Performancing Metrics

مسیر کاهش بحران فرزندآوری و سالمندی جمعیت از افزایش رفاه و امید جوانان می‌گذرد، نه دستور، موعظه و نصیحت | اتاق خبر
کد خبر: 464772
تاریخ انتشار: 20 اردیبهشت 1404 - 17:54
پروفسور جمعیت‌شناسی دانشگاه بوعلی سینا گفت: مدیریت بحران کاهش فرزندآوری در جامعه ایران باید از طریق ارتقاء رفاه و افزایش امید در جوانان انجام شود و نه از طریق دستور، موعظه و نصیحت. آینده جمعیت ایران به تصمیماتی بستگی دارد که امروز سیاست‌گذاران اتخاذ می‌کن

حاتم حسینی در گفت‌و‌گو با خبرنگار ما، با اشاره به موضوع سالمندی جمعیت بیان کرد: ازدواج پیش‌نیاز شکل‌گیری خانواده و در نتیجه، فرزندآوری است. با توجه به محدود بودن طول دوره فرزندآوری (۴۹ ـ ۱۵ سالگی)، بی‌گمان هرگونه اختلال در این دوره، برای مثال، افزایش میانگین سن ازدواج و افزایش نسبت تجرد مردان و زنان در سنین باروری، شمار نهایی فرزندانی را که یک زوج می‌توانند داشته باشند، تحت تأثیر قرار می‌دهد. بر این اساس می‌توان گفت افزایش میانگین سن ازدواج و ناتوانی جوانان در پاسخ به تقاضای اجتماعی برای تشکیل خانواده، از تعیین‌کننده‌های مهمِ مؤثر بر کاهش باروری به زیر سطح جایگزینی و استمرار آن تا به امروز است.

 

دیکته کردن سیاست‌های دستوری سطحی و بدون ارتباط با واقعیت‌های زندگی اجتماعی

وی عنوان کرد: با وجود اقدام‌ها و تلاش‌هایی که در راستای افزایش میزان باروری تا به امروز صورت گرفته، نتیجه عکس گرفته‌ایم. سال ۱۴۰۳، برای نخستین‌بار شمار موالید در ایران به کمتر از یک میلیون نوزاد کاهش پیدا کرد؛ این وضعیت، بی‌گمان ریشه در ساختار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ایران دارد. در طی چند سال گذشته، در چارچوب اجرای قانون «تعالی خانوده و جوانی جمعیت» شاهد دیکته کردن سیاست‌های دستوری سطحی بدون توجه به واقعیت‌های زندگی ایرانیان بوده‌ایم؛ و این اقدامات نتیجه‌ای که مجریان انتظار داشتند را ثمر نداد و حتی نتیجه عکس داشت. چرا؟ به‌خاطر اینکه هرگونه تغییر در رفتار جوانان در مسیر ازدواج و تشکیل خانواده، بدون ساماندهی مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آنان، راه به جایی نمی‌برد. نباید انتظار داشته باشیم از طریق تبلیغات و مشوق‎های مقطعی، تغییر اساسی در رفتار جوانان ایجاد شود، طوری که ما را به هدف‌های سیاست‌های جمعیتی در اُفق برنامه نزدیک کند.

حسینی افزود: بنابراین به جرأت می‌توان گفت سطح باروری‌ای که درحال حاضر در جامعه تجربه می‌کنیم، برساخته شرایطی است که نظام سیاسی و دستگاه برنامه‌ریزی و حکمرانی بر جامعه تحمیل کرده است. به باور من، دستگاه‌های برنامه‌ریزی، نظام سیاسی و سیاستگذاری در کانون تمام تحولاتی است که در زمینه ازدواج، فرزندآوری و تشکیل خانواده، از هم‌پاشیدگی نظام خانواده، افزایش طلاق و... صورت گرفته است. سیاستگذاران نباید تعجب کنند. باید بازگردند و سیاست‌ها و برنامه‌های‌شان را آسیب‌شناسی کنند.

