نگاه بانک ها کاسبکارانه است/تفکر حاکم همیشه از کار کوتاه مدت حمایت کرده است/اعتقاد دارم که مسئولین در این حوزه بد عمل کرده اند/نقدینگی به جاهایی رفته است که نباید می رفت/بانکها در مجموع باید ریسک می کردند که نمیکنند /باید فرهنگ مشارکت و سهامی شدن را در مردم جا بیاندازیم /بررسی کنیم که چرا اکنون در اینجایی هستیم که ایستاده ایم
چند سالی است که عناوین سالها با موضوع اقتصاد ارتباط دارد وهر سال به نوعی با اقتصاد گره می خورد تا در یابیم که مشکل اصلی این سالها اقتصاد است و بس.سال گذشته ،سال جهاد اقتصادی بود اما در این خصوص عملکرد این سال توسط مجریان و قانونگذاران بررسی نشد تا دریابیم در نیل به این هدف چه کرده ایم.اینکه چه کرده ایم و چرا برای سنجش ان میزانی نداریم خود موضوعی است قابل بررسی،اما اینکه برای رهایی ازحواشی باید به کدام سمت کارشناسانه برویم هم خود داستانی است متفاوت.دراین حوزه باید مسائل اساسی را ببینیم تا دریابیم،تولیدی که از ابتدا جدی گرفته نشده را در سال حمایت از تولید ملی چگونه می توانیم جدی تر بگیریم و فارغ از شعار زدگی به عمل از آن حمایت کنیم.
چرا که مسائل اصلی تولید ایران نقدینگی و مشکلات سیاست گذاری است و درصورت توسط دولتی واقع بین ،می توان گام های بزرگی برداشت؛به شرط آنکه از شعار دورشده و در عمل مشکل واقعی اقتصاد ایران که همانا نداشتن نگاه تولید محور است را بپذیریم و دیدگاهمان را دوباره ویرایش کنیم. در این باره با مهندس محمد طاهر آهنگر کارشناس حوزه اقتصاد انرژی گفت وگویی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید:
***
همانطور که میدانید سالهاست از اقتصاد و توسعه آن دم زده می شود اما در عمل بخش تولید همیشه مشکلاتی داشته و گلایه هایش سال به سال بیشتر شده است.در این خصوص اگر بخواهید تحلیلی از ریشه های تاریخی مشکلات اقتصاد ایران در این بخش بدهید به چه محور اصلی اشاره خواهید کرد؟
برای تشریح وضعیت داخلی دوست دارم ابتدا یک مثال واقعی بزنم تا عمق ماجرا روشن تر شود؛ ژاپن دریکسال گذشته حدود 50 نیروگاه هسته ای خود را تعطیل کرد چون هزینه فایده کرد و دید به عنوان کشوری که 40 سال برق خود را از انرژی هسته ای میگرفته است اکنون نفعش در این موضوع نیست.
آنها سریع تصمیم گرفتند و تصمیم بزرگی مثل این موضوع حساس را به اجرا گذاردند تا نشان دهند که دولتمردانشان قدرت دارند.
ما در ایران در چنین بخشی مشکل اساسی داریم و در شرایطی که می دانیم ذخایر قطعی در حوزه نفت و گاز داریم و مثل زمینی که آماده بذر پاشیدن است،این کار را با تاخیر دنبال میکنیم .
کندی در تصمیم گیری و اجرا یکی از موضوعات مهم کشور است اما در این خصوص چه می توان کرد؟
باید توجه داشت که جبران این موضوعات با برگزاری همایش و جلسه اصلاح نمی شود . باید توجه داشت که در کار اجرا مشکل داریم.وقتی می توانیم از بخش خصوصی استفاده کنیم اما آنها نمی آیند، باید بررسی کنیم تا بدانیم اشکال کارمان کجاست.
شما بگویید که اشکال کار چیست؟چرا بخش خصوصی نمی آید؟
بخش خصوصی به دلیل عدم تضمین از سوی دولت وارد نمی شود .باید اشکال این موضوع را بررسی کنیم.باید بدانیم در سندیکای برق با بخش خصوصی چه کرده ایم و بخش خصوصی که آمده و نیروگاه ساخته را چرا آزار داده ایم و پولش را نمی دهیم.این برخورد با بخش خصوصی و با کسی که خدمات به دولت داده ،بخشهای دیگر را هم بی انگیزه می کند ؛متاسفانه برخی دستها در کار است که نمی خواهند اینگونه کارها درست به پیش برود .باید آنها را شناسایی کنیم.
