
اتاق نیوز - محمد حسن گودرزی: هر سال بنابر سنتی دیرینه منتقدان ، مجلات و وب سایتهای سینمایی و مرتبط با هنر لیستی از برترینهای سال را ارائه می کنند. لیست بهترینهای سال ، پرفروش ترینها و حتی بدترینهای سال ! هرکدام از این لیستها خوانندگان خاص خود را به خود جذب می کند. مجلات و وب سایتهای تخصصی هم به کار لیست کردن برترینهای تاریخ سینما مشغولند. این لیستها در حقیقت یکی از بهترین روشهایی است که می توان خوانندگان را به سرعت با بهترینها آشنا کرد. در این سلسله مطالب قصد داریم که خوانندگان را با برترین فیلمهای سینما در دهه گذشته آشنا کنیم. معیارهایی که برای انتخاب این فیلمها جوایز مختلف ، فروش تجاری یا به عبارت دیگر اقبال مردم به آنها و مهمتر از همه نظر مثبت منتقدین سینما نسبت به این فیلمها است. به همبن دلیل تنها به معرفی فیلمهای هالیوودی و انگلیسی زبان در این لیست نشده و فیلمهای دیگری از کشور مختلف از فرانسه و ایتالیا گرفته تا فلسطین در این لیست پنجاه تایی قرار دارند. ضمن اینکه فیلمها طیف متنوعی از ژانر های مختلف را شامل می شوند.
50 - رودخانه مرموز Mystic River رودخانه مرموز فیلمی است که کلینت ایستوود براساس فیلمنامه ای از برایان هلگلند ساخته است. فیلمنامه اقتباسی است از رمان رودخانه مرموز نوشته دنیس لیهان که در سال 2001 به چاپ رسید.
بازیگران این فیلم شان پن ، تیم رابینز ، کوین بیکن ، لارنس فیشبرن ، مارسیا گی هاردن ، لائورا لینی هستند. ضمن اینکه ایلای والاک بازیگر فیلم هایی همچون خوب ، بد ، زشت در نقش آقای لونی نقش کوتاهی دارد.
داستان فیلم از سکانس سه پسربچه که در یکی از خیابانهای آمریکا مشغول بازی در خیابان و حک کردن نامشان روی یک بلوک بتونی خیس هستند آغاز میشود که ناگهان دیو بویل به دست کودک دزدانی که خود را پلیس معرفی می کنند ربوده میشود. بعد از ۳ روز متوالی که مورد تجاوز جنسی توسط دو مرد قرار میگیرد موفق به فرار می شود. سپس داستان فیلم ما را به ۲۵ سال بعد می برد که دیو (تیم رابینز) تبدیل به انسانی منزوی و جیمی مارکوم (شان پن) فردی سابقه دار و شان دوین ( کوین بیکن) تبدیل به کارگاه پلیس شده است .بعد از اینکه دختر جیمی بهشکل تصادفی و نامفهومی کشته میشود و شان دوین سعی در به دام انداختن قاتل میکند....
فیلم تلاشی است برای نشان دادن بی رحمی های جامعه در مورد یک فرد ناتوان و منفعل که ناتوانی و انفعالش ناشی از گذشتهٔ ناخوشایند آن فرد است و در مقایل .بی قانونیهای یک اجتماع اینکه چطور یک نفر از اقشار مختلف جامعه ضربه میخورد و سرنوشتی بهتر از نابودی پیدا نمی کند. ایستوود که در این فیلم بر خلاف سایر فیلمهایی که کارگردانی کرده است جلوی دوربین حضور ندارد به خوبی توانسته فیلنامه برایان هلگلند را به تصویر بکشد و تماشاگر را تا لحطه آخر در تعلیق و انتظار باقی بگذارد.
منتقدان هنر ایستوود را در کارگردانی این اثر ستودند. پیتر تراوس منتقد مجله رولینگ استونز در مورد فیلم گفت : ایستوود تمام آنچه را که از کارگردانی می داند را در رودخانه مرموز روان کرده است. این فیلم فوق العاده و هیپنوتیزم کننده است.
فیلم از نظر تجاری موفقیت بسیارخوبی داشت و با هزینه 30 میلیون دلاری توانست کار خورد را با فروشی 156.8 میلیون دلاری تمام کند. فیلم در فصل جوایز هم خوش درخشید و علاوه بر نامزدی در بخشهای بهترین فیلم ، کارگردانی ، فیلمنامه اقتباسی و بازیگر مکمل زن (مارسیا گی هاردن ) دو جایزه اسکار برای شان پن (بازیگر مرد ) و تیم رابینز (بازیگر مکمل مرد ) به همراه بیاورد.