 

نقش زنان در جامعه امروز نباید به فرزندآوری تقلیل داده شود

این استاد تمام دانشگاه ضمن بیان این مطلب که «در چند سال اخیر، به‌طور رسمی و غیررسمی، از طریق رسانه ملی، بیلبورد‌ها و تریبون‌های مختلف به جمعیت زنان و مادران دیکته شده که نقش اصلی زنان در زندگی زناشوئی، فرزندآوری است» متذکر شد: این یک خطای راهبردی و برخلاف دیدگاه و موقعیت زنان در شرایط کنونی ایران است. امروزه، نقش زنان در جامعه ایران باید بسیار جدی گرفته شود و به فرزندآوری تقلیل نیابد. تقلیل نقش زنان تنها به فرزندآوری در دنیای جدید قابل‌قبول نیست. گوئی سیاستگذاران هنوز متوجه تغییراتی که در جایگاه و موقعیت زنان در جامعه ایران صورت گرفته، نیستند. در عرصه اجتماعی، مهمترین تحولی که می‌توان به آن اشاره کرد، تغییر وضع سواد، بهبود سطح تحصیلات و افزایش میزان باسوادی در میان زنان، به‌ویژه جمعیت زنان در سنین فرزندآوری، است.

 

بی‌اعتمادی نهادی، به ویژه در میان جوانان، خود به بحران جمعیتی ایران تبدیل شده است

حسینی ادامه داد: نوعی بی‌اعتمادی نهادی به ویژه در میان جوانان در جامعه شکل گرفته است و خود این موضوع به بخشی از بحران جمعیتی ایران تبدیل شده است. عملکرد نظام برنامه‌ریزی در مدیریت جمعیت ایران، به ویژه در دوره پنجره جمعیتی که ۲۰ سال از آن گذشته و شاید تا ۲۰ سال دیگر فرصت داشته باشیم که از ظرفیت‌ها و مواهب نهفته در پسِ این موهبت جمعیتی استفاده کنیم، نه تنها مثبت نبوده، بلکه مخرب هم بوده است. ناکارآمدی نظام برنامه‌ریزی، به افزایش بی‌اعتمادی نهادی و در نتیجه، کاهش سرمایه اجتماعی دولت منجر شده است. بنابراین، هدف سیاست‌های جمعیتی، در فقدان بازسازی اعتماد نهادی و عمومی، محقق نخواهد شد. هرچند، بازیابی اعتماد از دست‌رفته هم چیزی نیست که بتوان از طریق تبلیغات و... آن را به جامعه بازگرداند. جامعه، به‌ویژه جمعیت جوانِ دانش‌آموخته دانشگاهی، که سهم انبوهی از جمعیت کشور را به خود اختصاص داده است، می‌خواهند شاهد اقدام‌های عملی دولت و نظام حکمرانی باشند. گوش جامعه و جوانان پُر است از موعظه، نصیحت و تبلیغات، برای همین است که اعطای وام‌های چند صد میلیون تومانی ازدواج، به‌جای افزایش تمایل به ازدواج به افزایش نسبت طلاق به ازدواج و در نتیجه، کاهش بیشتر باروری منجر شده است.

 

سیاستگذاران و قانوگذاران ما گوئی در خلاء، تصمیم می‌سازند و تصمیم می‌گیرند

وی تاکید کرد: البته باید توجه داشت مسائل مرتبط با ازدواج و فرزندآوری، تنها جنبه جمعیت‌شناسی و اقتصادی ندارند، بلکه بایستی جنبه‌های فرهنگی، ارزشی و روانی آنها را نیز درنظر گرفت. برای مثال، کاری که سیاستگذاران و قانونگذاران ما در طی چند سال گذشته انجام داده‌اند این بوده که جوانان را تشویق به ازدواج، تشکیل خانواده و فرزندآوری کنند، درحالی که ازدواج و فرزندآوری اصلاً تشویق‌بردار نیست. باید زمینه تصمیم به ازدواج و تشکیل خانواده را فراهم ساخت. سیاستگذاران و قانوگذاران ما گوئی در خلاء، تصمیم می‌سازند و تصمیم می‌گیرند. در شرایط کنونی جامعه ایران، نمی‌توان انتظار داشت که بدون هیچ‌گونه تغییرات ساختاری در نظام اقتصادی و اجتماعی جامعه و تنها از طریق تشویق و اعطای وام‌های کلان ازدواج، تغییرات محسوسی در راستای هدف‌های قانون «تعالی خانواده و جوانی جمعیت» صورت گیرد.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: بر این باورم که از طریق سیاست‌های ترکیبی و برنامه‌ریزی‌های میان‌بخشی، می‌توان تا حدودی مانع از تداوم باروری زیر سطح جایگزینی شد. توجه داشته باشید که کاهش باروری یک پدیده جهانی است و مختص جامعه ایران نیست. البته، من با دلائل متعدد که اینجا مجالی برای پرداختن به آنها نیست، در رسیدن به باروری سطح جایگزینی نیز تردید دارم. از نظر من، با این شرایط و کیفیت زندگی در جامعه ایران، چشم‌انداز گذار سخت به دوره سالخوردگی جمعیت، کاهش نسبی نیروی کار و افت کیفیت سرمایه انسانی است.