وقتی همه ابزارها را داریم و در این مسیر پیش نمی رویم دلیل دارد.کافی است فکر کنیم.
تا چه حد می توان عملکرد مسئولان را در این اشکالات موثر دانست؟
اعتقاد دارم که مسئولین در این حوزه بد عمل کرده اند.زمانی که جنگ بود مردم می آمدند و کمک می کردند و دار و ندارشان را در جبهه و جنگ می گذاشتند چون اعتقاد داشتند کشور به کمکشان نیاز دارد.حتی زنان این سرزمین هم با موجودی خانه و دارایی های محدودشان کمک می کردند و حتی اگر کسی توان مالی نداشت با یک نامه به رزمندگان حمایت معنوی می کرد؛اما حالا برای توسعه اقتصادی چرا از این توان های بالقوه استفاده نمی شود؟
چرا از مردم کمک گرفته نشده است و چرا مردم محرم دانسته نشده اند؟اینها سئوالهایی است که باید مسئولان پاسخ بدهند و بگویند چرا از کمک مردم و بخش خصوصی استفاده نشده است.
در اقتصاد امروز ایران این کمک مردمی چه بروزی می توانست داشته باشد که ندارد؟
در بحث مشارکت مردم شما نگاهی به فروش اوراق مشارکت بیاندازید .باید در این باره بپرسیم که چرا وقتی اقتصاد کشور درگیر تورم است نرخ سود اوراق پایین نگه داشته شد، چرا برای فروش اوراق مشارکت نفتی دیر نرخ سود ها بالا رفت.چرا ایستادیم تا غول تورم کار خود را بکند و بعد هم بحث دلار و سکه پیش بیاید وتازه ما نرخ اوراق را به 20 درصد رساندیم. چرا زودتر این پول مردم جمع نشد و برای تقویت فعالیتهای مولد بکار نرفت. مگر الان ما در جبهه اقتصادی جنگ نداریم. حتما باید خاک ما مورد حمله نظامی قرار بگیرد تا به مردم رجوع کنیم. الان برداشت از منابع مشترک ما از سوی کشور های همسایه شدت بیشتری گرفته است. چرا آنهایی که در مکان قانون گذاری و ارایه مجوزهای قانونی هستند. شرایط مشارکت مردم را سریعتر آماده نکردند. بنظر من در حال حاضر بهترین روش برای جلب مشارکت مردم و هدایت منابع مالی بسوی فعالیتهای مولد، فروش اوراق مشارکت با سود مناسب است. تاسیس بانک تخصصی نفت یا انرژی بعنوان بازوی مالی پروژه های صنعت نفت یکی از ایده هایی است که هر چه سریعتر باید عملی شود.
این نقد را هم باید پاسخ بدهیم که چرا این اتفاقات رخ داده وچرا بانکهای ما همکاری لازم را ندارند.بانکها هم اکنون صندوقدار پولهای بدون سود مردم شده اند و دنبال نفعی هستند که فلسفه ذاتی آنها نیست. به طور مثال در پروژه گازی کیش بود که بانک "م" به ناگاه و با همین استدلالها که نشان از جستجوی سود تضمینی بود کنار کشید و کار توسعه میدان را به مشکل رساند.
در میدان گازی کیش که بدان اشاره داشتید موضوع کمی مصداقی تر دنبال می شود. در این خصوص توضیح بدهید تا بحث جهت عینیت بیشتری بیابد.چه اتفاقی در این حوزه رخ داد.آیا شما می گویید که بانک بدون توجیه اقتصادی باید می آمد و سرمایه های مردم را در اختیار بخش نفت و گاز می گذارد؟
در زیر جزیره کیش و اطراف آن معادل 5 فاز پارس جنوبی ذخایر گاز داریم .برآورد اولیه نشان داده که حدود 67 تریلیون فوت مکعب (TCF )گاز داریم که احتمال افزایش هم دارد .در این خصوص 600 تا 700 میلیون دلار شرکت ملی نفت از منابع داخلی اش برای حفاری، استحصال زمین و آماده سازی زیر ساختهای لازم هزینه شده است.هم اکنون هم شرکت مهندسی و توسعه نفت ماموریت اکتشاف و بهره برداری را در این حوزه دارد اما منابع توسعه ای کافی نیست و باید سرمایه گذاری شود تا در کمتر از 5 سال اصل سرمایه گذاری و سود کسب شود . اخیرا بخش خصوصی با تخصص مهندسی و اجرایی مناسب برای توسعه این میدان با شرکت نفت موافقتنامه امضا کرده است. این بخش خصوصی روی منابع فاینانس داخلی چه حسابی می تواند باز کند؟ وضعیت منابع مالی خارجی هم با توجه به شرایط تحریم کاملا مشخص است.
