با اینکه اعلام شده بود کرایههای وسایل حمل و نقل عمومی از اول اردیبهشت ماه افزایش مییابد، اما کرایه اتوبوس شهریار به تهران، کمی پیش از آن، در روزهای آخر فروردین، از 15هزارتومان به 25 هزارتومان افزایش یافت. رقمی که داد مسافران این مسیر را در آورد و در روزهای اول، مسافران به نوبت با راننده درگیر میشدند. اما مثل همه آن افزایشها و کاهشهایی که همه ما در دهه اخیر، به آن عادت کردیم، از اولین افزایش قیمتها، اگر یادتان باشد، بیش از یک دهه قبل بود که به ناگهان و با فاصله زمانی کم، شاهد افزایش قیمت اقلام روزانهای بودیم که نمیشد از خریدشان دست کشید. به بچهات نمیتوانستی بگویی شیر نخور یا گوشت و مرغ نخور. هرچند که امروز دیگر همان گوشت و مرغ و حتی شیر هم در برخی خانوادهها به رویایی دور تبدیل شده است. تا جایی که همان سیب زمینی و تخم مرغ ارزان قیمت را هم دیگر نمیتوان به سادگی تهیه کرد.
همین چندروز پیش بود که شادی مالکی، مدیر عامل سازمان مدیریت و نظارت بر تاکسیرانی شهر تهران با اشاره به قیمتگذاری نرخ کرایههای جدید گفت: در لایحه ارسال شده به شورای اسلامی شهر تهران افزایش نرخ کرایه تاکسی به صورت میانگین 8/36 در نظر گرفته شد که به تناسب پایینتر از میانگین افزایش نرخ سال گذشته است. اما همین رقم هم، برای مسافران صبوری که سالهاست با همه رقم گرانی کنار آمدهاند، عدد کمی نیست. مردمی که سرشان را پایین انداختند و حرفی نزدند. اگر هم حرفی زدند، آنقدر حرفهایشان نشنیده گرفته شد که حتی دیگر رمقی برای غر زدن و گله و شکایت هم ندارند. کافی است به چهرههایی که در مترو و اتوبوس میبینید نگاهی بیندازید، گاه آنقدر خسته هستند که ایستاده میخوابند. نشستهها هم چندان رمقی ندارند. فرقی هم ندارد که جوان یا میانسال و کهنسال باشند. هرچند حتی بیشتر مواقع کهنسالان را سرحالتر از جوانان میبینید.
مسافران اتوبوس شهریار به تهران، که اغلب کارگر هستند، روزهای اولی که بلیت گران شد، کمی سروصدا کردند. اما راننده هم با ناراحتی میگفت که من چارهای ندارم و تقصیر من نیست. اما گوش برخی مسافران بدهکار این حرفها نبود و این روزی ده هزارتومان کرایه بیشتر، به آنها فشاری مضاعف میآورد. درحالی که حقوق اغلب افراد در آغاز سال جدید بسیار کمتر از 40 درصد افزایش یافته است، حالا این افزایش بهای وسایل حمل و نقل عمومی که حدود 40 درصد اعلام شده است، برای آنها قابل قبول نیست، اما چه میشود کرد؟ کم نیستند کارگرانی که حقوقشان عقب افتاده است، حالا افزایش حقوق بماند. حالا این وسط هزینههای روزانه رفت و آمدشان را که مدام هم افزایش مییابد، اگر حداقل یک سال مسئولان لطف میکردند و به احترام کارگران این افزایش بها را انجام نمیدادند، چه اتفاقی میافتاد؟ کارگرانی که حقوقشان در بهترین حالت ممکن با درصدی بسیار کمتر از نرخ تورم و حتی کمتر از آنچه دولت اعلام میکند، افزایش مییابد، با حداقل حقوق و مزایا، تن به کارکردن برای کارفرمایانی میدهند، که حتی کوچکترین مزایا را از آنها دریغ میکنند.
