به گزارش اتاق خبر، پس مناسب این است که این قیمتها دست کم در عرض یک هفته بالا و پایین نشود و مردم هم با توجه به اینکه بهای مرغ ۵۰۰۰ تومان است خرید یکهفته یا یک ماهشان را انجام بدهند تا ضرر و زیانی متوجه وضعیت دخل و خرجشان نشود. این ماجرا درحالی مطرح میشود که پدر خانواده یا هر کس دیگری از اعضای خانواده که مسئولیت خرید مایحتاج را به عهده دارد، باید مطمئن باشد بهای سبد خرید به نسبت افراد خانواده دست کم در یکماه دچار تغییرات نشده و در صورت احساس خطر گرانی و بالا رفتن قیمت روزانه، همان مشکل همیشگی به وجود نیاید؛ مشکلی به نام هجوم افراد برای خرید بیشتر و انبار کردن. ماجرای خرید ۳۰۰ نان بربری و پهن کردن روی بند رخت را خیلیها یادمان هست. مدتی قبل در بررسی آماری بهای اجناس در یکی از کشورهای اروپایی که دوستی ترجمه این مطلب را میخواند به این نتیجه رسید که قیمت ۹۰۰گرم گوشت گوساله در مدت ۱۶سال حدود ۸۰ سانتیم(کمتر از یک یورو) بالا و پایین شده است.
و نکتههای مهمتر
یکی از مسائل عمده در بررسی وضعیت اقتصادی و اجتماعی توجه کامل به برنامهریزی حفاظت از تولیدات داخلی است که نخستین نمونه آن اقدام علیه واردات قاچاق کالاست. دستکم حرکتهای اولیه کاملا به چشم میآید، این درحالی است که بسیاری کارخانه بزرگ تولیدکننده کالای مورد نیاز مردم راهاندازی شده و بسیاری نیروی تحصیلکرده و مبتکر و سازنده در همین بخشها بهکار گرفته شدهاند، یک نمونه کامل نساجیها و پارچهبافیها است. در سفری به یزد و در بررسی یکی از بزرگترین کارخانههای قدیمی تولید انواع پارچه و در زمینههای مختلف افزون بر ۶۰۰ کارگر و کارمند و طراح در این کارخانه به نام یزدباف مشغول بهکار بودند و با همه مشکلات مربوط به ورود انواع پارچه از ترکیه و پاکستان و دیگر جاها سعی شده بود خطوط تولید از بخش «حلاجی» (جایی که پنبهها برای تبدیل به دوکهای نخ با استفاده از ماشینهای مخصوص آماده میشدند) تا بخش آمیزش و انتخاب رنگها که زیبایی پارچهها را باعث میشد تا پارچهبافی و آماده کردن پارچهها برای توزیع طبق سفارشات و... را به صورت مکانیزه داشته باشند. زحمتی که در این سالها برای این کارخانه پارچهبافی کشیده شده نشانه همتی است که برای تولید و بکارگیری نیروهای جوان بومی بهکار بسته شده و بد نیست در ادامه مطلب به این نکته هم اشاره کنیم که در کارخانهای که با حضور ۲۵۰۰ کارگر و طراحی اولیه، پارچههای تولیدیاش در تمام ایران فضای آن اکنون بیش از ۴۰ هکتار میشود متاسفانه به دلیل واردات قاچاق از چین و پاکستان کارگرانش به حدود ۷۰۰ نفر تقلیل یافته است و همین کارخانه میتواند بخش عظیمی از تولیداتش را در داخل ایران و خارج به صورت صادرات توزیع کند، اما مشکل در همین جاست که واردات پارچه به صورت قاچاق جای کارخانههایی مثل یزدباف را نیز تنگ کرده است.
حال و هوای تجارت
آقای ضرابیه، مدیرعامل شرکت بافندگی و ریسندگی یزدباف در همین زمینه میگوید:
کلنگ کارخانه در سال ۱۳۳۲ به زمین زده شد که من ۱۰ ساله بودم و در همان زمان که به مدرسه میرفتم به همراه فرزند مالک کارخانه، مرحوم رسولیان انجام امور حسابرسی کارگران را به عهده گرفتیم و از آن زمان با توجه به اینکه بعدها پس از پایان تحصیلات به استخدام بانک سپه درآمدم در بخش حسابداری بسیار پیشرفت کردم. اما به خاطر حضور مستقیم در یزدباف، از بانک جدا شده و فقط به صورت رسمی در بافندگی و ریسندگی به کار پرداختم و جالب است بدانید از سال ۳۵ تا شهریور ۵۷ بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ نفر کارگر هندی نیز با این کارخانه همکاری میکردند. توجه داشته باشیم سرزمین ما با دراختیار داشتن نیروهای جوان و سالمند فهیم که حاضر به انجام همه فعالیتهای مشروع هستند، همیشه تاریخ موفق به جلو قدم برداشته و هیچ هنگام هم درجا نزده است، اما با این همه مدیران جامعه باید به خاطر داشته باشند که با همه امکاناتی که برای ادامه کار فراهم است، دستکم درجهت برقراری یک راه مشخص در ارائه اجناس و کالاهای موردنیاز و جلوگیری از گرانتر شدن این کالاها بکوشند، این خوب نیست یک تاجر بازاری و یک سرمایهگذار فقط نگاهش به قیمتهای روزانه باشد و به قولی اگر امروز جنسی را به ۵ هزار تومان فروخت ناچار باشد فردا، همان جنس را به ۶ هزار تومان خریداری کند که نتیجهاش جز ورشکستگی، تعدیل نیرو، بیکاری و انزوای بیشتر نیست... و نباید مردم به صورت دائم و تکراری شاهد انتشار اخبار گرانی اقلام پر مصرف باشند.
