
خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) - شاید زمانی که بحران سوریه آغاز شد، کمتر کسی تصور می کرد که ایستادگی محور مقاومت، سیاست تغییری را که برخی کشورهای منطقه و صهیونیست ها به آن دلخوش کرده بودند در گردابی از معضلات و مشکلات فرو رود و عرصه دیپلماسی در دست کسانی باشد که در عرصه میدانی حضور جدی دارند. دلار و ریال سعودی برای حمایت از گروه های تروریستی به عنوان ابزاری برای تغییر رژیم حاکم بر سوریه، تنها کشته شدن بیگناهان، آواره شدن هزاران بی خانمان و ویرانه شدن زیرساخت ها و بناها را رقم زد و نشست های مختلف ژنو برای تحمیل خواسته های گروه های معارض و البته هماهنگ با غرب، یکی پس از دیگری به شکست انجامید و ائتلاف ادعایی غربی ها هم ناکارآمدی خود را به اثبات رساند. در این حال بود که عضو دیگر شورای امنیت سازمان ملل وارد عرصه میدانی شد و مواضع گروه های تروریستی را زیر آتش هوایی خود قرار داد. ورود میدانی روسیه با نقش مبتکرانه ایران شکل گرفت و باعث شد تا دستیابی به راه حل سیاسی با حضور همه طرف ها با جدیت دنبال شود و به این ترتیب شاهد شکل گیری نشست وین 2 بودیم. این که هدف روسیه از ورود میدانی به سوریه چیست؟ تاثیر انتخابات اخیر ترکیه بر سوریه چه خواهد بود و سرنوشت اتحاد ترکیه و عربستان در پایان بحران سوریه چه خواهد شد؟ محورهایی است که در میزگردی با حضور اردشیر پشنگ ، رحمت الله حاجی مینه و علی سعادت کارشناسان مسایل خاورمیانه بررسی شد. متن این میزگرد را در زیر می خوانید:
ایرنا: ورود روسیه به بحران سوریه چه تاثیری در معادلات بحران سوریه خواهد داشت و اصولا روسیه در سوریه به دنبال چیست؟
رحمت الله حاجی مینه: در مورد ورود روسیه به سوریه بحث های زیادی مطرح شده، روسها از همان ابتدای شروع بحران از طریق شورای امنیت و ابزاری که در اختیارشان است در سوریه حضور داشتند و از این ابزار استفاده کردند تا ثبات مد نظر آنها در سوریه حفظ شود اما زمانی که بعد از گذشت چند سال دیدند بازیگران مداخله گر دیگر در سوریه سعی می کنند به طریق نامتقارن و با استفاده از گروه ها و ابزارهای دیگر، ساختار قدرت را در سوریه تغییر دهند، احساس خطر کردند و نوع ورودشان را از بحث سیاسی به میدانی کشاندند تا هم پیامش این باشد که نه تنها در سطح کلان و شورای امنیت جلو آن را می گیرند، بلکه درحوزه میدانی هم زمانی که لازم باشد ورود می کنند.
بر اساس محاسبات سنتی، پیش از این گفته می شد روسها بازیگرانی کاسبکار هستند و بر اساس منافع روزشان عمل می کنند، این ورود روسیه تا اندازه ای این نظر را دچار تحول کرد و نشان داد که روسها برای سوریه اهمیت زیادی قائل هستند. اما در مورد اهداف روسها از ورود به سوریه می توان دو هدف را مطرح کرد؛ یکی اهداف بین المللی و راهبرد کلان روسها و دیگری بحث خود سوریه و اهمیت این کشور برای روسها. به هر حال در سیاست، قدرت ها بر اساس درجه قدرتشان به معادلات بین المللی نگاه می کنند. بعد از به قدرت رسیدن دوباره پوتین نگاهی که وی به سیاست بین المل داشت این بود که باید روسها همان جایگاه قدرت بزرگ را با استفاده از نوستالژی جنگ سرد داشته باشند.