افزایشِ مدامِ قیمتها
هرچند که قیمت بلیت مترو و اتوبوس و تاکسی، اصولا سالی یکبار افزایش پیدا میکند، اما اقلام دیگر از خوراکیهای مورد نیاز روزانه گرفته تا پوشاک، حالا این وسط اگر دچار یک آلرژی فصلی هم شوی و مجبور به مراجعه به پزشک، دیگر چیزی برایت نمیماند و حتی اگر با همان شندرغاز حقوقی که میگیری، یک ماه را بتوانی سرکنی، باید کلاهت را بالا بیندازی، این را مسافران هرروز مترو و اتوبوس و حتی آنها که با تاکسی سفر میکنند، که کمی اوضاعشان بهتر است خوب میدانند. هرچند با افزایش نرخ تاکسیها در سالهای اخیر، اغلب مسافران تاکسی مجبور به استفاده از مترو شدند، زیرا دیگر برایشان صرف نمیکرد که روزی چندده هزارتومان فقط برای تاکسی بپردازند. آن هم در شرایطی که افزایش حقوق و درصد آن، در ایران هرگز عادلانه نبوده است و رابطه متناسبی با میزان تورم ندارد. حالا این میان تکلیف مسافری که بیش از چند ساعت در روز را صرف رفت و آمد میکند، آن هم با بهایی بسیار بیشتر از آنچه دریافت میکند، چیست؟ مسافری که میتواند از حجم مرغ و گوشت سفرهاش و خرید پوشاکش بزند، اما سر بهایی که روزانه برای مترو و تاکسی و اتوبوس میپردازد که دیگر نمیتواند چانه بزند. در نهایت حتی اگر مانند مسافران شهریار به تهران، چندروزی هم غر بزند و اوقات تلخی کند، نهایتش این است که راننده میگوید اگر ناراحتی سوار نشو. پیاده تا تهران برو! مثل جملهای که راننده هفته قبل به یکی از مسافران معترض گفت و مسافر هم صدایش را در گلویش خفه کرد و دیگر تا تهران جم نخورد! چارهای جز این نداشت.
مسافرانِ درمانده
کافی است نگاهی به مسافرانی بیندازید که هر روز از مترو و اتوبوس استفاده میکنند. حالا با مسافران تاکسی کاری نداریم، زیرا وضعیت آنها کمی بهتر است. هرچند برای خودم بارها پیش آمده است که غیر از بهای تاکسی، گاهی تا یک ساعت در خودرو نشستم تا مسافری سروکلهاش پیدا شود و رانندگان هم مهمترین دلیل کمبود مسافر تاکسی را بالارفتن قیمت آن میدانند. به قول یکی از رانندههای خطی، مشخص است که مسافر ترجیح میدهد با یک بلیت رفت و برگشت ده هزارتومان مترو، از میدان راهآهن تا تجریش برود. همین مسیر را اگر بخواهی با تاکسی بروی، سر به فلک میکشد! من هم جای مسافران بودم مترو را انتخاب میکردم. با گسترش مترو در فضای شهری، کمی از حجم ترافیک نیز کاسته شد، اما مسلما فردی که بتواند با خودروی خود به محل کارش برود، قطعا از مترو استفاده نمیکند. هرچند استفاده از مترو، آن هم به صورت روزانه معضلات خود را هم دارد. حالا از افزایش مبلغ بلیت آن اگر بگذریم، حجم جمعیت و کمبود قطارها، مسالهای است که در ساعتهای پیک جمعیت، گاهی مسافران را تا ساعتها معطل میکند. این مساله بهخصوص در روزهای پایانی سال گذشته بسیار مشهود بود. مساله بعدی هم دستفروشها هستند، که نه تنها آرامش مسافران را برهم میزنند، که در مواقعی بارها شاهد بودم که حتی به مسافران توهین میکنند. هرچند گسترش مترو و افزایش خطوط آن تسهیلاتی را برای شهروندان فراهم کرده است، اما همچنان برخی مناطق هست که دسترسی به مترو ندارند و ناچار به استفاده از اتوبوس یا تاکسی هستند. در این میان وضعیت اتوبوسها حتی از مترو هم بدتر است، زیرا در برخی محدودههای شهر تهران، گاهی باید بیش از نیم ساعت معطل شوی، که آیا اتوبوس بیاید یا نه و در صورت آمدن هم آنقدر حجم جمعیت زیاد است که گاهی ساعتها باید بایستی، تازه اگر شانس بیاوری و لای در گیر نکنی!