 

قرن ۲۱، سده پایان رشد جمعیت جهان و دوره سالخوردگی جمعیت است

حسینی، بر مبنای آخرین گزارش جهانی باروری که مربوط به چند ماه پیش است، از جهانی‌شدن باروری پایین و همگرایی رفتار‌های باروری در شرایط گوناگون اقتصادی ـ اجتماعی، سیاسی، جغرافیایی و فرهنگی سخن گفت و اظهار کرد: بخش شایان‌توجهی از کشور‌هایی که هم‌اکنون در آغاز گذار باروری‌شان هستند تا سال ۲۰۷۵ میلادی به باروری سطح جایگزینی دست پیدا خواهند کرد. در دهه‌های پیشِ رو، شاهد عمومیت باروری زیر سطح جایگزینی و باروری پایین در دنیا خواهیم بود. حتی کشور‌هایی که درحال حاضر سطوح بالایی از باروری را تجربه  می‌کنند، در نهایت و در پایان قرن ۲۱، به باروری زیر سطح جایگزینی دست می‌یابند. بر همین اساس است که جمعیت‌شناسان قرن ۲۱ را قرن پایان رشد جمعیت جهان و دوره سالخوردگی جمعیت می‌دانند. ما تافته جدابافته نیستیم. نمی‌توانیم از روند‌های جهانی فرآیند‌های جمعیت‌شناختی در امان بمانیم و تصور کنیم که می‌توانیم با آنها مقابله کنیم.

وی اظهار کرد: متأسفانه، عده‌ای از روی کژفهمی و دانش سطحی جمعیت‌شناختی، ادعا می‌کنند که می‌خواهند جلوی سالخوردگی جمعیت ایران را بگیرند، آن هم از طریق افزایش زاد و ولد؛ پرسش من این است که مگر دست ماست؟ فرآیند‌های جمعیت‌شناختی در تعامل و برهم‌کنشی با یکدیگر تاثیرات خود را می‌گذارند. مهم نیست که این جامعه ایران، ژاپن، آلمان، روسیه، اروپای جنوبی، مرکزی، شرقی یا چه جای دیگری در کره زمین است. وقتی کشوری وارد دوره گذار جمعیت‌شناختی شد، امکان بازگشت به دوره پیش از گذار تقریباً غیرممکن است. در مورد کشور‌هایی مانند نروژ و فرانسه وقتی گفته می‌شود در اجرای سیاست‌های جمعیتی‌شان در راستای افزایش زاد و ولد موفق بوده‌اند، به این معنا نیست که باروری زیر سطح جایگزینی را به سطح جایگزینی و بالاتر از آن افزایش داده‌اند. این موفقیت به افزایش میزان باروری کل محدود می‌شود که در حد چند دهم فرزند به ازای هر زن، برای مثال افزایش باروری از ۴/۱ به ۶/۱ تا ۷/۱ و ... بوده است.

 

نظام برنامه‌ریزی در ایران به دستگاه تولید و بازتولید بحران تبدیل شده است

این استاد جمعیت‌شناسی بر این باور است که «با این شیوه مدیریت و برنامه‌ریزی جمعیت، بحران جمعیت‌شناختی ایران در آینده‌ی نه چندان دور امنیتی نیز خواهد شد» و افزود: نظام برنامه‌ریزی و سیاستگذاری در ایران، دست‌کم در زمینه جمعیت، از طریق تصمیم‌های نسنجیده، بدون اقدامات کارشناسی و حذف افراد دلسوز، کارشناس و کاربلد از چرخه تصمیم‌گیری، پیوسته بحران را تولید و بازتولید می‌کند. برای مثال، تا چند وقت پیش، مشکل جمعیت‌شناختی اصلی جامعه ایران، کاهش باروری به زیر سطح جایگزینی و تداوم آن در آن سطح بود. در تدوین و اجرای قانون «تعالی خانواده و جوانی جمعیت» خطا‌های راهبردی صورت‌گرفته از سوی دولت و دستگاه متولی اجرای این قانون یعنی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، به اندازه‌ای بوده است که نه تنها به تعدیل مشکل کم‌فرزندآوری منجر نشده، بلکه مسائل و بحران‌های جدیدی مانند گسترش مهاجرت‌های بین‌المللی، افزایش شمار سقط‌های عمدی و غیرعمدی جنین، افزایش دوره انتظار جوانان و ... دامن‌زده است.