مساله دیگر این است که روسها نمی خواهند در عرصه بین الملل نادیده گرفته شوند؛ بخصوص جایی که متحد سنتی این کشور بوده است. به نظر می رسد روسها این اجازه را نخواهند داد که بدون آنها در مورد آینده سوریه تصمیمی گرفته شود. نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که روس ها در سوریه از سطح سیاسی وارد سطح میدانی شدند و به دنبال اتفاقاتی که با این ورود رخ داد، بازیگران منطقه ای از حوزه میدانی به سطح سیاسی رسیدند که از نشانه های آن می توان به حضور ایران در نشست وین 2 اشاره کرد. نشستی که علیرغم اینکه نتیجه خاصی تاکنون نداشته است، خود آغاز نشست دیپلماتیک و سیاسی با حضور همه قدرت های تاثیرگذار بر معادلات سوریه است و قابل اهمیت.
سعادت: نگاه به موضوع روسیه و ورود این کشور به حوزه مبارزه با تروریسم در سوریه را می توان از سه منظر مورد بررسی قرار داد. نخست؛ نگاه از درون به درون روسیه است. سالهاست روسها از جنوب خودشان در جمهوری های چچن، الخاریا واینگوش و در خارج نزدیک مثل ازبکستان، تاجیکستان با پدیده تروریسم مواجه هستند و تاثیرات آن را در ناامنی های مقطعی و بمب گذاری ها می توان مشاهده کرد. در واقع زنجیره تروریسم که در سوریه می بینیم زنجیره بهم پیوسته ای از تمام منطقه آسیای مرکزی، جنوب روسیه تا بخشهای زیادی ازخاک آفریقا را شامل می شود.از این بابت روسها این موضوع را از دید منافع ملی و امنیت خودشان هم مد نظر قرار می دهند چرا که روزی اگر جنگ علیه ترور در منطقه تمام شود و دولت اسد باقی بماند یا برود سرریز همه نیروهای اخراج شده از جنوب روسیه به این کشور باز می گردند.
واقعیت این است که رد پای عمیق نیروهای افراطی که از روسیه و خارج نزدیک به سوریه رفته اند بسیار عمیق است. اتفاقا عملیات روسها در سوریه هم با رویکرد مقابله با نیروهای چچن، داغستانی، تاجیک و گروههایی از این دست است و روی اینها بیشتر حساسیت است. از جهت دیگر؛ روسیه با بازگشت به عراق و سوریه به دنبال کسب یک شخصیت ممتاز منطقه ای هست؛ روسها قبلا در خیلی از این کشورهای منطقه حضور داشتند که به دلایلی از جمله فروپاشی اتحاد شوروی از آنجا رفتند و یا حضور آمریکا باعث عدم احساس حضور روسیه شد. اکنون روسها احساس می کنند با حضور در تحولات میدانی می توانند برای خود جای پایی پیدا کنند. نکته مهم این است که آمریکایی ها سالهاست با سناریوی جنگ علیه تروریسم در عراق و افغانستان حضور دارند و این در حالی است که تروریسم همچنان پابرجاست و حضور آمریکا هم تداوم پیدا کرده است. چنین اتفاقی در مورد روسیه هم می تواند صادق باشد و می تواند تروریسم از بین نرود و روسیه در منطقه حضور گسترده ای هم داشته باشد. در ابعاد بین المللی هم بعد از سالها، روسها به دنبال نمایش قدرت واقعی در منطقه هستند، آنها در اوکراین نشان دادند که می توانند ابتکار عمل داشته باشند. حضور فعال روسیه در سوریه نیز نشان می دهد که یک نمایش قدرتی برای نشان دادن پرستیژ قبلی و مطرح شدن و مطرح بودن برای روسها در تحولات نظام جهانی است.
ایرنا- با این وضعیت آیا چشم اندازی برای گفت و گو با این اقدام نظامی در سوریه می بینید؟
سعادت: آنچه در پشت میزهای مذاکره روی می دهد، خروجی تحولات میدانی است. سالها بود که ایران در نشست های مربوط به سوریه دعوت نمی شد. دعوت از ایران برای حضور در این نشست نشان می دهد خروجی تحولات میدانی می تواند در میز مذاکرات مهم باشد. بعد از نشست های متعددی که برگزار شد، به این نتیجه رسیدند که عامل تعیین کننده، صحنه میدانی است. در این شرایط وقتی روسیه وارد میدان شده طبعا یکی از مسائل تعیین کننده خواهد بود و این خودش یک دست برتری برای چانه زنی روسها در تحولات آتی ایجاد می کند.