اینکه چرا یک بانک نیامده می رود ریشه در اقتصاد کشور دارد.
بانک ملت به دلیل اولویت نداشتن در بخش نفت و گاز که به ظاهر کند بازده و نه زود بازده است خروج کرد و به بخش های زود بازده توجه می کند.
به همین دلیل باید پرسید وقتی بانکی تضمین سرمایه گذاری برای چنین طرحی که سودش روشن است ومی توان از فروش محصولات آن سود قطعی کسب کرد،می خواهد با دیگر پروژه ها چه برخوردی دارد. چرا برای پروژه ای که سال اول A ریال خرجش میکنی و در 4 سال بعد می توانی همان مقدار سرمایه گذاری را با سودش برداشت کنی چنین رفتاری را مشاهده می کنیم؟این سرمایه گذاری 5 ساله که تا 10 سال سود سرشاری دارد چرا جدی گرفته نمی شود.
این مشکل کل اقتصاد است که بانکها نگاه کاسب کارانه دارند و برای تسهیلات دهی حتی تضمین های بالایی میخواهند. این تمام کار نیست و برای اینکه یک ملک را تضمین تسهیلات کنند ارزش 60 درصدی ملک را می پذیرند که نشانی ازنگاه سود محورآنهاست.
در پروژه های بزرگ ملی مانند توسعه میادین نفت و گاز مانند کیش اگر منابع داخلی بیاید گیر کار رفع می شود اما چرا نیامده است. برای این اشکال چه دلیلی می توان متصور بود؟
نقدینگی به جاهایی رفته است که نباید می رفت.شرایط روز به روز بدتر شده و تولید برای کسانی مانده که عشق به تولید دارند و نه آنان که سودی می برند.نگاهی به بخش تولید صنعتی و کشاورزی بیاندازید تا اهمیت این نکته را دریابید .
به موضوع مهم نقدینگی بخش تولید و توسعه کشور اشاره کردید . با توجه به اینکه هم اکنون یکی از مشکلات اقتصاد ایران بالا بودن نقدینگی است چرا بخش های زود بازده هدفگذاری بخش سرمایه ای شده است ؟
در ایران در مسائل ساده ای چون یارانه نقدی دادن به مردم هم ما مشکل داریم .در طول سال قرار است 40 میلیارد دلار یارانه پرداخت کنیم که حدودا زیر 10 درصد منابع بودجه ای کشور است اما باز هم برای این عدد کوچک مشکل داریم .به واقع باید بدانیم این پول کجا رفته است .
واقعیت این است که این پول ها در کالاهای مصرفی هزینه شده است و خرج کالاهای کشاورزی وارداتی شده است که مشابه داخلی هم داشته است. بعد ما مثلا پول برای پرداخت بدهی به چایکاران نداریم. می شود هم پول داشت و هم نداشت؟
منابع ارزی را می دهیم وارد کننده و ازکشوری که 10 هزارکیلومتر با ما فاصله دارد کالایی را می خریم که سودش به جیب کسی میریزیم که وارد کننده نام دارد و شخص است و نه بخش .
توزیع نرمال ثروت در این روش از بین می رود و بخش تولید که منافعش بین کارگران بسیار و بخشهای مختلف اقتصادی است از بین می رود و گستره ای انبوه برای سود گستره ای محدود نابود می شود.
اینجاست که باید دقت کرد که چرا دولت در شرایطی که نقدینگی در بازار افزون بر 350 هزار میلیارد تومان است برای یارانه دادن مشکل نقدینگی دارد.
بحث خوبی را مطرح کردید.چه نتیجه گیری می توان از این طرح موضوع داشت؟
سرمایه گذاری امن نیست و مشکل ما این است که همه دوست دارند در بانک پولشان را بگذارند تا امن باشد.بانک ها هم چون منابعشان در اختیارشان است پول را وارد بخش های سوداگری و اقلام عمده می کنند.بانک ها به تعداد بالا وام مسکن نمی دهند و به سازنده انبوه می دهند که یک تضمین بگیرند.