 

سیاست‌گذاران متوجه عوامل اصلی بحران ازدواج نیستند

حسینی بیان کرد: در حوزه جمعیت، مسئله اصلی دستگاه سیاستگذاری در جامعه ایران این است که انگار به جای خانواده‌ها، سیاستگذاران می‌خواهند بچه‌دار شوند. این یک تناقض جدی در سیاستگذاری جمعیتی و تلاش برای افزایش میزان‌های ازدواج، تشکیل خانواده و فرزندآوری است. سیاستگذاران متوجه عوامل و زمینه‌هایی که باعث بروز بحران ازدواج و کم‌فرزندآوری در جامعه شده است، نیستند. آنها تصور می‌کنند که در ایران، جوانان با بحران تصمیم‌گیری‌های فردی مواجه‌اند، درحالی که مسائل جوانان، بحران نشاط اجتماعی، بحران امید و نداشتن چشم‌انداز روشن زندگی در جامعه پُرمخاطره امروز است. ناامنی شغلی، برخورداری از نظام سیاستگذاری پیازی و چندلایه، امان را از جوانان بُریده و آنان را ناتوان از پاسخ به تقاضای اجتماعی برای ازدواج و فرزندآوری کرده است.

 

ویژگی فرهنگی ایران برخلاف کشور‌های پیشرفته صنعتی، عمومیت ازدواج است

وی عنوان کرد: تأثیر مشوق‌های مالی، وام‌های ازدواج و یارانه‌های فرزندآوری مقطعی و ناماندگار است. در شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی فعلی، تشویق به ازدواج و فرزندآوری مانند این است که بر روی یک زخم عمیق چسب زخم بزنید. تمرکز دولت و نظام حکمرانی در ایران، باید بر بهبود کیفیت زندگی جوانان، تضمین اشتغال آنان و دادن اطمینان نسبی در دسترسی به مسکن مناسب و در خور شأن و منزلت آنها باشد. حمایت واقعی دولت از زنان و مادران شاغل و بازسازی سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی ازجمله عوامل موثر در این خصوص خواهد بود. در این صورت می‌توان امیدوار بود که جوانان خودشان تصمیم بگیرند و راه‌شان را پیدا کنند. ویژگی فرهنگی‌ای که ایران را با باروری زیر سطح جایگزینی از کشور‌های دیگر با همین سطح باروری، مانند کشور‌های پیشرفته صنعتی، متمایز می‌کند، فراگیری و عمومیت ازدواج است. در ایران هنوز عمومیت ازدواج بالاست و این امکان مناسبی برای جلوگیری از استمرار باروری زیر سطح جایگزینی است، منتهی، چون سیاست‌گذاری و قوانین گوئی در خلاء صورت گرفته است، روز به روز این ممکن ناممکن می‌شود.

حسینی با بیان این که «درست است که نسبت‌های تجرد در گروه‌های سنی فرزندآوری بالاست و تجرد قطعی زیاد شده، اما توزیع فضایی نسبت‌های تجرد نیز مهم است» تصریح کرد: برای مثال، در استان ایلام که از استان‌های کمتر توسعه‌یافته ایران است، هم بالاترین میانگین سن ازدواج زن و مردان را در کشور داریم و هم نسبت تجرد مردان و زنان بالاترین است. درحالی که در استانی مانند یزد با پدیده‌ای به اسم تجرد قطعی مواجه نیستیم. وقتی به لحاظ شرایط آب و هوایی و اقلیمی مقایسه می‌کنیم، می‌بینیم که ایلام از شرایط آب و هوایی و اقلیمی به مراتب بهتر از استان یزد برخوردار است، این درحالی است که یزد از استان‌های مهاجرپذیر ایران است. این واقعیت‌ها گویای این حقیقت است که وقتی توسعه اقتصادی ـ اجتماعی وضعیت مناسبی داشته باشد، شرایط نامناسب اقلیمی تحت‌الشعاع نیرو‌های توسعه قرار می‌گیرد و یک استان با آب و هوای خشک به یک استان مهاجرپذیر تبدیل می‌شود. میزان باروری استان یزد در مقایسه با همدان، کردستان، کرمانشاه، آذربایجان غربی، ایلام و... بسیار بهتر است. هرچند میزان باروری در یزد نیز پایین است، اما در مقایسه با استان‌هایی که نام بردم وضعیت بهتری دارد. چرا؟ چون یزد استان توسعه‌یافته‌تری است. استان ایلام چه ویژگی‌هایی دارد که ساختار زناشویی زنان در این استان مانند یک کشور پیشرفته صنعتی شده است. شهرستان سردشت در استان آذربایجان غربی چه ویژگی‌هایی دارد که ساختار زناشویی‌اش شبیه به یک کشور، منطقه و یا استان کاملاً توسعه‌یافته است؟