پشنگ: به نظر من سوریه آخرین پایگاه باقی مانده برای روسیه طی عصر حاضر است. روسها پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 91 دوشادوش آمریکا به متحد سابق خودشان عراق حمله کردند و در قبال حمله 2003 آمریکا هم نتوانستند مانعی ایجاد کنند. در پس از بهار عربی برخی رفتار روسها در لیبی را هم به عنوان یکی از اشتباهات استراتژیک آنها در شمال آفریقا محاسبه می کنند چراکه روند لیبی به گونه ای رقم خورد که به باور برخی غرب و آمریکا سر روسیه کلاه گذاشتند. اکنون آخرین جایی که برای روسها در خاورمیانه و سواحل مدیترانه باقی مانده سوریه است. روسیه از منظر پرستیژ و اعتبار به شدت تحت فشار است و سعی می کند آن را احیا کند. همچنین از زاویه دیگر باید به بحران اوکراین که بحران جدی تر و مهم تری برای روسیه است، اشاره کرد. در نتیجه این بحران روسیه دچار تحریم های شدید شده است، ارزش پولی اش کاهش یافته و فشارهای بین المللی زیادی را تحمل می کند، یکی از برنامه های محتمل روسیه می تواند این باشد که از طریق نقش آفرینی در سوریه از شدت فشار ناشی از بحران اوکراین بکاهد و به زبان خیلی ساده تر زمینه ساز معامله ای شود که طی آن از میزان تحریم ها کاسته شده و وضعیت کریمه تثبیت شود.
در چنین شرایطی سوریه می تواند حکم چنین برگی را برای روسیه بازی کند. از منظر دیگر می بینیم که روسیه زمانی وارد بحران سوریه می شود که مسئله مشروعیت بشار اسد دیگر مثل سابق بحرانی نیست. در دور اول بحران؛ در این کشور حمایت از اسد می توانست امتیازهای منفی برای حامیان داشته باشد، اما اینک روسیه در زمان قدرت یابی داعش و النصره وارد میدان شده و از منظر رسانه ها و افکار عمومی جایگاه اسد به مراتب بهتر شده است به طوری که امروز حمایت از اسد امتیاز چندان منفی برای کشورهای حامی وی ندارد. همچنان که لحن غرب هم درباره اسد تغییر کرده و می گویند که اسد حداقل در کوتاه مدت در قدرت بماند و این یک واقعیت است و هر نیرویی در مقابل داعش می ایستد، نگاه مثبت به آن وجود دارد.
از زاویه ای دیگر می توان به یکی از عوامل مهم و موثر در زمینه سازی ورود روسیه به بحران سوریه اشاره کرد و آن ایران است کشوری که با نوعی واسطه گری مبتکرانه در کشانده شدن پای روسها به سوریه نقش قابل توجهی داشته است. البته پیش تر هم ایران از طریق روسیه در بحران سوریه تاثیر گذار شده بود: دو سال قبل، مساله بحران استفاده از تسلیحات شیمیایی در سوریه مطرح شد، انگشت اتهام به سمت اسد بود و خیلی از رسانه های بین المللی و دیپلمات ها با توجه به نظر آمریکا مبنی بر عدول اسد از خط قرمز استفاده از سلاح شیمیایی، شمارش معکوس را برای اقدام علیه وی شروع کرده بودند، اما در دقیقه 90، طرحی به عنوان طرح مسکو مطرح شد که بر اساس آن تسلیحات شیمیایی با نظارت سازمان های بین المللی منهدم شوند بعدها این خبر درز کرد که این طرح ابتکاری ایران بوده که از کانال مسکو مطرح شده است و در واقع ایران با این اقدام، اسد را نجات داد که اگر رخ می داد بحران سوریه سمت و سوی دیگر می یافت.