49- نگهبانان Watchmen نگهبانان به کارگردانی زک اسنایدر فیلمی آمریکایی محصول 2009 است که براساس فیلمنامه دیوید هی ستر و الکس ته سه ( براساس کمیک بوک نگهبانان از آلن مور و دیو گیبون) ساخته شده است.بازیگران این فیلم مالین آکرمن ، بیلی کرودآپ ، متیو گودی ، کارلا گوینو ، جکی ارلی هرلی ، جفری دین مورگان ، پاتریک ویلسون هستند و رابرت ویزدان در نقش ریچارد نیکسون رئیس جمهور امریکا بازی می کند.
داستان فیلم در سال 1985 می گذرد.بعد از پیروزی آمریکا در جنگ ویتنام ، ریچارد نیکسون در حال آماده شدن برای دور سوم ریاست جمهوری است. در حالیکه سایه جنگ سرد جهان را تهدید می کند چند ابر قهرمان تلاش می کنند که معمای قتل یکی از همکاران خود را به نام کمدین حل کنند...
ساختن یک فیلم خوب براساس کمیک بوک شاید به ظاهر کار چندان سختی نرسد. شکست تجاری و هنری فیلمهایی مانند استیل (1996) و زن گربه ای (2004) و فیلمهای فراموش شدنی مانند Daredevil(2003) خط بطلانی بر این نظر خواهد کشید اما ساخت فیلمی که براساس کمیکی که جزء صد کتاب برتر قرن باشد تنها از دست کارگردانی به نام زک اسنایدر برآمد.
اسنایدر که تجربه اقتباس موفق 300 را درکارنامه خود داشت کار بسیار سختی در خلق فضای خاص و تیره کمیک نگهبانان داشت. با اینحال اسنایدر به خوبی توانست فضای کمیک را به صورت فیلم به تصویر بکشد و علیرغم وجود شخصیتهای زیاد احساس همذات پنداری مخاطب را به خوبی تحریک کند. شاید در میان شخصیتهای فیلم شخصیتهای دکتر مانهاتن و رورشاخ بیشتر از سایر شخصیتها در ذهن مخاطب ماندنی باشد. شخصیتهایی با گذشته دردناک و تیره خود مخاطب را کاملا مجذوب خود می کنند.
فیلم با اینکه موفقیت تجاری 300 را به همراه نداشت و با هزینه 130 میلیونی نتوانست بیشتر از 185 میلیون فروش تجاری داشته باشد . هرچند فیلم در فصل جوایز دستش خالی ماند و برخی منتقدان خشونت بالا و تم جنگ سرد آن را نپسندیدند بیشتر منتقدان فیلم فضای تاریک فیلم را تحسین کردند. راجر ایبرت و کایل اسمیت منتقد نیویورک پست به فیلم از 4 ستاره 4 ستاره دادند . یان ناتان منتقد امپایر فیلم را اقتباسی مناسب و با کلماتی مانند خلاقانه و شیک توصیف کرد.
48- دختری با خالکوبی اژدها The Girl with the Dragon Tattoo دختری با خالکوبی اژدها به کارگردانی نیلز آردن اُپلِف فیلمی سوئدی است محصول 2009 که بر اساس فیلمنامه ای از نیکولای آرسل و راسموس هایستبرگ ساخته شده است.فیلمنامه براساس رمانی به همین نام نوشته استیگ لارسن است. بازیگران این فیلم مایکل نایکوویست ، نائومی راپاس ، لنا اِندره ، اِسون برتی تائوبی هستند.
داستان فیلم درباره میکائیل بلومکویست (مایکل نایکوویست) روزنامهنگاری است که به دلیل کنجکاویهای سیاسی که انجام داده، موقعیت شغلیاش بر باد رفته است. کنجکاویهای میکائیل و روحیه جنگندگی او باعث میشود تا یک میلیونر به نام هنریک ونگر از وی درخواست کند تا مسئولیت رسیدگی به پرونده نوهاش که در سال ۱۹۶۶ مفقود شده را به او بسپارد. میکائیل پیشنهادِ ونگر را قبول میکند و به دنبال سرنخهای این پرونده میرود. او در میانه راه با دختری عجیب و غریب با انواع و اقسام خالکوبی به نام لیزبث سلندر (نائومی راپاس) آشنا میشود. لیزبث یک هکر حرفهایی است این کمک بزرگی به میکائیل در کشف جزییات پرونده میکند. اما هرچقدر که میکائیل و لیزبث در این پرونده جلو میروند با وقایع ناخوشایندی روبرو میشوند...