بانکها در مجموع باید ریسک می کردند که نمیکنند و خودشان را از این وضعیت خلاص کرده اند.
وضعیت مطلوب در این عرصه چیست و در اقتصاد های مولد و پویا چه روندی دنبال می شود که ما از ان بی بهره هستیم؟
اقتصاد آزاد در غرب نشان داده قالب شرکت های ازاد موفق بوده اند.شرکت های سهامی بخش خصوصی کارهای بزرگی کرده اند.شرکت های چند ملیتی بزرگ در این اقتصاد از سهامداران کوچک شروع به کار کرده اند و یک ایده خوب را با کمک قوانین و دولت بزرگ کرده اند که تبدیل به گاو شیرده اقتصادشان شده است.
این موضوع به اقتصاد مالیاتی آنها هم سود خوبی داده است . در داخل کشور برند های خوبی در بخشهای مختلف تولیدی و خدماتی داریم که توانایی تبدیل شدن به غولهای بزرگ اقتصادی را دارند. واقعا چقدر از این بخشها در مقابل سیل واردات بی رویه حمایت کرده ایم. چقدر هزینه کرده ایم که انتظار داریم بلافاصله جواب بدهند. البته ذکر یک تفکر اشتباه در اینجا ضروری است و آن اینکه در مقابل واردات بی رویه، بحث خودکفایی را مطرح کنیم. برای اینکه از تکنولوژی روز دنیا عقب نمانیم نیاز به تعامل و همکاری فنی و بازرگانی با صنایع صاحب نام دنیا ضروری است. تفکر خودکفایی محض صحیح نیست. چون انحصار می آورد. چون محدودیت می آورد. ما را وادار می کند بارها و بارها چرخ اختراع کنیم. تجربه مفید مشارکت و تعامل با شرکتهای صاحب نام دنیا در عسلویه را نباید فراموش کنیم.
از این مقایسه می توان نتیجه گیری کرد که وابستگی اقتصاد ایران به تک محصول نفت چقدر مضر بوده و دولت هایی که همیشه خود را کارفرما دانسته اند و مردم را رعیت دانسته ند چه کرده اند.
دولت ها همواره در تاریخ اقتصادی این کشور پول را در جیب داشته اند و با صلاحدید خود که دولت اندیشانه بوده همه چیز را دولتی کرده اند.
البته بطور طبیعی دارد اتفاق خوبی می افتد و آن اینکه بعلت کاهش صادرات نفت و افزایش مصرف داخلی، سهم نفت در بودجه در حال کاهش و سهم مالیات و عوارض در حال افزایش است. حال اگر نظام های مالیاتی و بانکی ما تولید محور نشوند این فرصت طبیعی را از دست داده ایم.
ما باید خام فروشی نفت و گاز را به حداقل میزان ممکن برسانیم. برنامه دراز مدت ما باید بر اساس تولید فرآورده های نفت و گاز و پتروشیمی با ارزش افزوده بالا باشد. با این استراتژی صنعت نفت ما تبدیل به یک صنعت مولد و تولید محور می شود. سرمایه های بخش خصوصی باید با حمایتها و مشوقهای قانونی لازم به سمت اکتشاف و بهره برداری و ایجاد واحد های فرآورش و زنجیره تولید محصولات پتروشیمی برود.
برای رفع این معضل چه راهکاری پیش رویمان است؟
باید فرهنگ مشارکت و سهامی شدن را در مردم جا بیاندازیم و بخش قانونی آن را نیز تسهیل کنیم.ما در ایران نمی توانیم به تنهایی و شخصی چنین شرکت هایی رابه سادگی راه اندازی کنیم.هم اکنون امنیت سرمایه گذاری با تعریف دولتی همراه است و فرهنگ بخش خصوصی به واقع پذیرفته نشده است.دولت باید جدا از بخش خصوصی دفاع کند و به گونه ای رفتار کند که بخش خصوصی و سهامداران آن اگر به مشکلی برخورد و امنیت سرمایه اش مخاطره داشت محلی برای دفاع از حق خود داشته باشد.باید قوانین دفاع تمام قدی از سرمایه هایشان بکند تا این سبک در اقتصاد ما هم جای خود را باز کند.