در مقطع فعلی هم می بینیم بحث مشروعیت اسد نسبت به گذشته مقداری تغییر کرده است، از طرف دیگر شاهد بن بست در عرصه میدانی هستیم؛ بخش قابل توجهی از سوریه در تصرف داعش است، بخشی در اختیار النصره ، بخشی هم دست دولت و در این مقطع شاهد پیشروی هیچ نیرویی نبوده ایم. تنها درجبهه کردها در تل ابیض و بن عیسی بود که تحولات مهمی علیه داعش رخ داد و در سایر جبهه ها حرکت خیلی کند بود. همچنین ترکیه و عربستان با حمایت از نیروهای دیگر در ادلب مشغول زمینه سازی برای تغییر وضعیت جبهه ها علیه اسد بود، در چنین شرایطی ایران روسیه را مجاب کرد تا در بحران سوریه حضور یابد و وزن خود را در بحران سوریه پررنگ کند. طی این مدت، ترکیه که نقشه راهی برای سوریه کشیده بود تا پای غرب و آمریکا را به بحران باز کند، عملی نشد.
در هر صورت این اقدام باعث شد تا وزن دولت های حامی اسد تقویت شده و به داعش فشار بیشتری وارد شود. البته حضور روسیه در سوریه به مانند شمشیر دو لبه برای ماست؛ هرچند ممکن است وزن ما را مقابل کشورهای عربستان و ترکیه سنگین تر کند اما نباید پررنگ شدن نقش روسیه بعنوان قدرت فرامنطقه ای را نادیده گرفت. علاوه بر این ممکن است بین ایران و روسیه در سوریه اختلاف نظرهایی بروز کند که بعضا نشانه های آن هم مشاهده می شود؛ برخی نگرانند که نکند سوریه که متحد استراتژیک ماست را دو دستی تقدیم روسیه کنیم. بنابر این ممکن است در کوتاه مدت حضور روسیه در سوریه به نفع ما باشد اما در بلند مدت، تحت تاثیر عوامل مختلفی خواهد بود و ممکن است در کنفرانس هایی نظیر وین نظر روسیه با ایران در پاره ای موارد متفاوت شود و عملاً وضعیت آنگونه که انتظار داریم پیش نرود!
ایرنا: دعوت از ایران به نشست وین و همچنین پذیرش روسیه به حضور میدانی در سوریه تا چه اندازه متاثر از برجام بوده است؟
حاجی مینه: در بحث ورود ایران به نشست وین و حضوردر میان قدرت های تاثیرگذار را هم می توان از پیامدهای برجام دانست و هم ملاحظات برجام به آن نگاه کرد؛ برای اینکه حضور دیپلماتیک ایران در سوریه به دنبال بحث برجام رخ داد. بعد از اینکه توانایی های دیپلماسی ایران در چارچوب تعامل و گفت و گو بیشتر باز شد و مشروعیتی که به لحاظ پذیرش قدرت ایران در برجام بود که می توانیم در نشست وین 2 هم ببینیم.
از طرفی دیگر می تواند به عنوان موازی به آن موفقیت نگاه کنیم. حضور ایران در سوریه بخاطر اینکه نه تنها بعد از برجام بلکه قبل از برجام عامل تاثیرگذار در سوریه بوده و همین الان که در وین هم حضور دارد به خاطر این است که نشست های قبلی که در مورد سوریه بدون حضور ایران برگزار شد، نتوانست به نتیجه برسد. به طور طبیعی هر وقت بحرانی در منطقه شکل بگیرد و بازیگران خارجی به آن ورود کنند، راه حل آن بحران هم سخت تر و پیچیده تر خواهد بود. در این فضا عاملی که تا اندازه ای باعث تغییر معادلات شده بحث به درازا کشیدن بحران سوریه است و بعد از 4 سال هنوز دوام داشته و بتدریج شاهد باز شدن مراحل و فازهای جدید این بحران و ورود روسیه به آن هستیم. ایران هم درگیر بحث دیپلماتیک شد و نشان داد که همانند تمامی بحران ها، راه حل بحران سوریه که هم یک بحران امنیتی و هم بحران سیاسی هست، در میز مذاکره خاتمه می یابد.
می توان گفت راه حل آخر که به نظر می رسد در بحران مشروعیت و جنگ های مذهبی 30 ساله در اروپا هم نتیجه داد، این است که یک نوع مدل هیبریدی یا ترکیبی در میز مذاکره به دست بیاید و تا اندازه ای منافع همه در نظر گرفته شود. در حال حاضر به نظر می رسد چالش اصلی رسیدن به این راه حل هست.