سینمای سوئد همواره با افرادی مانند اینگمار برگمان و فیلمهای هنری و با مخاطب خاص خود شناخته می شوند. اما دختری با خالکوبی اژدها توانست این دیدگاه را تا حد بسیار زیادی تغییر دهد. نیلزآردن با مهارت بسیار موفق شده که به آرامی به تماشاگر اطلاعات دهد و وی را تا پایان فیلم روی صندلی نگه دارد.
با وجود زمان 153 دقیقه ای فیلم که کمی برای یک فیلم جنایی زیاد است و وجود مضامینی از جمله تجاوز و قتل ، کارگردان و فیلمنامه قوی می توانند به خوبی فیلم را تا به آخر و با ریتم یکسانی ادامه دهند. در میان بازیگران نائومی راپاس در نقش لیزبث می درخشد و به خوبی توانسته است شخصیت ضد اجتماعی و آسیب دیده وی را به تصویر بکشد و در هر صحنه ای که حاضر است صحنه را مال خود کند.
فیلم از لحاظ تجاری موفقیت بسیاری کسب کرد. فیلم با هزینه تولید 13 میلیون دلاری توانست 104 میلیون در جهان فروش کند. علاوه بر این فیلم در کسب جوایز موفق بود و علاوه بر نامزدی نائومی راپاس در بخش بهترین بازیگر زن و فیلم نامه اقتباسی جایزه بهترین فیلم خارجی زبان را در مراسم بفتا با خود به خانه ببرد.فیلم توانست تحسین منتقدانی از جمله راجر ایبرت و نمرات بالای سایتهایی مانند متاکریتیک و راتن تومایتوز کسب کند تا موفقیتهای این فیلم کامل شود. دختری با خالکوبی اژدها با همین نام سال 2011 در آمریکا بازسازی شد.
47- قلم پرها Quills فیلیپ کافمن کارگردان فیلم قلم پرها محصول 2000 است. فیلم بر اساس فیلمنامه ای از دوو رایت ساخته شده و جفری راش ، کیت وینسلت ، یواکین فینیکس ، مایکل کِین ، بیلی وایتلا بازیگران این فیلم هستند.
داستان فیلم برداشت آزادی از زندگی مارکی دو ساد نویسنده قرن 18 فرانسوی است. مارکی دوساد (جفری راش ) در یک بیمارستان روانی بستری است. اما وی از طریق خدمتکاری به نام مدی (کیت وینسلت ) کتابهای خود را که دارای موضوعات قبیح جنسی است به بیرون منتشر میکند. پدر روحانی کول میر( یواکین فینیکس ) قصد اصلاح وی را دارد، اما در این راه ناموفق است. آمدن دکتر کلارد (مایکل کین) که روشهای خاص خود را برای درمان بیماران روانی دارد باعث وارد شدن فشار بیشتر بر مارکی دوساد میشود، اما او دیوانه وار به نشر افکار خود ادامه میدهد...
فیلمهای تاریخی همواره روی لبه باریکی حرکت می کنند. وفاداری به وقایع و جذابیت داستانی برای بیننده. فیلیپ کافمن با هوشمندی برداشت آزادی را از زندگی یکی از جنجالی ترین و یاغی ترین شخصیت های قرن نوزدهم را به زیبایی هرچه تمامتر نمایش می دهد. انتخاب بازیگران برای نقشها فوق العاده است و گویی همان شخصیتها در دنیای واقعی هستند. کافمن به خوبی موفق شده از بازیگران خود بازیهای طبیعی و جذاب بگیرد.
شخصیتها بسیار ملموس هستند به خصوص شخصیت پدر روحانی کول میر و شخصیت مارکی دو ساد با بازی خیره کننده جفری راش که در هر صحنه که این دو حضور دارند با دیالوگهایی که مسلسل وار بین این دو رد و بدل می شود بیننده را بهت زده می کنند. جفری راش به خوبی توانسته مرز باریکی که بین نبوغ مارکی و دیوانگی اش وجود دارد محو کند و شخصیتی چند وجهی و باور پذیر برای تماشاگر بسازد.