چرایی تغییر قیمت
در محاسبات ابتدایی برای رسیدن به یک نقطه مشخص مهمترین مسئله این است که حداقل برای یک فصل هیچ تغییری در بهای اجناس و کالاهای مصرفی خانواده به وجود نیاید تا افراد جامعه نسبت به درآمدی که دارند بتوانند پساندازی نیز داشته باشند اما متاسفانه با هنرمندی واسطهها و دلالبازی نوسانات قیمتی در بازار ایران بسیار چشمگیر است، تا جایی که بهای هر کیلو مرغ که پرمصرفترین ماده اولیه غذایی مردم به شمار میآید از آغاز تا پایان ماه مبارک رمضان حدود ۲۵۰۰ تومان در کل ماه تغییر کرد، تغییری روزبهروز و به قول بعضی از مصرفکنندگان ساعت به ساعت، مثل بهای طلا، مثل بهای نفت. رسم است که تاجران و واردکنندگان و صادرکنندگان کالا براساس بهای تضمین شده به مدت ۶ ماه از سال خرید یا فروش انجام میدهند. همینطور در برنامهریزیهای مربوط به دریافت و پرداختهای دولتی هم این مورد کاملا مراعات میشود؛ مگر غیراز این است که بودجه را برای یکسال میبندند؟ یا برای گشایش السی محاسبه به صورت فصلی از سال به انجام میرسد؟
بپذیریم که رشد قیمت اجناس مصرفی و موردنیاز جامعه با افت قدرت خرید همگام شده است. با توجه به این اتفاقهای گاه آزاردهنده و غیرقابل پیشبینی، دیگر در مقابل سوال «قیمت برنج چند است؟» جواب این است که تا بعد از ظهر مثلا کیلویی ۱۲ تومان بوده تا ببینیم فردا واسطهها چه تصمیمی میگیرند! البته باید توجه داشته باشیم که در همین یک ماه اخیر به خاطر تغییرات در بهای اجناس مصرفی خانوادهها، در منطقه مولوی که به عنوان مرکز خرید و فروش شناخته میشود تا چه اندازه صعود حاصل شده و اجناس در انبار خوابیده چه میزان از تغییر و سود به بالا را تجربه کردهاند...
چو عضوی به درد آورد...
حالا دیگر میتوان به شیخ اجل تاسی کرد وقتی میگوید:
چه عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
این بیت سعدی با وضعیت بهای متغیر رو به صعود اجناس مصرفی خانوادهها همخوانی دارد، چراکه با رشد قیمت شکر و برنج، دیگر اجناس هم مثل حبوبات و چای و قند، حتی لبنیات و خرما و نان و گوشت و ماهی و فرآوردههای پروتئینی، حرکتی به سمت بالا را به نمایش گذاشتند.
البته یادمان باشد که رسم و رسوم چنین حکایت میکند که وقتی یک کالای موردنیاز جامعه به سمت افزایش قیمت حرکت میکند، دیگر کالاها نیز این هدف را دنبال میکنند و درنتیجه میشود زیان میلیونها مصرفکننده بیتقصیر که دریافتی و درآمد سالانهشان یکسان است و مخارجشان به سود گروههای دلال و به تبع آن فروشنده و انبارکننده این اجناس وابسته است؛ اتفاقی که چندان هم دور از انتظار نبوده و نیست و لزوم یک نگرش جدی و برنامهریزی و همت مدیران و مسئولان مربوط را برای آرامش و شناخت واقعی میطلبد، یعنی احتیاج است مدیران مربوط نسبت به برقراری یک برنامه مشخص در جهت حفظ قیمتها اقدام کرده و خیال مردم را از این جهت راحت کنند.
گرانی بیرویه و نگاه به فروشگاه بغلدستی برای فهمیدن ارزان و گرانی اجناس و بر همین اساس افزایش بهای کالاهای مورد نیاز میتواند گناهی بزرگ هم باشد بهویژه اینکه نیاز گروههای کمدرآمد و بیسرپرست به استفاده از اجناس خوراکی ارزانتر کاملا حس میشود.
منبع: صمت
95102