سعادت: حضور روسیه به میدان سوریه ارتباطی به برجام ندارد. شاید بهانه بهتری دست روسهاست تا مستقل تر وارد این قضیه شوند. روسها بازیگر فعال در منطقه بودند و می خواهند باز هم بیشتر حضور داشته باشند؛ نمی توانیم صحنه میدان را با صحنه دیپلماسی جدا کنیم؛ در واقع آنچه پشت میز رقم می خورد برگرفته از صحنه میدانی است. بخشی از تحولات میدانی دست ایران است، رفتن روسیه به صحنه میدانی و ایران هم که قبلا بوده هم افزایی حضور ایران است؛ همچنین حضور ایران در صحنه دیپلماتیک و حضور روسها حالت هم افزایی دارد. اما نباید تصور کرد که حضور روسیه در سوریه با اقتباس از مدل برجام است چرا که در برجام امتیازی داده شد و امتیازی به دست آمد؛ در حالی که روسیه به اندازه کافی علاقه و انگیزه مستقل برای حضور در سوریه دارد.
پشنگ: به نظر من مساله مهم برنامه بعدی یا برنامه (ب) ایران برای سوریه است. اگر بگوییم گزینه اول حفظ اسد است باید این را هم در نظر بگیریم که اگر به هر دلیلی اسد در آینده این کشور نبود، چه باید کرد؟ برنامه دوم در عراق هم مهم است؛ در عراق خط قرمز ما حفظ تمامیت ارضی عراق است در حالی که می بینیم عملا این کشور به سه قسمت تبدیل شده است، این برنامه برای ما بسیار مهم است. در سوریه هم حفظ تمامیت ارضی سوریه برای ایران حیاتی تر از حفظ اسد است. به نظر می رسد اگر زمانی این بحران عمیق و خونین فعلی در سوریه پایان یابد، همزیستی گروههای مختلف قومی و مذهبی در این کشور که در گذشته زندگی مسالمت آمیزی داشتند با مشکل مواجه شود. چرا که در سایه بحران سال های اخیر به شدت مسائل هویتی در سوریه پررنگ شده است و خطوط تمایز کننده ناشی از هویت پررنگ تر از همیشه شده است در این صورت نیاز هست تا ایران به برنامه ب یا سناریوهای جایگزین توجه بیشتری داشته باشد.
ایرنا: آیا ترکیه نگران حمایت آمریکا از کردهایی که با آن ها مخالف است، نیست؟
پشنگ: ترکیه تا امروز نتوانسته رای آمریکا را در قبال بحران سوریه به دست بیاورد و در این حوزه و بخصوص در مورد کردها با آمریکایی ها دچار تضاد منافع است. وزیر دفاع و خارجه آمریکا به صراحت اشاره کردند موثرترین نیروی زمینی علیه داعش کردها بوده اند و به همین دلیل به آنها محموله می دهد. اما از منظری دیگر، دو کشور عضو ناتو و متحد استراتژیک هستند اما در قبال بحران سوریه به نظر می رسد در نهایت این ترکیه باشد که مجبور شود تا حدی کوتاه بیاید و نهایتاً فرمول محتمل در نشست هایی نظیر وین را بپذیرد.
ایرنا: در انتخابات اخیر ترکیه شاهد پیروزی حزب عدالت و توسعه بودیم، تاثیر این نتیجه بر بحران سوریه چیست؟
حاجی مینه: برای تحلیل رویکرد پسا انتخابات ترکیه، ابتدا باید نگاه ترکیه قبل از انتخابات به سوریه مد نظر قرار گیرد. در آن مقطع نگاه ترکیه به سوریه بر اساس تغییر در چارچوب محاسبات برگرفته از لیبی بود. ترکیه احساس می کند که در بحث لیبی به نوعی تعلل کرد و وقتی تصور کردند که سوریه هم به هر حال دستخوش تغییر خواهد بود، از دیگران پیش افتادند. جالب است که یادآوری کنیم ترکها درباره سوریه قبل از 2011 تا جایی پیش رفته بودند که می خواستند بحث رواید را کلا بین دو کشور حذف کنند و از روابط صمیمی اردوغان و اسد بحث می شد. ترکها نگاه شان به سوریه در واقع دروازه ترکیه به جهان عرب بود.
