
كارشناسارشد اقتصاد از دانشگاه امام صادق(ع)
اتاق نیوز- عدهاي معتقدند كه رانت قيمت عامل سوداگري و كشيده شدن دلالها به بازار سكه و ارز است و براي از بين بردن سوداگري و دلالي در اين دو بازار بايد نرخ بهره افزايش يابد تا از اين رهگذر منابع به سمت بانكها كشيده شود و سوداگري را از بين ببرد.
متاسفانه ديگر خيلي دير شده است كه بخواهيم از طريق شبكه بانكي، اقتصاد ايران را بهبود دهيم. هم اكنون بانكها و موسسات از نقش اصلي خويش منحرف شدهاند و بيشتر به دنبال اين هستند كه منابع بيشتري را در راستاي فعاليتهاي سوداگرانه خود درپيشگيرند، تذكري كه حتي از چشم نهادهاي نظارتي نيز دور نماند. اين گروه از بانكها به عقيده نگارنده به نهادهاي غيرتوسعهاي تبديل شدهاند. توجه كنيد كه هماكنون حجم منابع موجود در بازار مالي شش برابر بخش حقيقي است و به همين دليل شاهد اتفاق خاصي در بخش حقيقي اقتصاد نيستيم. امروز بخشهاي توليدي به سختي ميتوانند از بانكها وام دريافت كنند، چرايي اين مساله پرسشي مهم در اقتصاد محسوب ميشود. سوال ديگري مطرح ميكنم: در شرايطي كه ميزان معوقات بانكها افزايش يافته است چگونه است كه تمايل به تاسيس بانك در اقتصاد ايران اين قدر زياد شده است؟
آيا نبايد اين گمان به يقين تبديل شود كه بانكها به دنبال فعاليتهاي رانتمحور هستند؟ بنابراين نميتوان به هجوم منابع مالي به بانكها دلخوش كرد چرا كه هم اكنون منابع مالي در نگاه بانكها همچون رانتي براي تكثير پول از پول است. البته نقدينگيهاي سرگرداني كه امروز در جامعه در حال افزايش است، پولهاي كثيفي است كه زاييده فعاليتهاي سوداگري هستند به اين معنا كه اين نقدينگي سرگردان نيست كه عامل سوداگري است بلكه نقدينگي سرگردان نتيجه سوداگري است و علت سوداگري به سياستهاي دولت و بانك مركزي برميگردد. به عقيده نگارنده بهتر است بانك مركزي، نگران سوداگري نباشد چرا كه خود او عامل اصلي تشديد سوداگري است. زماني كه با عرضه ارزان سكه، تمايل به سوداگري در سكه را تقويت ميكرد؛ آيا احتمال نميداد در بازار سكه سوداگري تشديد شود؟
زماني كه آقاي بهمني قيمتهاي ارز و سكه را افزايش ميداد، چگونه ميتوانست قيمتها را كاذب بخواند در حالي كه افزايش قيمتها از سوي بانك مركزي به معناي تاييدي بر قيمتهاي سوداگرانه بوده است؟ بهتر است كه بانك مركزي از پوسته خيرخواهانه خود بيرون بيايد و به جاي آنكه به دلالان ارز لازم را بدهد آن را در اختيار مصرفكنندگان واقعي قرار دهد. طنز اين قصه زماني بيشتر ميشود كه بانك مركزي با دادن ارز به قاچاقچيان و واردكنندگان علاوه بر آنكه بهگرانفروشي و كسب درآمد خود كمك ميكند توليد را از بين برده است.
چگونه ميتوان پذيرفت كه 20ميليارد دلار قاچاق در طي هفت ماه نخست سال تحقق يافته است و ارز اين قاچاق به سادگي تهيه نشده باشد؟ واردات ممنوعه ميوه در شرايطي كه ميزان عرضه ارز بانك مركزي حتي واردات رسمي را پوشش نداده است از كجا صورت گرفته است؟ مساله اصلي اين است كه براي مبارزه با سوداگري در بازار ارز چه بايد كرد؟ بدون شك قبل از هر چيز بايد با منشأ اصلي اين سوداگري، برخورد كرد تا زماني كه شوكهاي متعدد به بخشهاي توليدي ادامه دارد و دولت بدهيهاي فعالان اقتصادي را نميدهد، سوداگري ادامه مييابد و اين سوداگري را گرانفروشي ارز از طريق صرافيها و دلالان ارز و عدم تخصيص ارز به واردكنندگان واقعي تشديد ميكند.
بانك مركزي نبايد از طريق گسترش سوداگري (تشويق مردم به خريد سكه ارزان و وارد شدن مردم در خيل سوداگران) و افزايش قيمتها (كه تاييدي بر غيركاذب بودن قيمتهاست) به توسعه بازارهاي سوداگري و دلالي كمك ميكرد. البته متاسفانه هم اكنون، پول در هر جايي وارد شود به ديد رانت به آن نگاه ميشود، به اين معني كه اگر توليدكنندگان پولي دريافت كنند به جاي احتمال بيشتر ورود اين پول به سرمايهگذاري، احتمال استفاده از پول براي فعاليتهاي سوداگري وجود دارد. اين بستري است كه دولت و بانك مركزي ايجاد كردهاند و هم اكنون به بانكها و توليدكنندگان نيز كشيده شده است.
عواملي كه هماكنون در حال شكلگيري است همه به بدتر شدن ماجرا كمك ميكند، افزايش نقدينگي به علت سوداگري، تشديد بيثباتي و ناامني اقتصادي همه و همه زاييده سوداگري و تقويتكننده سوداگري است؛ درمان اين ماجرا از دولت و بانك مركزي شروع ميشود. اگر آنها بخواهند، ميتوانند جلوي قاچاق، سوداگري، دلالي و غيره را بگيرند، البته اگر از سودهاي كلان كه ناشي از فروختن داراييهاي خود با قيمت بالاست، صرفنظر كنند.
منبع :شرق