 

از پدیده کم‌فرزندآوری و باروری، پزشکی‌زدایی شود

این استاد جمعیت‌شناسی خاطرنشان کرد: بیش از سه سال از اجرای رسمی قانون «تعالی خانواده و جوانی جمعیت» می‌گذرد، نتیجه اقدام‌های صورت‌گرفته اصلا با انتظارات متناسب نیست. یکی از اقدام‌هایی که دولت باید صورت دهد این است که بر روی کیفیت زندگی جوانان سرمایه‌گذاری کند، نشاط و امید را به جامعه بازگرداند و از پدیده کم‌فرزندآوری و باروری به طور کلی نیز پزشکی‌زدایی کند. دولت باید این واقعیت را بپذیرد که زاد و ولد دو جنبه بیولوژیک و غیربیولوژیک دارد. آنچه در ایران شکل بحرانی به خود گرفته، وجه بیولوژیک آن است. پذیرش این واقعیت از سوی سیاستگذاران و متولیان قانون جمعیت، اگرچه سخت، اما گریزناپذیر است.

 

فرزندآوری یک تصمیم عاشقانه نیست و اقدام عقلانی درباره آینده است

وی با اعتقاد به این که «سیاستگذاران باید بپذیرند که فرزندآوری یک تصمیم عاشقانه نیست، بلکه تصمیمی عقلانی درباره آینده است» بیان کرد: وقتی چشم‌انداز روشن باشد، انتظار می‌رود ازدواج و فرزندآوری به‌صورت طبیعی نیز شکوفا شود و رونق پیدا کند. مدیریت بحران کم فرزندآوری در جامعه ایران از مسیر رفاه و امید به جوانان می‌گذرد، نه از مسیر دستور، موعظه و نصیحت. آینده جمعیت ایران به تصمیماتی بستگی دارد که امروز سیاست‌گذاران ما می‌گیرند.

 

هر مهاجرت‌ برابر با از دست دادن شانس یک ازدواج، تشکیل خانواده و فرزندآوری است 

استاد جمعیت‌شناسی دانشگاه بوعلی سینا با اشاره به افزایش نرخ مهاجرت از کشور تاکید کرد: تولد، مرگ و مهاجرت تعیین‌کنندگان اصلی و بدون واسطه تغییر جمعیت در هر جامعه‌ای هستند. در زمینه مرگ‌ومیر، سیاست‌های همه دولت‌ها در همه دنیا، در راستای بهبود وضعیت سلامت، کاهش میزان مرگ‌ومیر، افزایش امید زندگی و کاهش اختلال در سلامتی بوده، هست و خواهد بود. تنها در زمینه زاد و ولد و مهاجرت است که دولت‌ها امکان مانور دارند و متناسب با شرایط می‌توانند سیاست‌های‌شان را تغییر دهند. شرایط جمعیت‌شناختی امروز جامعه ایران، بدون تأثیر بر روند‌های نزولی باروری در کشور نیست. موازنه منفی مهاجرت بین‌المللی در سال‌های اخیر تشدید شده است. کسانی که مهاجرت می‌کنند، عموماً جمعیت در سنین کار و در بازار ازدواج هستند. بنابراین، هرگونه افزایشی در مهاجرت‌های بین‌المللی می‌تواند به بهای از دست دادن شانس یک ازدواج، تشکیل خانواده و فرزندآوری است.

نظرات
ADS
ADS
پربازدید