
بااینحال در دنیایی که در انحصار رنگها قرار گرفته است، گاهی اوقات فراموش میکنیم که چقدر زمان صرف شده تا به این نقطه در تکنولوژی برسیم و چند عکاس و محقق این مفهوم را رؤیایی دستنیافتنی میدیدند.
[caption id="attachment_160276" align="aligncenter" width="640"]
بهمحض اینکه متوجه شدیم میتوان نور را با دوربینها تسخیر کرد، خواستیم که تمام رنگهای مربوط به آن را تحت کنترل خود در بیاوریم. برخی از آزمایشها در میانه قرن نوزدهم آغاز شدند. هدف اصلی پیدا کردن مادهای بود که بتواند ویژگیهای رنگ نوری که بر آن میفتد را به صورت مستقیم در خود نگه دارد. قابلیت گرفتن رنگها در سال 1951 توسط یک کشیش که در منطقه بالای نیویورک زندگی میکرد ارائه شد.
[caption id="attachment_160269" align="aligncenter" width="460"]
Levi Hill یک کشیش باپتیست ساکن محله catskill mountains در نیویورک بود. وی از داگرئوتایپ برای چاپ عکسها استفاده میکرد، اما بابت عدم توانایی این روش در نشان دادن رنگها ناامید شده بود. Hill تا سال 1951 راز خود را فاش نکرد و از آن سال، روش وی در کتابی که تنها در صورت ثبت پیش سفارش قابل خریداری بود، منتشر شد. سرانجام هنگامیکه عکاسان به این کتاب دسترسی پیدا کردند متوجه شدند که نحوه انجام پروسه نوشته شده است، اما به قدری دشوار است که بلااستفاده باقی ماند.
[caption id="attachment_160268" align="aligncenter" width="640"]
جالب است صدسال بعد در حدود سال 2007، محققان در موزه ملی تاریخ آمریکا موفق شدند روش Hill را تحلیل کنند و متوجه شدند که وی واقعاً متدی برای چاپ و تکثیر رنگ پیدا کرده بود. پروسه او بسیار گنگ بود و از رنگدانهها برای بهتر کردن برخی از رنگها استفاده میشد. بااینکه Levi Hill درباره کشف خود کاملاً دروغ نگفته بود، اما نتایج را دستکاری میکرد و بهبود میبخشید.
[caption id="attachment_160264" align="aligncenter" width="640"]
در سال 1886، Gabriel Lippmann فیزیکدان و مخترع از دانش خود در فیزیک برای ساخت چیزی که میتوان آن را اولین عکس رنگی بدون استفاده از هرگونه رنگ زدن یا رنگدانه در نظر گرفت، استفاده کرد. Lippmnan متوجه پدیدهای به نام تداخل که در انتشار امواج وجود دارد شد. وی در سال 1906، پروسه خود را در کنار چند عکس رنگی از یک طوطی، کاسهای حاوی چند پرتقال، چند پرچم و پنجرهی شیشهای لکدار عرضه کرد. کشف وی منجر به برنده شدن جایزه نوبل فیزیک شد.
[caption id="attachment_160272" align="aligncenter" width="203"]
شاید فکر کنید که داستان عکاسی رنگی، با استفاده Lippmann از پدیدهی پیچیده تداخل به پایان میرسد، اما مشکلاتی هم وجود داشت که به بیان آنها میپردازیم. همانطور که خودتان هم احتمالاً حدس میزنید، پروسه دشوار بود زیرا به امولسیونهایی با دانههای ریز و کیفیت بالا و زمان زیاد برای ظاهر شدن نیاز داشت. با نوارهای گستردهتر از طولموج رنگها که توسط بازتاب تولید میشد به مشکل برمیخورد و این پروسه نیازمند کار با جیوه که سمی است بود.
[caption id="attachment_160270" align="aligncenter" width="314"]
درعینحال، فیزیکدان اسکاتلندی James Clerk Maxwell به سختی کار میکرد و برای تعریف تئوری رنگ جدیدی که تا به امروز شیوه تکثیر رنگ ما را تعیین میکند، آماده میشد. Maxwell ایدهای ارائه کرد که بر طبق آن عکسها از طریق سه فیلتر قرمز، سبز و آبیرنگ گرفته میشوند. به محض اینکه عکسها توسط پروژکتورهایی با فیلترهای مطابق پخش میشدند، با یکدیگر همپوشانی پیدا میکردند و میتوانستند عکس رنگی کاملی را تولید کنند. Maxwell در سال 1861، نحوه پیادهسازی روش خود را به همراه عکس مشهورش از روبان سه رنگ به موسسه سلطنتی تحقیقاتی بریتانیا ارائه داد.