وقتی حزب حاکم ترکیه تصور کردند تغییر در سوریه ناگزیز است، سریع برگشتند و بر روی اپوزیسیون سرمایه گذای کردند؛ برای این که ترکها نسبت به بحث سوریه و عراق نگاه کاملا منطقه ای در چارچوب توازن منطقه دارند و از این منظر بود که فرصت خوبی را در سوریه برای خود تلقی کردند تا بتوانند توازن را به نفع خود و تضعیف رقبا که اصلی ترین آنها ایران بود، تغییر دهند.
اما از همان ابتدای بحران، سوریه به چالش جدی برای ترکیه تبدیل شد؛ یکی این که جمعیت زیادی را در سوریه و ترکیه علوی ها تشکیل می دادند؛ کردها هم نادیده گرفته شده بودند، در حالی که با گذشت زمان، چالش کردها در سوریه برای ترکها جدی تر شد و ترکها ابتدا تلاش کردند کردها را داخل اپوزیسیون که خودشان مد نظرشان بود، قرار دهند اما کردها حاضر به این کار نشدند. در نهایت و مخصوصا با پیش آمدن موضوع کوبانی و ایستادگی کردها در مقابل تروریست های داعشی، مساله کردها یک وجهه جهانی به خودش گرفت و دستاورد بزرگی برای کردها بود. شرایط به عکس شد و افکار عمومی نگاه منتقدانه ای به سیاست های منفعلانه ترکیه به خود گرفت. از آنجا بود که ترکها از بحران سوریه ضربه ای که خورده بودند، بیشتر شد.
امروزهم آنچه که مد نظر است، بعد از انتخابات ترکیه به نظر می رسد ترکها با هزینه ای که در سوریه برای تغییر رژیم کردند به همین سادگی حاضر نخوهند بود دست از این راه بدشان بردارند؛ چون در سیاست و در نگاه محاسباتی حزب حاکم هر گونه برگشتی از سیاست در قبال سوریه به عنوان نقطه شروع شکست های بعدی سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه ترکیه در منطقه خواهد بود. از این رو شاهد پافشاری حزب عدالت و توسعه در آینده بر همان راهبردشان خواهیم بود که البته باید در این چارچوب دو نکته مد نظر قرار گیرد؛ ورود روسیه به صورت نظامی و میدانی در بحران سوریه باعث خواهد شد ترکیه بیشتر سعی کند بازی را از فردی به گروهی در چارچوب ناتو تعریف کند تا بتواند به این شکل در مقابل روسها ظاهر شود.
نکته بعدی؛ بحث کردهای سوریه است که اشاره هم شد به آن آنچه که امروز نگرانی اصلی ترکها از سوریه هست اما به طور کلی سیاست ترکیه تغییری نیافته و همچنان بحث تغییر رژیم سوریه ادامه دارد. مهمترین نگرانی ترکها، دستاوردهای کردها در مرزهای جنوبی ترکیه در سوریه است. به این معنی که مبادا کردهای سوریه هم بتوانند در آینده همان مدلی که در عراق پیاده شده را پیاده کنند و این شرایط را یک نوع محاصره خودشان توسط کردها تلقی می کنند. بنابر این می توان گفت که موضوع کردها در ترکیه که از هم اکنون با آمریکا دچار شکاف شده است در آینده هم وجود داشته باشد و به راحتی نتوانند با آمریکایی ها در این مساله کنار بیایند و این چالش در سیاست های پسا انتخاباتی ترکیه تداوم خواهد داشت.
سعادت: اردوغان شب قبل از انتخابات مصاحبه تلویزیونی داشت که در دقایق آخر به ایران مربوط می شد، سوال این بود که رهبر ایران و نیروهای مسلح وابسته به او معتقدند و به صورت مصمم ایستاده اند تا رژیم تغییر اسد در سوریه رخ ندهد و می گویند تا آخرین نفس پشت رژیم اسد هستیم. اردوغان جواب داد اگر ایرانی ها دنبال حفظ اسد هستند، ما هم دنبال آخرین لحظه پشت مخالفان خواهیم ایستاد. شب انتخابات بود، خیلی از شایبه ها و بحث های دو سه ماه اخیر به این معطوف می شد که افت رای 6-5 درصدی عدالت و توسعه در انتخابات ژوئن ناشی از سیاست خارجی تهاجمی ترکیه بوده است. این گونه موضع گیری ها نشان می دهد ترکها پس از انتخابات، گرفتن حالت تهاجمی را به عنوان یک راهبرد جدی در دستور کار خواهند داشت. بجز کردهای ترکیه هر سه حزب بعدی که بیشتر از کردها هم هستند سر موضع بشار اسد به جد اتفاق نظر دارند و در نشست هایی که برای ائتلاف تشکیل می شد، بحث این بود.