فیلم قلم پر ها با اینکه از نظر تجاری با هزینه 13.5 میلیون دلاری که داشت نتوانست بیش از 18 میلیون فروش داشته باشد توانست تحسین منتقدان را برانگیزد. فیلم در وبگاههای اتن تومیتو و متا کریتیک نمرات بالایی گرفت و منتقدانی مانند الویس میتچل از نیویورک تایمز فیلم و بازی جفری راش را ستودند.
فیلم در فصل جوایز هم درخشید و جفری راش نامزد جایزه اسکاربهترین بازیگر مرد شد. فیلم در بخشهای طراحی صحنه و لباس هم نامزد جایزه اسکار شد.
46- خداحافط لنین ! Goodbye Lenin!
خداحافظ لنین محصول 2003 به کارگردانی وولفگانگ بِکر فیلمی است از سینمای آلمان که بر اساس فیلمنامه ای از وولفگانگ بِکر ، بِرند لیشتنبرگ ساخته شده است. بازیگران این فیلم دانیل بروهل ، کاترین ساس ، چولپان خاماتووا ، ماریا سیمون ، الکساندر بِیِر هستند.
داستان فیلم در آلمان شرقی ۱۹۸۹ تا درست بعد از سقوط دیوار برلین و اتحاد دو آلمان می گذرد. آلکس (دانیل بروهل) که به همراه مادر خود، کریستین (، کاترین ساس ) ، خواهرش، آرین و نوزاد خواهرش، پائولا زندگی میکند. پدر آلکس در سال ۱۹۷۸ به آلمان غربی گریخته و به ظاهر خانوادهاش را به حال خود رها کرده. در غیاب پدر کریستین یک طرفدار تند و تیز و وفادار حزب حاکم سوسیالیست آلمان شدهاست. هنگامی که آلکس در تظاهرات دوشنبه ضد دولتی آلمان شرقی دستگیر میشود، کریستین دچار حمله قلبی مهلکی میشود که وی را به کما میبرد. به این ترتیب پلیس از جرم آلکس چشم پوشی کرده و آلکس با خبر سکته قلبی مادرش از زندان آزاد و به ملاقات وی میرود. هنگام ملاقات مادرش آلکس با پرستار جوانی به نام لارا (چولپان خاماتووا) آشنا میشود، با او قرار ملاقات میگذارد و با هم دوستانی نزدیک میشوند. مدت کوتاهی بعد از این وقایع دیوار آلمان فرو میریزد کاپیتالیسم به آلمان شرقی میآید. در این بین مادر الکس از کما بیرون میآید با این حال پزشک وی با یادآوری ضعف قوای جسمی وی، هشدار میدهد که هر گونه شوکی میتواند منجر به سکته مجدد و یا مرگ کریستین گردد. آلکس در مییابد که اتفاقات اخیر مربوط به اتحاد دو آلمان میتواند برزگترین شوک برای مادرش باشد. با این زمینه وی سعی میکند فضای آلمان شرقی و دکوراسیون آلمان شرقی را در اطراف محیط زندگی مادرش فراهم نماید که در این بین اتفاقات فراوان و گاهی خنده داری پیش میآید...
کمدی های سیاسی همواره جز فیلمهایی هستند که می توانند همزمان تماشاگر را به خنده و تفکر وادارند. خداحافط لنین فیلمی است که به خوبی پوچی تاثیر ایدولوژی بر زندگی افراد را نشان می دهد. مادری که از ترک شدن توسط شوهرش ضربه خورده به یک عضو متعصب حزب کمونیسم تبدیل می شود و این کار بر فرزندانی که هرکدام مشکلات خود را دارند تاثیرمی گذارد. بازی دانیل بروهل بسیار جذاب و بدون اغراق است. وی به خوبی توانسته نقش فرزند مسئولیت پذیر را به تصویر کشد. درحالیکه فیلم واقعا یک فیلم کمدی نیست لحظات کمدی فیلم موفق به خندادن تماشاگر می شوند و پایان فیلم که امیدواری را به تماشاگر می دهد که فردا هم روز دیگری است.
فیلم هزینه ای 6.5 میلیونی داشت که با اکران موفق خود توانست نزدیک به 80 میلیون فروش تجاری داشته باشد و دانیل بروهل را تبدیل به بازیگری بین المللی کند. منتقدین نیز فیلم را تحسین کردند. خداحافط لنین در فصل جوایز درخشید و علاوه بر نامزدی در بخش فیلم خارجی زبان مراسم بّفتا موفق شد جوایزی از جمله بهترین فیلم اروپایی را در دو مراسم گویا (اسپانیا) و سزار (فرانسه) کسب نماید.
نویسنده : محمد حسن گودرزی
ادامه دارد...