
بیتا احمدی
اتاق نیوز_ به جرات می توان گفت یکی از مهمترین دلایل افزایش نرخ ارزها بخصوص دلار آمریکا قبل از تحریم بانک مرکزی کشور توسط اوباما، به عرضه کم و تقاضای زیاد برای خرید ارز بر می گردد.
در حال حاضر شرایط به گونه ای است که اکثر سرمایه گذاران به دلیل سود قابل ملاحظه خرید ارزها مبادرت به نقد کردن دارایی هایشان کرده و در صف تقاضا برای تصاحب دلار،یورو ،پوند و البته بیشتر از همه دلار آمریکا ایستاده اند .همین امر باعث شد نرخ دلار طی 10 روز از محدوده قیمتی 1430 تومان به نزدیک 1800 تومان برسد.
دولت در طی همه این سال ها نرخ دلار را بصورت مصنوعی پایین نگه داشت تا به یکباره پس از اجرایی شدن فاز اول هدفممندی یارانه ها و رشد تورم به بالای 21 درصد ،همه نگاه ها متوجه بازارهایی شود که بیشترین سود را می دهند. در این میان جای خالی بانک ها کاملا احساس می شود چراکه سودی که آنها به سپرده ها پرداخت می کنند کمتر از تورم است.
در حالی که شیب ارزش ریال به دلار بیشتر از زمان های قبل شده است اما باز هم بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار نسبت به این امر بی تفاوت بوده و هیچ چاره اندیشی برای بازار به هم ریخته ارز ندارند.
هر چند شاهد کاهش ارزش پول ملی در مقابل سایر ارزها هستیم اما عملکرد بانک مرکزی نشان می دهد که گویی برنامه ای برای سرو سامان دادن به وضع موجود را ندارد.
بنابر این چند تن از نمایندگان مجلس دست به کار شده و تهدید کرده اند ؛درصورتی که شورای پول و اعتبار و بانک مرکزی برای سفته بازی در بازار ارز کاری نکند مجلس وارد عمل شده و اقداماتی را انجام خواهد داد.
در سه ماهه اخیر، تنش های سیاسی ،تحریم بانک مرکزی توسط بریتانیا و آمریکا ،قطع روابط با بریتانیا و در کوتاه مدت قطع روابط با امارت متحده عربی که به دلایل شیطنت های امارات بود باعث سکته شدید در بازار مالی کشور بخصوص بر ارزهای با اهمیتی همچون دلار شد.
در ماههای اخیر نرخ دلار و افزایش بی اندازه آن در بازار آزاد ارز باعث نگرانی های زیادی در محافل تجار ، بازرگانان و حتی عامه مردم شده است؛ چراکه حتما لازم نیست مسافر خارج از کشور داشته باشیم تا نگران افزایش نرخ ارزها باشیم. واردات ایران در سال چیزی در حدود70 تا 80 میلیارد دلار برآورد شده است که با گرانی دلار دست کم بین 20 تا 30 درصد افزایش نرخ نسبت به سال گذشته برای آن پیش بینی می شود و این یعنی فشار بیشتر بر مردم .زیرا مجبورند کالاهای مصرفی خود را گران تر از سال گذشته خریداری کنند.
واقعیت این است که تنها قشر خاصی از مردم توان خرید سکه و ارز را دارند و قشر وسیعی از خانواده ها به سختی روزگار می گذرانند. کسری بودجه خانوار ایرانی به دلیل دخل پایین وهزینه های بالا موضوعی است که به دلیل عدم بالانس هزینه و درآمد خانوار ایرانی پیش آمده و این بدین معنی است که اکثر قشر متوسط جامعه ایرانی با کسری بودجه در حال گذراندن زندگی هستند.
مردم با گذشتن از نیازها،قرض گرفتن و ... گذران زندگی می کنند و جیب هایشان خالی است و با حسرت به دست هایی که از سکه و ارز پر می شود ؛نگاه می کنند.همچنین به دلیل تورم 20 تا 25 درصدی و نیز عدم تغییر میزان دستمزدها ،کیفیت زندگی مردم کاهش پیدا کرده است.
از سوی دیگر آمار بیکاری نشان می دهد به ازای هر 20 میلیون نفرشاغل ، 3 میلیون نفر بیکار در کشور وجود دارد این در حالیست که 2 میلیون نفر اشتغال ناقص دارند بدین معنی که کار کافی ندارند.
معنای اشتغال مصنوعی نیز همین است،خانوارهای ایرانی باید بیشتر کار کنند تا بتوانند هزینه های زندگی شان را پوشش دهند.
چنانچه سال آینده با اجرایی شدن فاز دوم هدفمندی یارانه ها مواجه باشیم باید انتظار تورمی بالاتر را نیز داشت و شرایطی به مراتب سخت تر از گذشته برای ایرانیان پیش بینی می شود.
پایان پیام/