ما قانون تجارت خوبی داریم اما در مقام اجرا ضمانت اجرایی لازم را ندارد .باید بخش خصوصی و مردم ترغیب شوند که بیایند و سرمایه گذاری کنند.باید اجازه داشته باشیم که هر فردی بتواند شرکتی سهامی ایجاد کند و سهامدار جذب کند.
آیا این گفته ها بدان معناست که در بخش دولتی وضعیت سرمایه گیری مطلوب است ؟در این حوزه چه رخدادهایی دیده می شود؟
در بخش دولتی هم مشکل داریم .وزارت نفت برای اوراق مشارکت ماه ها با بانک مرکزی کلنجار رفت تا توانست پول را از مردم جذب کند و برای توسعه بخش کوچکی از پروژه های نفت و گاز بکارگیری کند.
این جا هم می بینیم که 10 ماه زمان برد تا بتوان مجوز و مصوبه لازم را بگیریم .اینها در مجموع نشان می دهد آن چیزی که بر اقتصاد ما حاکمیت دارد نظام اقتصادی است که از بخش غیر مولد حمایت می کند.
زیرا تفکر حاکم همیشه کار کوتاه مدت بوده است و ما بعد از دوران جنگ که ایامی خاص در اقتصاد محسوب می شود همیشه بین حامیان اقتصاد تولید محور و اقتصاد بازار تقابل داشته ایم .
در این خصوص خروجی کار را چگونه می توان تحلیل کرد؟
خروجی جامعه نشان میدهد که به سمت فعالیت های کوتاه مدت میل کرده ایم.در صنعت خودرو ،نیروگاهی نفت و گازهمه این نشانه ها دیده می شود.
زیرا حامی تصمیم گیرندگان همواره نفع در واردات داشته اند و از این راه سود برده اند.
قوانین مصوب مجلس در دوره های اخیر هم نشانگر همین حال و هواست و نشان میدهد که چه اتفاقی افتاده است.به قول قدیمی ها از کوزه همان تراود که در اوست.
بحث های جالبی مطرح شد ؛اما در نهایت اگر بخواهیم راهکاری برای جبران برخی اشکالات در نظر بگیریم چه مولفه هایی را باید توصیه کنیم؟
شاخص ها علائم حیاتی هستند و مثل بیماری که گزارش وضعیت بالینی آن را می بینیم این شاخص ها نمایشگر وضع اقتصاد هستند. ما در این خصوص باید دو نکته را در نظر بگیریم تا جبران مافات کنیم.
ابتدا اینکه باید علایم حیاتی اقتصاد را درست تهیه و ارائه کنیم و صداقت اماری داشته باشیم ؛زیرا این آمارهای کنونی ما را راهنمایی نمی کنند.
وقتی رییس دولت آماری می دهد که با پوست و گوشت خود لمسش میکنیم ولی درست نیست به همه چیز شک می کنیم .
دوم هم اینکه باید استاندارد مطابقتی درستی تعریف کنیم.
یعنی آنکه باید به سمتی حرکت کنیم که با کسی مقایسه نشویم که اقتصاد مشابه ما ندارد.
تولید ایران خودرو و سایپا در اوج اتکا به توان داخلی به سمند و تیبا رسیده است اما آیا تا به حال بررسی کرده ایم که چرا وقتی پراید را از کیا گرفتیم و شروع به تولیدش کردیم ما به این محصولات رسیدیم و کیا به خودروهای لوکسی که الان مشاهده می کنیم؟باید مصداق های عینی و درستی داشته باشیم تا قیاس مناسبی شویم و بررسی کنیم که چرا اکنون در اینجایی هستیم که ایستاده ایم.
بدلیل وجود منابع طبیعی معدنی، صنعتی و کشاورزی، اقتصاد تولید محور موتور محرکه رشد و پیشرفت همه جانبه ایران در همه زمینه ها خواهد بود. مراجع قانون گذاری و سازمان هایی مانند گمرگ، بیمه و مالیات، بانکها و موسسات مالی باید بیشتر توان خود را در حمایت از اقتصاد تولید محور بکار بگیرند تا با افزایش درآمد سرانه و توزیع نرمال آن در دهک های جامعه سطح زندگی مردم در شرایط مطلوب قراربگیرد.
منبع:قانون