Performancing Metrics

ما خوبيم اما رقبا بسيار بهترند | اتاق خبر
کد خبر: 23710
تاریخ انتشار: 23 فروردین 1391 - 13:09
اتاق نیوز- سال‌ها تلاش كرديم تا ميزان سرمايه خارجي واردشده به كشور را افزايش دهيم. حالا بعد از سال‌ها تازه به عدد 6/3‌ميليارد دلار در سال رسيده‌ايم كه در مقايسه با كشور تركيه كه فاقد هرگونه منابع استراتژيك نفت و گاز است بسيار ناچيز به نظر مي‌رسد. اين كشور در همان سالي كه ما مفتخر به جذب 6/3 ميليارد دلار شديم، توانست حدود 27‌ميليارد دلار سرمايه خارجي جذب كند. آن‌سوتر نيز اتفاقي مشابه اين در حال وقوع است. اول خبر آمد كه همسايه غربي ما عراق دومين توليدكننده نفت در دنيا شد و حالا مي‌شنويم اين كشور با وجودي كه هنوز ناآرام است غول‌هاي نفتي را فراخوانده و تا سال 2014 بنا دارد توليد نفت خود را از 7/2 به هفت‌ميليون بشكه در روز برساند. در اين وانفسا ما نيز به رشدهاي بيش از صد‌درصدي در جذب سرمايه خارجي دل‌خوش كرده‌ايم در حالي كه حجم سرمايه‌هاي جذب‌شده در مقايسه با ساير كشورهاي نفت‌خيز منطقه در سطح بسيار نازلي قرار دارد. در كنار تحريم كه به شنيدن نام آن به عنوان اولين دليل تمامي ناكامي‌ها عادت كرده‌ايم، بحران مالي جهاني هم موثر واقع شد؛ هرچند اين عامل دليل افت اين شاخص در تمام كشورها بود. با وجود اين حسين سليمي، رييس كميسيون سرمايه‌گذاري خارجي اتاق بازرگاني ايران تغيير و تحولات ناگهاني در عرصه اقتصاد را مهم‌ترين دليل كاهش جذب سرمايه‌گذاري خارجي مي‌داند چراكه ثبات اقتصادي در ايران را به چالش مي‌كشد؛ چيزي كه بيش از هر چيز ديگري براي يك سرمايه‌گذار مطرح است. وي معتقد است: وضع ما بد نيست اما رقبا از ما بسيار بهتر و جلوتر هستند. مشروح اين گفت‌وگو در پي مي‌آيد. ايران در سال 89 چقدر توانست سرمايه خارجي جذب كند؟ در اين سال حدود 6/3‌ميليارد دلار سرمايه جذب شد كه نسبت به رقم سال قبل از آن از رشد قابل ملاحظه‌اي برخوردار بود. حجم اين ميزان سرمايه در مقايسه با ساير كشورهاي نفت‌خيز منطقه چگونه است؟ ميزان آن بسيار ناچيز است. در حال حاضر كمترين سرمايه‌گذاري در كشورهاي نفت‌خيز مانند عربستان، قطر و دوبي حدود 10 تا 15‌ميليارد دلار است. بنابراين كافي است تا اين كشورها چهار، پنج پروژه را به سرانجام برسانند تا به 50 تا 70‌ميليارد دلار سرمايه خارجي دست پيدا كنند. بنابراين نبايد رتبه مناسبي نه در منطقه و نه در جهان داشته باشيم. واقعيت اين است كه از نظر رشد جذب سرمايه نسبت به سال قبل رشد مناسبي داشتيم اما حجم سرمايه جذب‌شده چندان زياد نبود. براي نمونه كشور تركيه كه فاقد نفت و گاز است به راحتي توانست در سال 89 حدود 27‌ميليارد دلار سرمايه خارجي جذب كند كه در مقايسه با 6/3‌ميليارد دلار جذب‌شده ما بسيار قابل توجه است. بنابراين چندان نبايد انتظار داشت تا رتبه خوبي در منطقه و جهان داشته باشيم. تحريم تا حدود زيادي موجب كاهش جذب سرمايه خارجي در ايران شد به‌ويژه در بخش‌هاي نفت و گاز كه به شدت براي سرمايه‌گذاران خارجي جذاب هستند. متاسفانه در سال‌هاي اخير شركت‌هاي خارجي به دليل ترس و وحشتي كه از تحريم شدن داشتند، روند سرمايه‌گذاري را متوقف كردند و از كشور خارج شدند. اين شركت‌ها زماني كه از ايران خارج شدند چقدر سرمايه از ايران خارج كردند؟ البته ميزان آن زياد نبود زيرا اين شركت‌ها در مراحل اوليه سرمايه‌گذاري بودند. روند سرمايه‌گذاري به اين شكل است كه ابتدا مجوزهاي مورد نياز صادر مي‌شود آنگاه سرمايه‌گذاران شش تا هفت ماه فرصت دارند سرمايه‌هاي خود را وارد كشور كنند. اين شركت‌ها تنها مجوز گرفته بودند و تحريم هم مصادف با ورود سرمايه آنها به كشور شد كه ديگر ادامه ندادند و كار را متوقف كردند. شركت‌هايي كه در ايران بودند و كار مي‌كردند چه شدند؟ يكي، دو شركت در كشور حضور داشتند كه آنها نيز كار خود را متوقف كردند و رفتند. در صورتي كه فعاليت‌شان را ادامه مي‌دادند 30 تا 40‌ميليارد دلار سرمايه وارد كشور مي‌شد. پس پروژه‌هاي نفتي تماما توسط شركت‌هاي داخلي تامين مالي مي‌شوند؟ هنوز دو شركت در پروژه‌هاي نفتي فعال هستند كه يكي از آنها متعلق به كره‌جنوبي است. اما براي ادامه كار، پروژه‌ها كوچك شده‌اند تا حد تحريم را رعايت كنند. سقف تحريم در پروژه‌ها چقدر است؟ سرمايه‌گذاري بيش از 20‌ميليون دلار در هر پروژه شامل تحريم مي‌شود. در پروژه‌هاي نفتي هم اين ارقام به درد نمي‌خورد. اما خوشبختانه دو، سه پروژه‌ پتروشيمي‌ ما به طور صد‌درصد توسط خارجي‌ها سرمايه‌گذاري شد كه الان هم در اختيار آنهاست. مگر اين شركت‌ها شامل تحريم نمي‌شوند؟ بله. اما ما از اصل 44 استفاده و پروژه را واگذار كرديم. يك شركت ترك آن را خريد و سه‌ميليارد دلار در آن سرمايه‌گذاري كرد. الان چه شركت‌هايي با ما كار مي‌كنند؟ بيشترين شركت‌ها متعلق به ترك‌ها هستند. رقم سرمايه‌گذاري‌شان چقدر است؟ حجم سرمايه‌گذاري ترك‌ها چندان قابل توجه نيست. شركت‌هاي آلماني و انگليسي بيشترين ميزان سرمايه‌گذاري در كشور را داشته‌اند. اين شركت‌ها چگونه با ما كار مي‌كنند؟ برخي از آنها قبل از انقلاب نيز در ايران بودند. پس زمان ورود آنها مربوط به الان نيست؟ زمان ورود آنها بيشتر به قبل از انقلاب بازمي‌گردد. فرانسوي‌ها دو، سه پروژه دارند كه حدود صد‌ميليون دلار است. دو تا سه شركت بزرگ هم سه، چهار سال پيش وارد كشور شدند كه از جمله آنها مي‌توان به نستله اشاره كرد. اينها بيشتر در صنايع غذايي فعال هستند. در صنعت ساختمان نيز يكي، دو تا شركت وجود دارد كه با ما شريك هستند. در پروژه‌هاي نفتي و گازي چطور؟ نه، متاسفانه در اين بخش‌ها سرمايه‌گذار خارجي نداريم. فقط يك مورد كه آن هم متعلق به آفريقاي جنوبي است. اين شركت بزرگ به صورت 50 ـ50 با ايران شريك است. بزرگ‌ترين پروژه‌اي كه در سال‌هاي اخير سرمايه‌گذاري شد كدام پروژه است؟ بزرگ‌ترين پروژه كه ظرف سه تا چهار سال اخير سرمايه‌گذاري شده مربوط به مخابرات است. شركت تركسل سرمايه‌گذار خارجي بود كه به تدريج دو تا سه‌ميليارد دلار را وارد كشور كرد به طوري كه هم در همراه اول و هم در ايرانسل شريك است. ما بايد تلاش كنيم پروژه‌هايي از اين دست را با جذب سرمايه‌گذاري خارجي تامين مالي كنيم. به عقيده من، منابع حاصل از فروش نفت بايد صرف پروژه‌هاي زيربنايي شود زيرا اين منابع متعلق به همه مردم است و همه بايد از منافع آن بهره‌مند شوند. مي‌ماند پروژه‌هاي بخش خصوصي كه بايد از محل جذب سرمايه‌هاي خارجي تامين اعتبار شود تا بتوانيم به رشد هشت‌درصدي كه در برنامه پنجم هم پيش‌بيني شده، دست يابيم. با جذب سرمايه‌هاي خارجي، ارز كه به مثابه خون جديد است وارد كشور مي‌شود. علاوه بر اين سرمايه‌گذار ماشين‌آلات مورد نياز خود را كه مطابق با آخرين تكنولوژي روز دنياست، وارد مي‌كند زيرا به دنبال كسب بيشترين سود است. بنابراين ما از اين طريق علاوه بر منابع مالي مي‌توانيم از تكنولوژي‌هاي روز دنيا نيز بهره‌مند شويم. كشوري كه به دنبال رشد صنعتي است نياز به تكنولوژي دارد. از آن سو، حتي سرمايه‌گذاران خارجي مي‌توانند بخشي از توليدات خود در ايران را راهي كشورهاي خود كنند و با اين روش به صادركننده‌ ما تبديل شوند زيرا آنان به شبكه توزيع و بازار كشور خود آگاهند و موفق‌تر از صادركنندگان ايراني مي‌توانند عمل كنند. حتي برخي از اين سرمايه‌گذاران چندين شركت مشابه در ساير نقاط جهان دارند. آنها ارتباطات ويژه و بازارياب ويژه خود را دارند. اينها همه از مزاياي جذب سرمايه خارجي است. ما براي ايجاد 5/2‌ميليون شغل در سال چاره‌اي جز افزايش ميزان جذب سرمايه خارجي نداريم. طبق سند چشم‌انداز صادرات نفتي ما در سال 1404 بايد به 175‌ميليارد دلار برسد. كشور تركيه بدون داشتن نفت و گاز هم‌اكنون به 140‌ميليارد دلار صادرات دست يافته است. عاقلانه نيست كه صد‌ميليارد دلار منابع صادرات نفتي را صرف سرمايه‌گذاري داخلي كنيم. جذب سرمايه خارجي در جهان يك اصل پذيرفته شده است. اقتصاد آمريكا در سال 1929 ميلادي نزديك به ورشكستگي بود و فقط سرمايه‌گذاري خارجي نجاتش داد. آلمان هم پس از جنگ جهاني دوم از همين طريق توانست ظرف 10 سال اقتصاد خود را از بحران خارج كند. در آن سال‌ها تورم آلمان چنان افسارگسيخته بالا مي‌رفت كه ظرف چند دقيقه قيمت‌ها تغيير مي‌كرد. زماني كه مردم آلمان قهوه سفارش مي‌دادند مثلا قيمت آن هزار مارك بود اما پس از نوشيدن قيمت آن به پنج‌هزار مارك مي‌رسيد چراكه قيمت‌ها لحظه به لحظه در حال تغيير بود. طوري شده بود كه مردم آلمان با چمداني پر از پول براي خريد مي‌رفتند. اين كشور با جذب سرمايه خارجي توانست خود را به سومين كشور صنعتي دنيا تبديل كند. اما آمارها نشان مي‌دهد ايران پس از جنگ هشت ساله خود چندان از اين ابزار براي شكوفايي اقتصاد استفاده نكرد. تنها منابع خارجي كه وارد ايران شد از سوي بانك جهاني، صندوق بين‌المللي يا استقراض از ساير كشورها بود؟ تا 10 سال پس از انقلاب هيچ‌گونه سرمايه‌گذاري خارجي در ايران انجام نشد زيرا بسياري مي‌گفتند، ما خودمان هستيم و نيازي به خارجيان نداريم. در سال‌هاي 1368 تا 1369 نيز مجلس كشش اين قضيه را نداشت و سياست‌گذاران هم اعتقادي به جذب سرمايه خارجي نداشتند. به همين دليل از پيش از انقلاب تا سال‌ها پس از آن، سقف مشاركت سرمايه‌گذاران خارجي در پروژه‌ها 49‌درصد ماند و تغييري نكرد. اما حالا اين تفكر كه بايد از سرمايه‌هاي خارجي براي رونق اقتصادي استفاده كرد، تقويت شده و به همين دليل مجلس امكان سرمايه‌گذاري خارجي‌ها در پروژه‌ها را به ميزان صددرصد فراهم كرد. كشور چين آخرين نمونه‌اي است كه با تدوين برنامه‌اي، روند جذب سرمايه‌هاي خارجي را تسهيل كرد به طوري كه ظرف دو، سه سال توانست 600‌ميليارد دلار سرمايه جذب كند. حتي چيني‌هايي كه بيش از 50 سال بود، كشورشان را ترك كرده بودند بازگشتند و منابع خود را در كشور خود سرمايه‌گذاري كردند. حالا اين كشور به دومين اقتصاد بزرگ جهان تبديل شده و در اقتصاد ما هم حرف اول و آخر را مي‌زند. ما نيز بايد عقلايي فكر كنيم. اگر به جاي اصلاح قانون سرمايه‌گذاري در سال 86، در سال‌هاي بعد از جنگ اين كار را انجام مي‌داديم، الان وضعيت اقتصادي بهتري داشتيم زيرا اصلاح اين قانون با تحريم همزمان شد. شركت‌هايي كه تمايل به سرمايه‌گذاري با ايران داشتند مورد تحريم قرار گرفتند. آمريكا از صادرات محصول اين شركت‌ها به كشورش جلوگيري مي‌كند. يك اصلي در اقتصاد وجود دارد كه مي‌گويد؛ سرمايه بسيار ترسو است؛ به جايي مي‌رود كه امن باشد. سرمايه‌گذاران ترجيح مي‌دهند پيرو اين اصل، سرمايه خود را به ايران نياورند. براي نمونه آنها به تركيه مي‌روند. نتيجه آن مي‌شود كه جذب سرمايه خارجي در اين كشور به 27‌ميليارد دلار مي‌رسد كه پنج برابر GDP آن است. بحران مالي جهاني نيز بر روند سرمايه‌گذاري تاثير گذاشت؟ دو، سه سالي مي‌شود كه بحران مالي جهاني همه كشورها را در بر گرفته است، در اين شرايط كشورها سعي مي‌كنند، به مشكلات اقتصادي داخلي خود بپردازند تا اينكه هوس سرمايه‌گذاري در ساير كشورها را در سر بپرورانند. از اين رو ايران نيز مانند ساير كشورها كاهش سرمايه‌گذاري خارجي را تجربه كرد. شاخص‌هاي مرتبط با جذب سرمايه خارجي در چه وضعيتي قرار دارند؟ در سال 2010 رتبه ما در بسياري از شاخص‌ها از جمله بهبود فضاي كسب و كار، سرمايه‌گذاري و... بهبود يافته بود. اما در سال 2011 همه آنها دچار سقوط شدند. اين سقوط به چه دليل اتفاق افتاد؟ در سال 2011 فشارهاي سياسي بر ايران بيشتر شد و سريعا تاثير خود را بر اقتصاد گذاشت. رتبه كسب و كار ايران چقدر شده؟ در سال 2010 رتبه ما به 129 بهبود يافته بود اما آمار 2011 هنوز منتشر نشده است تا بتوانيم در اين‌باره قضاوت كنيم. در هر صورت وضعيت اقتصادي ايران تا حدودي مشخص مي‌كند كه در وضعيت مطلوب قرار داريم يا خير. شما تحليل خود را در اين باره بگوييد. به نظر من اين رتبه در سال 2011 سقوط كرده زيرا مي‌بينم اين روند، روندي نيست كه بهبود يافته باشد. برآوردي شده از اينكه، جذب سرمايه چقدر اشتغال ايجاد كرده؟ نه، تاكنون چنين ارزيابي نشده است، اما مي‌توان اشتغالزايي آن را برآورد كرد. اگر براي ايجاد يك شغل نياز به 20هزار دلار سرمايه باشد، جذب سرمايه 6/3‌ميليارد دلاري چيزي حدود 180هزار شغل ايجاد مي‌كند كه چندان قابل توجه نيست. زماني كه شركت‌هاي خارجي از پروژه‌هاي نفتي خارج شدند، گفته شد، تعداد افرادي كه آنجا كار مي‌كردند كاهش يافت. آماري از تعداد كساني كه آنجا مشغول به كارند، داريد؟ آماري ندارم اما در عسلويه پروژه‌ها متوقف نشده كه تعداد كارگران كاهش يافته باشد. تمامي پروژه‌ها با مشاركت بخش داخلي كه اغلب آنها دولتي هستند، كليد خوردند و ادامه كار دادند. فقط شريك خارجي سهم خود را نياورد كه بخشي از آن از طريق انتشار اوراق مشاركت در حال تامين است. ميزان جذب سرمايه خارجي در هر يك از بخش‌ها چقدر است؟ من آمار تفكيكي ندارم اما قسمت اعظم 6/3‌ميليارد دلار سرمايه جذب شده مربوط به پروژه‌هاي نفتي است. برآوردي از سرمايه جذب شده در سال 2011 داريد؟ براساس آخرين آمار، سرمايه جذب شده در سال 2011 به 8/3‌ميليارد دلار رسيده كه نسبت به سال 2010 حدود پنج‌‌درصد رشد دارد. آيا براي افزايش ميزان جذب سرمايه خارجي اقداماتي خاصي انجام شده؟ ما سعي كرده‌ايم، پروژه‌ها را كوچك تعريف كنيم تا شامل تحريم نشوند. در چه بخشي؟ مسكن يكي از آنهاست، پروژه ساخت مسكن ارزان‌قيمت در پرند به همين دليل شكل گرفت. چهار، پنج شركت خارجي وارد اين پروژه شدند و در آن سرمايه‌گذاري كردند. آيا براي آنها صرف مي‌كند با اين قيمت خانه بسازند؟ بله، اين پروژه آغاز به كار كرده است. به هر حال ركود در تركيه هم رخ داده به همين دليل اغلب اين شركت‌ها با تمام ماشين‌آلات و تجهيزات خود براي سرمايه‌گذاري به ايران آمده‌اند. وجوه سرمايه‌گذاران چگونه وارد كشور مي‌شود؟ البته با توجه به تحريم شبكه بانكي و دشواري نقل و انتقال پول؟ يكي از مشكلات موجود همين است اما سرمايه‌ها همه از طريق شبكه بانكي به ايران منتقل مي‌شوند زيرا بايد سرمايه وارد بانك مركزي و سپس ثبت شود. حالا اگر بانك مركزي تحريم شود، چه خواهد شد؟ كار سخت‌تر از اينكه هست، خواهد شد اما مطمئنا مي‌توان راه‌حل‌هايي براي آن يافت. كشورهاي چين و روسيه كه همواره در عرصه بين‌المللي حامي ايران بوده‌اند آيا حضور پر رنگي در سرمايه‌گذاري در ايران دارند؟ در سرمايه‌گذاري به هيچ‌وجه، اما اخيرا كشور چين وارد شده و يكي، دو پروژه را در دست گرفته است. اين پروژه‌ها مربوط به كدام بخش مي‌شوند؟ هر دوي اين پروژه‌ها معدني هستند. البته اين را اضافه كنم چون قانون، اخذ مجوز را براي سرمايه‌گذاران خارج اجبار نكرده به همين دليل ما از برخي سرمايه‌گذاري‌ها مطلع نيستيم. سرمايه‌گذاران خارجي به آساني مي‌آيند و مي‌روند و با شركاي ايراني خود در پروژه‌ها سهيم مي‌شوند بي‌آنكه كسي بداند. البته اين راهكار خوبي براي مقابله با تحريم است. به نظر شما چرا روس‌ها با رابطه خوبي كه با ما دارند وارد سرمايه‌گذاري در ايران نمي‌شوند؟ من نمي‌دانم چرا، اما اصولا من نديدم كه روس‌ها در كشورهاي ديگر هم سرمايه‌گذاري كنند. اگر هم به كشوري رفته باشند بيشتر براي ارايه كمك‌هاي فني بوده است. در ايران نيز اين اتفاق افتاده آنها در راه‌اندازي نيروگاه اتمي به ايران كمك كردند اما در آن مشاركت نكردند. مشكل اصلي ما در جذب سرمايه‌گذار خارجي چيست؟ بسياري از تورم، رتبه بالاي شاخص‌هايي چون ريسك و كسب و كار در ايران مي‌گويند. شما چه عاملي را در اين زمينه موثر مي‌دانيد؟ بيش از هر چيزي، تغييرات و تحولات ناگهاني است كه بر روند جذب سرمايه تاثيرگذار است. مثلا ناگهان تصميم گرفته شد هدفمندي يارانه‌ها اجرا شود. اگر اين قانون در يك دوره زماني بلندمدت اجرا مي‌شد تغيير قيمت‌ها چندان ملموس نمي‌شد. گازوييلي كه هر ليتر آن قبل از هدفمندي يارانه‌ها 15تومان بود با اجراي فاز اول، ناگهان به 150تومان جهش پيدا كرد. ساير سوخت‌ها نيز به همين شكل. از آن سو، دولت مانع افزايش قيمت‌ها شد در حالي كه در همه جاي دنيا زماني كه قيمت سوخت افزايش يابد، قيمت كالا نيز متناسب با آن افزايش مي‌يابد اما به دليل اينكه مي‌خواستند تورم را كنترل كنند، مانع افزايش قيمت‌ها شدند. نوسان‌هاي ارز در ماه‌هاي گذشته نيز شديد بود. براي خارجي‌ها اين مسايل جزو چالش‌هاي اساسي به شمار مي‌رود؛ چالش‌هايي كه نشانگر عدم ثبات اقتصادي در ايران است. ثبات اقتصادي در پنج، شش سال گذشته خوب بود. تورم نزديك به تك‌رقمي شده بود و دستمزدها نيز مطابق با تورم افزايش مي‌يافت. با اين حال تك‌رقمي كردن تورم كه در برنامه‌ چهارم مطرح بود به دلايلي حاصل نشد. اگر دولت مي‌خواهد تورم را تك‌رقمي كند، تصميم ايده‌آلي است اما اين هدف با بخشنامه عملي نمي‌شود. راهكار آن رونق توليد است. در صورتي كه توليد افزايش يابد آمار اشتغال نيز بالا مي‌رود. در نتيجه تورم كاهش مي‌يابد. اين فرمولي است كه در تمام دنيا اجرا مي‌شود اما در ايران براي كاهش تورم تنها بر كاهش سود بانكي تاكيد شد. در آن زمان گفته شد، اگر سود بانكي پايين بيايد قيمت تمام‌شده كالاها نيز كاهش مي‌يابد. در حالي كه پول‌ها به بازارهاي ديگر سرازير شد. به نظر مي‌رسد در حال حاضر تورم بالاتر از ارقام اعلامي باشد. زيرا ما در چند ماه گذشته نوسان‌هاي شديدي را در بخش ارز پشت سر گذاشتيم كه قسمت اعظم تورم ناشي از آن در ماه‌هاي آتي خود را نمايان خواهد كرد. در نوسان‌هاي اخير ارزي آيا سرمايه‌گذاران ترجيح ندادند وجوه خود را از ايران خارج كنند؟ نه اما با مورد جالبي برخوردم. يكي از سرمايه‌گذاران 10‌سال بود كه پول خود را در ايران گذاشته بود و نمي‌برد. اما با اولين جرقه افزايش قيمت دلار، هوس كرد پول‌هاي خود را از كشور خارج كند، پرسيدم چرا؟ گفت: «با اين نوسان‌ها اگر دلار به دو تا سه‌هزار تومان برسد شما اصلا نمي‌توانيد پول مرا بدهيد، چه رسد به سود آن» افزايش قيمت دلار چه تاثيري در روند سرمايه‌گذاري دارد؟ هيچ تاثيري ندارد. زيرا آنها ارز مي‌آورند و زمان خروج باز هم ارز خود را مي‌برند. افزايش قيمت دلار براي صادركنندگان خوب و براي واردكنندگان اتفاق بدي است. اخيرا خبرهايي منتشر شد مبني بر اينكه عراق به رتبه دوم در توليد نفت رسيده است. اين نشان مي‌دهد عراق ميزان جذب سرمايه در بخش نفت را تقويت كرده است. عراق جزو كشورهايي است كه در اين بخش به شدت رشد كرده و پيش‌بيني مي‌شود اين كشور در سال 2012 بالاترين سرمايه خارجي در بخش نفت را جذب كند. تمامي شركت‌هاي بزرگ نفتي مانند شل، اني، توتال و... هم‌اكنون در عراق هستند. برآوردها نشان مي‌دهد اين كشور در سال 2012 بتواند صد‌ميليارد دلار سرمايه جذب كند. عراق مي‌خواهد توليد نفت خود را تا سال 2014 به هفت‌ميليون بشكه در روز افزايش دهد. در حال حاضر اين كشور 7/2‌ميليون بشكه نفت در روز توليد مي‌كند. يعني كار ما تا يكي، دو سال آينده سخت خواهد شد. در حال حاضر صادرات نفت اين كشور بالا نيست اما با شيب تندي رو به صعود است. اگر هرچه زودتر جذب سرمايه خود را در بخش نفت افزايش ندهيم، دچار مشكل مي‌شويم. خبرها نشان مي‌دهد كه هر از گاهي، در گوشه و كنار اين كشور بمبي منفجر مي‌شود. اين كشور مگر ناامن نيست كه اين همه سرمايه‌گذار وارد آن شده است؟ من كه به اين كشور نرفته‌ام. اما يكي كه تازه از بصره آمده بود مي‌گفت مردم عراق كارهاي روزمره خود را انجام مي‌دهند و هرچند وقت يك‌بار بمبي منفجر مي‌شود و چند نفر كشته مي‌شوند. با اين حال همه مشغول كار خود هستند. حالا هم كه مي‌بينيد شركت‌هاي بزرگ نفتي به عراق رفته‌اند. حضور اين شركت‌ها خود موجب امنيت مي‌شود. پرسش من اين است، اگر كشورهايي مانند انگليس، آلمان و... 300 تا 400‌ميليارد دلار در كشور ما سرمايه‌گذاري كرده بودند آيا مي‌گذاشتند ايران وارد جنگ با رژيم صدام شود؟ به‌نظر من چون منافع‌شان در خطر نبود چراغ سبز را به صدام نشان دادند و حتي او را از نظر سلاح جنگي تامين كردند. پس سرمايه‌گذاري خارجي يك نوع بيمه سياسي هم محسوب مي‌شود. اين مقوله را كسي به زبان نمي‌آورد ولي واقعيت دارد. چرا روسيه، اين همه مدافع سوريه است؟ چون منافعش آنجاست. پس زماني كه كشوري در كشور ديگري سرمايه‌گذاري مي‌كند، مدافع آن كشور در سازمان‌ملل هم مي‌شود. آيا در اين چند سال، از وام‌هاي خارجي استفاده كرده‌ايم؟ بله، اما رقم آن چندان زياد نيست. بانك جهاني يا بانك توسعه اسلامي؟ در دو، سه سال گذشته بانك جهاني به چند پروژه دولتي وام داد اما همان‌طور كه گفتم رقم آن زياد نبود. بانك توسعه اسلامي هم حدود 400 تا 500‌ميليون دلار به ما وام داد كه رقم آن هم قابل‌توجه نيست. منبع:شرق
مطالب مرتبط
نظرات
ADS
ADS
پربازدید