مساله به صفر رساندن ایدئولوژی داود اغلو نخست وزیر ترکیه، آشوبی گذرا برگرفته از اصلاحات است و هدف وی بر این است که هر گزینه ای که بتواند اسد را از بین بردارد حتی تا اگر آدم کشی هم باشد از آن حمایت می کنیم. ترکیه به شدت از شرایط فعلی آسیب دیده است و سیل آواره هایی که در مرزهای ترکیه مستقر شده اند. نکته قابل توجه دیگر این است که با پیروزی حزب عدالت و توسعه طرفداران اخوان المسلمین در کشورهای تونس، الجزایر، مصر و حتی استانبول به شادی پرداختند.
حاج مینه: از پیروزی عدالت و توسعه در انتخابات شاهد استقبال عده ای و نارضایتی عده ای دیگر بودیم. جریان سازی اخوان المسلمینی ها در منطقه به دنبال تحولات عربی در سال 2011 آغاز شد که ترکها ابتدا نقش پررنگی داشتند اما به دلیل وقایع مصر شاهد دو نگاه نسبت به حضور ترکها هستیم؛ برخی استقبال می کنند به خاطر اینکه اینها از آن جنبش ها حمایت کردند و برخی با دادن لقب نوعثمانیسم و سلطانیسم نسبت به اردوغان و نیز پیروزی دوباره عدالت و توسعه ابراز بدبینی کردند که مبادا ترکیه در آِینده در این کشورها مداخله کند .
پشنگ: ترکیه از زمان حاکمیت حزب عدالت و توسعه به تدریج بدنبال تبدیل شدن به فدرت نخست یا هژمون منطقه خاورمیانه بوده است. البته تنها ترکیه در این مسیر حرکت نمی کند اصولا بعد از فروپاشی عصر دو قطبی و ورود به دوره منطقه گرایی، شاهد رقابت جدی دست کم سه کشور ایران، ترکیه و عربستان برای گسترش نفوذ خود و تبدیل شدن به قدرت اصلی منطقه هستیم. البته شاید بتوان گفت که عربستان چندان مدعی نیست اما مایل هم نیست دیگران این نقش را بر عهده بگیرند. عربستان و ترکیه ظاهرا مشکلات کمتری باهم دارند و یک اتحاد نانوشته در مقابل ایران دارند. پس از بهار عربی ترکیه تصور می کرد سوریه به سرعت به سرنوشت مصر، تونس و لیبی دچار می شود اما نشد. اما در سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران، به صورت همه جانبه از دولت سوریه حمایت کرد و این باعث افزایش اختلاف و رقابت میان تهران و آنکارا شد همچنین عربستان سعودی هم از نیروهای سنی در سوریه حمایت می کرد و عملاً با ترکیه در یک طرف جبهه قرار گرفت.
حال حزب حاکم و شخص اردوغان در ترکیه برای چهارمین بار پیاپی قدرت را در دست گرفته اند اینکه نتیجه انتخابات چه تاثیری خواهد داشت باید گفت سه سناریوی مختلف در قبال بحران سوریه از سوی آنکارا ممکن است مورد پیگیری قرار گیرد: سناریوی نخست تداوم سیاست فعلی و تاکید بر تغییر نظام و سرنگونی اسد در دمشق است. اما اگر همچنان این سناریو جواب ندهد و ترکیه نتواند آمریکا و غرب را در برکناری اسد همراه خود کند، ممکن است ترکیه در وضعیتی که توافق بین المللی و منطقه ای رخ دهد، ترکیه هم وارد این توافق شود، هر چند قاعدتاً از فرمولی حمایت خواهد کرد که بیشتر به نفع خود و کمتر به سود ایران باشد. سناریوی سوم این است که اگر بشار اسد به هر دلیلی باقی بماند، احتمال اینکه دولت ترکیه سیاستی که در قبال عراق به کار برد را در سوریه به کار ببرد، زیاد است. یکی از مشخصات سیاست خارجی ترکیه این است که قابلیت انعطاف دارد، کسی که روابط خانوادگی نزدیک با اسد داشت و باهم فوتبال نگاه می کردند، دو سال بعد دشمن شماره یک منطقه ای اسد شد. در قبال کردهای عراق هم شاهد این وضع هستیم.