[caption id="attachment_160275" align="aligncenter" width="640"]
عجیب است که متد Mawell در مقایسه با روش دیگران مثل Lippmann، چندان موردتوجه قرار نگرفت. بههرحال در اواخر سالهای 1890 کار وی دوباره موردبررسی قرار گرفت. یک دانشمند آلمانی به نام Hermann Wihelm Vogel کشف کرد که میتواند از تئوری سه رنگ، برای ساخت امولسیونهایی که با اضافه کردن نوع مخصوصی از رنگ، به رنگهای مشخصی حساسیت نشان میدادند استفاده کند. بههرحال مدتزمانی برای به دست آوردن نتایج خوب از این پروسه طول کشید. اوایل قرن بیستم امولسیونها بهاندازه کافی برای عکاسی سنتی دقیق و حساس بودند.
[caption id="attachment_160277" align="aligncenter" width="509"]
نیاز به گرفتن سه بار یک عکس با سه فیلتر متفاوت، رنجآور بود. امکان داشت دوربین برحسب اتفاق حرکت کند یا حتی خود صحنه و سوژه تغییر کرده باشد. بهعنوان نتیجه، دو مدل دوربین رنگی تولید شد تا عکاسان را در تلاشهایشان برای عکاسی رنگی یاری دهد.
[caption id="attachment_160267" align="aligncenter" width="640"]
اولین مدل دوربین از لنزی استفاده میکرد که میتوانست نور ورودی را از طریق سه لنز متفاوت جدا کند و سه عکس را به صورت همزمان بگیرد. نوع دوم دوربین همچنان در هرلحظه یک عکس را ثبت میکرد، اما به عکاسان اجازه تعویض سریع امولسیونها و فیلترها را میداد. هنوز هم پروسه آسان نشده بود، اما تا سال 1910 عکاسان امکان بیرون رفتن و عکاسی رنگی را پیدا کرده بودند.
[caption id="attachment_160266" align="aligncenter" width="640"]
Louis Ducos du Hauron احساس کرد که ایده بهتری برای این پروسه دارد: سه امولسیون ضبط با رنگ متفاوت را روی یکدیگر قرار دهند تا گرفتن عکس رنگی در یک گام و در هر سیستم دوربین معمولیای قابلاجرا شدن باشد. آبی در بالای دو امولسیون دیگر قرار میگیرد و در پشت خود فیلتری مخصوص مسدود کردن رنگ آبی دارد. چراکه نور آبی بر تمام امولسیونهای هالیدهای نقره که در پشت فیلتر آبیرنگ قرار گرفتهاند تأثیر میگذارد. پشت فیلتر مسدودکننده رنگ آبی، لایههای حساس به رنگ سبز و قرمز قرار گرفته است. ایدهی Hauron قدمی به سوی جلو برای صنعت بود. البته یک نکته منفی آن تضعیف نور ورودی در هنگام گذر از هر امولسیون بود.
[caption id="attachment_160273" align="aligncenter" width="640"]
بااینکه رول فیلمهای tripack راهحل فوقالعادهای نبودند، اما به مصرفکنندگان فروخته میشد. در اوایل سالهای 1930، کمپانی آمریکایی Agfa-Ansco محصولی را تولید کرد که به آن colorol گفته میشد، یک فیلم رولی برای دوربینهای عکسبرداری فوری. حالا استفادهکنندههای معمولی میتوانست برای دوربین خود فیلم تهیه کنند و نگاتیوها را برای چاپ کردن عکسها به کمپانی Adfa-Ansco بازگردانند. عکسها به علت پخش شدن نور در لایهها چندان واضح نبودند، اما برای غیرحرفهایها کافی بود.
[caption id="attachment_160271" align="aligncenter" width="456"]
قهرمانی که در عکاسی رنگی انقلاب ایجاد کرد، شرکت کداک بود که در سال 1935 اولین فیلم tripack خود را با عنوان kodachrome عرضه کرد. بااینکه عجیب به نظر میرسد، توسعه عکاسی رنگی به لطف دو موسیقیدان به نامهای Leopold Godoswsky و Leopold Godowsky Jr که شروع به انجام آزمایش با پروسه گرفتن عکسهای رنگی کرده بودند ادامه یافت. این دو نهایتاً توسط آزمایشگاههای تحقیقاتی کداک استخدام شدند و حاصل کارشان یکی از محبوبترین فیلمهایی که تا به امروز تولید شده است بود.
[caption id="attachment_160263" align="aligncenter" width="640"]
پروسه رنگآمیزی اصلاحشدهی کداک شامل سه لایه امولسیون که بر یک پایه قرار گرفته بودند و طولموجهای قرمز، سبز و آبی را دریافت میکردن میشد. حاضر کردن عکسهای چاپی نسبتاً پیچیده بود، اما شعار کداک این بود که «شما دکمه را فشار دهید و باقی را به ما بسپارید» و به سادگی از مشتریان میخواست که فیلمهای استفادهشده را برای دریافت پرینت عکسها به خود کمپانی ارسال کنند. نهایتاً در سال 1936، Agfa موفق شد مراحل چاپ عکسهای کداک را با توسعه دادن همزمان لایهها در یکلحظه بهبود بخشد.
[caption id="attachment_160265" align="aligncenter" width="640"]