودكان از لحاظ سلامتي با مشكلات عديدهاي مواجه هستند. مدير خانه كودكان ناصر خسرو درباره روند پذيرش اين كودكان ميافزايد: در ابتداي شناسايي و پذيرش، مددكار موظف به بازديد از محل زندگي اين كودكان است تا شرايط آنها مورد ارزيابي قرار گيرد.
موسوي درباره نارساييهاي بهداشتي موجود درميان اين كودكان تاكيد ميكند: اغلب اين كودكان از مشكلات دهان و دندان رنج ميبرند و حتي برخي نميدانند كه مسواك و خميردندان چيست و اكثر آنها به دليل سوءتغذيه، دندانهاي در معرض پوسيدگي دارند. به گفته او از ديگر مشكلات بهداشتي در بين اين كودكان ميتوان به شپش اشاره كرد. در قبل از ورود هر كودكي به اين مكان ابتدا اقداماتي بهداشتي و غربالگيري ها مد نظر قرار ميگيرد تا احتمال شيوع هرگونه بيماري و نارسايي در ميان اين كودكان كاهش يابد.
مدير خانه كودك ناصر خسرو با بيان اينكه كودكان افغان بيسواد كاملاند و از لحاظ خانوادگي نيز اغلب مادران بيسواد و پدران از سواد اندك برخوردارند، تصريح ميكند: بايد توجه داشت كه والدين اين كودكان سن و سال چنداني ندارند، اما به دليل شرايط نامساعد زندگي بسيار فرسوده هستند.
با توجه به اينكه ممكن است آسيبهاي گوناگون به كودكان محيط كاري وارد شود در اين زمينه موسوي ميگويد: مهارتهاي آموزشي در قالب 10 مهارت در طول سال به اين كودكان آموزش داده ميشود و همه پايهها اين كلاس را ميگذرانند و در آن نيز به جز خودشناسي و هويتشناسي، نقاط حساس بدن و اينكه چه كسي تا چه حد حق دارد به آنها نزديك شود و چگونگي نگهداري از خود، مهارت نه گفتن، گروه دوستي و ارتباطات و... آموزش داده ميشود.
منبع: آرمان