Performancing Metrics

میلیاردر باید میلیاردی ببخشد | اتاق خبر
کد خبر: 7858
تاریخ انتشار: 20 مهر 1390 - 09:37
وقتی کلمه ثروتمند صاحب سرمایه کار آفرین واسامی دیگری از این دست را می شنویم کمتر پیش     می آید چهره ایی فردی جوان در ذهن تداعی شود؛ چه رسد به این که این جوان خانمی 37ساله باشد که او را به عنوان ((بانوی معدن کار ایران))هم بشناسند.فاطمه دانشور که در حدود 10سال از سابقه  فعالیت های اقتصادیش می گذرد وجوان ترین عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی صنایع ومعادن تهران است. مدیر عامل یک شرکت بزرگ بازرگانی وموسسه نیکوکاری ((مهر آفرین ))است.این موسسه را اکثرا با چهره بازیگران معروف ومطرح کشورمان به عنوان سفیران مهر آفرین می شناسند .او در گفتگویی که با ما داشت از مسئولیت های اجتماعی ثروتمندان گفت ومقایسه ای کرد بین این مسئولیت ها در ایران وکشورهای دیگر. از نظر شما چه عاملی باعث می شود که در کشور ما ثروتمندان ترجیح بدهند میان مردم عادی شناخته بشوند ؟ بیشتر مردم ما در ایران به لحاظ معیشتی وضعیت خوبی ندارند .وقتی می فهمند کسی ثروتمند است از اوتوقع کمک مالی دارند.برای خود من پیش آمد که روزی در جواب خبرنگاری که پرسید که آیا شما میلیاردرهستید؟ومن گفتم بله .همین موضوع باعث شد بیشتر از هزار نامه از سراسر ایران می رسید که درخواست های عجیب وغریبی در آنها شده بود .مثلا آقایی از کاشان نامه ای داد وگفت :کارمند بانک است وخانه ای کوچک دارد از من کمک مالی می خواست که خانه ی بزرگتر بخرد.البته مواردی هم بود که به آنها کمک کردم .مثلا بچه ای که شیشه به چشمش آسیب زده بود ودر معرض از دست دادن بینایی اش بود .من هزینه جراحی چشمش را پرداخت کردم وبارها به دانشجو ها کمک کردم و....اما 85در صد آن نامه ها خواسته های غیر منطقی بود.به خاطر همین میلیاردرها در ایران ترجیح می دهند ناشناس بمانند یک دلیل دیگر این است که در کشور ما هنوز ثروت یک ارزش محسوب نمی شود وتا حدی ضد ارزش است .پولدارها مانند افراد چپاولگر وکسی که حق مردم را خورده ودردی ندارد دیده می شوند . خب باید یک فرهنگ سازی دراین زمینه بشود .مخصوصا که مادر اسلام حضرت خدیجه (س)را به عنوان زنی داشتیم که ثروتش باعث توسعه دین شد.آن ثروت در جهت یک حرکت اجتماعی به کار گرفته شد وبنابراین ارزش خاصی به آن فرد داد. از طرف دیگر ببینید که چقدرمیلیاردر در دنیاداریم اما عموما مردم اسم ((بیل گیتس))را بیشتر می شناسند.دلیلش فکر می کنم خدمات اجتماعی است که انجام می دهد وبه این خاطر که مقداری از آن ثروت را خرج خدمت به بشر می کند واین به اومحبوبیت می دهد .مردم هم او را دوست دارند وبه او احترام می گذارند .اما اگر میلیاردرها نگاه اجتماعی نداشته باشند مورد غضب مردم واقع می شوند . الان وقتی با میلیاردرها صحبت می کنی می گویند ما کارمان را انجام داده ایم .همین که مالیات می دهیم واشتغال زایی کرده ایم خودش یعنی خدمت.من خیلی از آدم های سر شناس را می شناسم که چندین خانه چند هزار متری در تهران وشمال ایران ولندن دارند.آنقدر تعداد ویلاهایشان زیاد است که فرصت نمی کنند سالی یک بار هم به آن جا بروند.در همین کشوری که این ها آنقدر املاک دارند ما کودکان ومادرانی داریم  که زیر پل ها می خوابند وهمین بی خانمانی عواقب بدی برای این ها داشته باشد.نمی توان گفت این ها به ثروتمندان ما ارتباط ندارد وکسی نباید از کنار آنها عبور کند. من معتقدم در بحث بخشودگی باید به اندازه ی دارایی ببخشی .اگر میلیاردری باید میلیاردی ببخشی .نه اینکه به بخشیدن دو گوسفند به کهریزک یا شیر خوار گاه آمنه بسنده کنی .یا بخواهی یک مدرسه دو سه کلاسی بسازی .اگر ثروتمندان ما اینطور بیاندیشند مطمئن باشیدآدم نیازمند نخواهم داشت. در کشورهای دیگر در باره فعالیت های اجتماعی وخیر خواهانه افراد صاحب ثروت وشناخته شده به مردم اطلاع رسانی می شود اما در ایران اینطور نیست؛جز در مواقع خاص و با اهداف تبلیغاتی عموما این اتفاق نمی افتد نظر شما چیست ؟ ابتدا یک نقد می کنم به اتاق بازرگانی وبازرگانان خودمان.من با این انگیزه به عنوان نماینده بخش خصوصی وحالا هم عضو هیات نمایندگان وارد اتاق شدم که بتوانم روی ارزش اخلاقی کار کنم. ارزش های اخلاقی تجاری وانسانی ویکی هم مسئولیت پذیری اجتماعی.به خاطر همین در اتاق بازرگانی عضو دو کمیسیون شدم یکی کمیسیون امور اجتماعی ومسئولیت پذیری اجتماعی در اتاق تهران یکی هم کمیسیون اخلاق کسب وکار ومسئولیت اجتماعی در اتاق ایران .تا به حال چهار پنج جلسه در اتاق تهران در این کمیسیون داشته ایم ومن با یک نوع مقاومت از طرف بازرگانان مواجه شدم که چندان دوست نداشتند به مقوله مسئولیت اجتماعی در حوزه اقشار آسیب دیده مثل زنان وکودکان پرداخته شود .حتی گفتم اتاق بازرگانی به عنوان یک تشکل بزرگ اقتصادی بیاید وبا پدیده کار کودکان مبارزه کند چون کسب وکار موضوعی است که به اتاق مربوط می شود .اتاق می تواند نهادهای سیاست گذار را تحت فشار قرار دهد .این مقوله ایی است که کل جامعه را آزار می دهد .منتها با مقاوت جدی چند نفر از اعضای کمیسیون مواجه شدم ودیدم این کار در کشورهای توسعه یافته خیلی وقت پیش جا افتاده است وتحت عنوان استاندارهای جهانی csrهمه آن را پذیرفته اند و دراستاندارد ISO26000 جز یکی از بندها است یعنی اگر شرکتی این بند را رعایت نکند نمی تواند این استاندارد را دریافت کند .اما من الان دراتاق با این چالش روبه رو هستم .بازرگانان ما هنوز این را نمی پذیرند وبه خیریه یک نگاه سنتی دارند .آنها می گویند تامین رفاه عمومی وظیفه دولت است .وظیفه سازمان تامین اجتماعی وبهزیستی است .حتی در پاسخ به موضعی که مطرح کردم گفتند :(اینجا که بهزیستی نیست اتاق بازرگانی است ).من معتقدم وظیفه فرد فرد اعضا تشکیل دهنده یک جامعه است .نویسنده ،معلم ،زن خانه دار، بازرگان ،تهیه کننده برنامه های تلویزیونی و...همه باید مسئولیت شان را نسبت به جامعه ایفا کنند .بازرگانان به قول معروف جیرینگی می توانند این کار را بکنند .نویسنده با قلمش وهر دو هم موثراند .بهترین جایی که می تواند این کار را اشاعه دهد اتاق بازرگانی است وفکر می کنم خصوصا در اتاق ایران فضا برای این کار موثر تر است حتی حاضرم با ساپورت مالی خودم همایش های متعدد بر گزار کنم که این فرهنگ کم کم بین بازرگانان وصنعت گران ما جا بیفتد که وظیفه دارند وبر گردنشان تکلیف است نه دلبخواه یک مثال می زنم که بدانید یک بازرگان چقدر توان دارد .سال 75وقتی من (مهر آفرین )را تاسیس کردم ورسالتش را حمایت از زنان وکودکان بد سرپرست قرار دادم فقط یک چهارم سود تجاری ام را صرف این کار می کردم وماهیانه 100میلیون به این موسسه کمک می کردم تا سال 87که شرکت ما دچار بحران های اقتصادی شد که ناشی از همان بحران های جهانی بود . سهامداران به من گفتند که دیگر نمی توانند به (مهر آفرین )کمک کنند .تامدتی به سختی موسسه را اداره کردم تا اینکه تصمیم گرفتم آن را به NGOتبدیل کنم که موسسه هم از حمایت های مالی مردم بهرهمند شود .اتفاق جالبی که افتاد این بود که دو سال طول کشید تا 12هزار نفر از اقشار متوسط جامعه عضو موسسه شدند واین تعداد عضو تازه  می توانست 100میلیون تومان کمک کند .یعنی من در یک کفه ترازو با فعالیت های تجاری که داشتم   می توانستم همان مبلغی را به موسسه کمک کنم که آن 12هزار نفر در کفه دیگر و در واقع می خواهم بگویم توان کمک کردن یک بازرگان چقدر است .مرکز پژوهش های مجلس اعلام کرده که ما بین چهار تاپنج میلیون کودک بازمانده از تحصیل داریم .این رقم قابل توجهی است که ارتباط زیادی با توسعه نیافتگی کشور دارد .اگر ما به عنوان بازرگان چشممان را به روی این پنج میلیون کودک ببندیم یعنی قبول کرده ایم که در یک کشور عقب مانده زندگی می کنیم . یکی دیگر از مسائلی که من در اتاق دنبالش هستم که در حوزه اقتصادی جا بیاندازم ارزش گذاری بر کاری است که زنان در خانه انجام می دهند .