در سالهای 2003 تا 2007 ترکیه به شدت نگران قدرت گیری کردهای عراق بود. در سال 2007 اردوغان در پاسخ به درخواست ملاقات بارزانی با حالت تمسخر آمیزی گفت من با رهبران قبایل دیدار نمی کنم اما از 2008 تا 2011 آنها به تنش زدایی با حکومت اقلیم کردستان دست زدند و از 2011 عملاً کردهای عراق را متحد استراتژیک خود قلمداد می کردند به نحوی که محور اربیل – آنکارا جایگزین بغداد –آنکارا شد. یکی از دلایل این تغییر به این براشت بود که عملاً دولت عراق در دست شیعیان همپیمان ایران باقی خواهد ماند و لذا می بایست بدنبال تضعیف این کشور از طرق مختلف باید رفت.
حال اگر باقی ماندن اسد در سوریه محتمل باشد ممکن است به ناگاه شاهد باشید میان ترکیه وکردهای سوریه تغییر رویکردی اتفاق بیافتد و حتی اتحادی هم شکل گیرد و روابطی شبیه روابط با اربیل بعید نیست.
نکته دیگر اینکه انتخابات ژوئن و نوامبر نشان داد دوگانه اردغان و داود اغلو برای باقی ماندن در قدرت، هر کاری می کنند. دیگ سیاست ترکیه را این قدر هم زدند که این نتیجه رقم خورد. روندشان در منطقه حمایت از هر نیرویی مخالف اسد بوده است و به همین دلیل اتهامات چندی در رابطه با نقش آنها در تقویت داعش شنیده می شود حتی جو بایدن معاون اوباما نیز یکبار این مساله را مطرح کرد.
ایرنا: با توجه به این که ترکیه و عربستان به دنبال برتری در منطقه و افزایش نفوذ خود هستند، آینده روابط دو کشور را پس از بحران سوریه چگونه می توان دید؟
حاجی مینه: با حاکمیت حزب عدالت و توسعه، ترکیه و عربستان در کوتاه مدت به خاطر فرصتهای ناشی از تحولات عربی و خلاء قدرت پیش آمده به هم نزدیک شدند و این را می توانیم در سوریه و حمایت ضمنی ترکها از عربستان در یمن ببینیم اما آنچه در درازمدت ایجاد خواهد شد، زمانی است که به انتخاب بین دو الگوی عربستانی و ترکی می رسد همانگونه که مصر خود را نشان داد. به نظر من در درازمدت، شاهد شکاف بین این دو متحد منطقه ای فعلی در بحران های منطقه ای خواهیم بود. قطعا چیزی که هست می تواند رقابت آنها را تشدید کند.
سعادت: برداشت من از جامعه ترکیه این است که هیچ وقت به عربستان همچون ایران به عنوان نیروی متعارض نگاه نکردند و نیازی به رقابت جدی با آن کشور ندارند.
پشنگ: اگر کنفرانس وین را مرجعی برای حل بحران سوریه ببینیم، اعتقاد دارم همراهی عربستان و ترکیه در این کنفرانس پررنگ تر می شود. در گام اول بخصوص عربستان از ایران نگرانی جدی دارد و اشتراک رای عربستان و ترکیه با ورود روسیه به سوریه خیلی بیشتر از قبل می شود و همین امر اختلافات بین دو کشور در خصوص نحوه حمایت از گروههای مختلف سنی در سوریه را تحت الشعاع خود قرار می دهد. به بیانی دیگر اختلافات ترکیه و عربستان زمانی بروز می کند که سناریوهای محتمل آنها عملی شده و بخواهند بین نیروهای معارض اسد یارگیری کنند.
لینک میزگرد در خبرگزاری ایرنا:
http://www.irna.ir/fa/News/81836495/