یعنی خانمی که در خانه پخت وپز می کند وفرزندانش را بزرگ می کند به نظر من به طور غیر مستقیم به تولید ناخالص کشور کمک می کند .یعنی دارد کار انجام می دهد وباید آن کار قیمت گذاری وپولی به او پرداخت شود ویک امنیتی داشته باشد .چرا زنان خانه دارباید دستشان در جیب خودشان باشد؟الزاما نباید مجبور باشند برای کار بیرون بروند .به خصوص قشر ضعیف جامعه که ممکن است مجبور شوند در شرایط ومکان های نامناسب برای تامین معاش خود تن به کار دهند .یکی از مشکلاتی که هر روز بیشتر دامنگیر جامعه ما می شود بزه است که امنیت جامعه را کاهش می دهد .چون مادران ما در شرایطی که اقتصاد دچار مشکل است خانه وفرزندان را رها می کنند که به تامین مخارج خانه کمک کنند .کودک رها شده می تواند بزه کار شود وبعد دولت باید زندان بیشتر بسازد وپلیس بیشتر تربیت کند . دیدجامعه ما به موضوع سرمایه داری مثبت نیست اما با توجه به اطلاعاتی که از فعالیت های اقتصادی واجتماعی شما وجود دارد به نظر می رسد که از شناخته شدن وتوضیح درباره دارایی هایتان ترس ندارید .چطور است که با توجه به فرهنگ ما ومعایبی که شناخته شدن یک ثروتمند در کشور دارد تصمیم گرفتید خودتان را به جامعه معرفی کنید ؟امروز نتیجه این تصمیم رامثبت ارزیابی می کنید یا خیر؟ فکر می کنم مثبت بوده خداوند در قرآن می فرماید( آنان که درآشکار ونهان از اموالشان انفاق  می کنند)یعنی آمده این دو را برابر قرار داده وهر دو را ارزشمند دانسته انفاق آشکار باعث تشویق وترغیب بقیه می شودوفکر می کنم در مورد من این اتفاق افتاده .می توانم مثال هایی بزنم از خیرینی که به این شکل تصمیم گرفته اند به موسسه ما کمک کنند .ما یک مراسمی را در مهرآفرین باب کردیم که در آن نشان نیکوکاری اهدا می کنیم .امسال هم می خواهم برای اولین با ر نشان مسئولیت پذیری اجتماعی بدهم به شرکتها وبرندهایی که فعالیت های بشر دوستانه انجام می دهند .وقتی این مراسم تمام می شود خیلی ها می آیند سوال میکنند که چه کار کنند تا سال آینده آنها دریافت کنند ه این نشان نیکوکاری باشند .من چون پیامد های خوب این موضوع رادیدم تصمیم گرفتم ادامه بدهم .ضمن این که نامه های عجیب وغریب برای تقاضای کمک های مالی غیر منطقی هم داشته اما ترجیح می دهم آنها را با حرف متقاعد کنم که درخواستشان غلط است اما در چندین قسمت دیگر فعالیت های مثمر ثمروشناخته شده داشته باشم . گاه شاهدیم بعضی از ثروتمندان مثلا سه میلیاردر هزینه مدرسه سازی یا هر کار خیر دیگری می کنند که 30میلیارد مالیاتشان را نپردازند .به نظر شما ارزش این کار خیر با آنکه هدفش حل مشکلات وانجام مسئولیت های اجتماعی است برابری می کند ؟ بحث مالیات در ایران مثل خارج از کشور نیست .در بعضی از کشورها اگر کسی کار خیر یا عام المنفعه ای بکند از پرداخت مالیات معاف می شود .البته کار ماهم کلا معاف از مالیات است چه کار خیر انجام دهیم چه انجام ندهیم .غیر از ما آن افرادی که با قصد خیر در جایی هزینه می کنند فقط همان هزینه ای که صرف کرده اند از کل مالیاتشان کسرمی شودنه این که کلامعاف از مالیات شوند .اما من فکر می کنم حتی اگر کسی به خاطر معاف شدن از مالیات هم دست به انجام کار خیر بزند باز هم ارزش  دارد . آیا تفاوتی میان مهر آفرین با موسسات ونیکوکاری دیگر وجود دارد ؟ موسسه من به صورت بارز با موسسات دیگر فرق می کنند چون آدم اقتصادی ام وبنابراین اهل ریسک هستم .وقتی خودم را مقایسه می کنم باامنای خیریه های دیگر می بینم آنها خیلی ملاحظه کارند وهر کار را با ترس انجام می دهند .اما من به عنوان یک بازرگان ریسک های بزرگی در مهر آفرین کرده ام واین ریسک ها خیلی از وقت ها هم به موفقیت های خوبی هم منتج شده است . منبع: همشهری ماه –الهام دانیالی
مطالب مرتبط
نظرات
ADS
ADS
پربازدید