به گزارش اتاق خبر، در فاصله کمی تا 40 ساله شدن فیلم نخست راکی هفتمین فیلم از این مجموعه هم به نام «کرید» عرضه شده و از قضا فیلم بسیار تماشایی و خوبی هم از آب درآمده و اگر قدری از پایینتر از فیلم اول دومین فیلم برتر از این مجموعه به حساب آید و حتی همپا با نخستین فیلم و برابر با آن محسوب شود، حرفی به گزاف گفته نشده و لطفی بیش از حد شامل آن نشده است.
راکی (مثل معمول با بازی سیلوستر استالونه) این بار پا به رینگ نمیگذارد زیرا همچون بازیگر ایفا کننده این رل 69 ساله و پیر شده و دیگر نمیتواند بوکس کند و در نتیجه او را این بار و در فیلم «کرید» (Creed) به صورت یک مربی میبینیم. اما راکی هر چه که هست، یک بار دیگر برنده یک بازی قدرت شده است زیرا خودش و فیلمش میدرخشند و شاید کاراکتر راکی بالبوا چهار دهه بعد از خلق آن توسط استالونه و کارگردانی شدن توسط جان آویلدسون در «راکی یک» و تصاحب اسکار برترین فیلم سال 1976 هیچگاه این قدر خوب و جذاب نبوده باشد و دلیل این جذابیت پا به سن گذاشتن اوست. او حالا در قالبی مثل کاراکتر برگس مره دیت در فیلمهای اولیه راکی فرو رفته و وی ایفاگر رل میکی مربی راکی بود که آن بوکسور به اصطلاح نیک اندیش دسته سنگین وزن را در عبور از موانع بزرگ هدایت میکرد تا به سوی پیروزیهای ارزشمند برود و به عنوان قهرمانی جهان برسد.
آرامش مبارز قانع و خسته
راکی در این فیلم و با چهره جدیدش مرد پیری است که زندگیاش را کرده و خسته و قانع و نالان است و با هیچکس خرده حساب قدیمی باقی ماندهای ندارد و در نتیجه سالهای آخر عمرش را با رضایت و آرامش سپری میکند. رایان کوگلر در مقام کارگردان این ورسیون تازه و مایکل بی جوردن به عنوان یکی از دو بازیگر اصلی فیلم بعد از فیلم مشترک اولشان به نام «ایستگاه فروت ویل» محصول 2013، با عرضه «کرید» نشانههای بیشتری را از پختگی در کارشان بروز میدهند. شاید همان فرمولهای همیشگی راکی و فیلمهای مشابه در ساخت این ورسیون راکی نیز به کار گرفته شده باشد اما این روشها که در گذشته جواب داده بود، اینک و در قالب فیلم «کرید» نیز موثر واقع شده و فروش زیاد فیلم در جهان طی 4 هفتهای که از آغاز اکران آن میگذرد، گویای همین مسئله و درستی راه انتخابی سازندگان فیلم است.
این بار استالونه سناریست نیست
این اولین فیلم از مجموعه 7 فیلمی راکی است که سیلوستر استالونه هیچ سهمی در نوشتن سناریو و کارگردانی آن ندارد و فقط بازیگر صرف آن است اما همان طور که پیشتر آمد، فیلم درست در راستای افکار او حرکت میکند و تو گویی که خود وی داستانش را نگاشته است. این تشابه و مکانیزم مشابه بخصوص در روند تشریح اوجگیری شخصیت اول قصه با بازی مایکل بی جوردن خودش را نشان میدهد. اصل ماجرا این است که رقیب بزرگ و ماندگار راکی در چهار فیلم اول از این مجموعه یعنی اپولو کرید که بیشباهت به محمدعلی کلی قهرمان بزرگ و واقعی بوکس سنگین وزن جهان در سالهای 1963 تا 1978 نبود و در پایان قسمت چهارم با زندگی وداع میگوید، پسری را به یادگار گذاشته که نام کوچکش آدونیس است. آدونیس کرید (مایکل بی جوردن) طبعا پا در راه دشوار پدرش گذاشته است و میکوشد مثل او یک بوکسور معروف حرفهای شود و در این راه پلههای ترقی را به سرعت بپیماید. آدونیس کرید که او را آدونیس جانسون هم صدا میزنند، برای رسیدن به این هدف به سراغ راکی میرود تا او را بیابد و وی را وادار به مربیگری خود کند و با هدایت وی راه دشوار قهرمانی را آسان کند. این در حالی است که راکی سالها پیش با پدرش مبارزاتی سنگین و خونبار داشت اما آدونیس معتقد است همان نبردها هم نشان میدهد که راکی تا چه حد برای هدایت درست او آدم مناسبی است. راکی هم در حالتی بین بیحالی و آرامش طلبی ایام پیری و میل غیرقابل انکار برای بازگشت به دنیای جذاب بوکس حرفهای، طبعاً دومی را انتخاب میکند زیرا وجود او هنوز لبریز از هیجانات مشتزنی و ماهیتاش وابسته به رویای قهرمانی است حتی اگر این قهرمانی دیگر متعلق به او نباشد و دستاوردی برای سایرین و شاگردان او باشد.
در همان باشگاه قدیمی
سناریوی رایان کوگلر و آرون کاوینگتون همکلاس او در سالهای تحصیل در دانشگاه، همان فرمولهای همیشگی را تعقیب میکند اما این امر نیز مثل تمرینهای بوکس حرفهای قواعد خاص خودش را دارد و نباید از آن تخطی کرد و کوگلر و همکارانش مرتکب این اشتباه نشدهاند. این چنین است که راکی پیر اما پخته، شاگرد جدیدش اپولو جانسون را به باشگاه قدیمی محل تمرینش میبرد تا آنجا وی را صاحب عیار قهرمانی کند. راکی هر از چندگاه به آرامگاه میرود و با نشستن بر مزار همسر مرحومش آدرین با روح وی صحبت و درددل میکند و آدونیس هم در فیلادلفیا شهر محل سکونت مربی پیر ایتالیایی تبارش با بیانکا (تسا تامپسون) آشنا میشود که شاید بتواند کمک حال او در روزهای سخت بعدی زندگیاش باشد.
اصول ملودرام و اولین قسمتهای رسیدن آدونیس به هدفش ایجاب میکند که راکی و سایر حامیان این بوکسور جوان یک حریف قدرتمند و معروف را برای او جور کنند تا با غلبه بر این رقیب یک شبه ره صد ساله برود و به اعتبار و شهرتی برسد که برای ادامه راهش به آنها نیاز دارد. اوایل این مبارزه فرجامی به جز کتک خوردن آدونیس ندارد اما او به آرامی و در جریان مسابقه حس و راه پیروزی را مییابد و دیگر حسن قضیه این است که وی را با ناملایمات مسابقههای سنگین بیشتر آشنا میکند. ویژگی فنی تحسین برانگیز این سکانس نیز این است که کل راند اول که 3 دقیقه طول میکشد، واقعاً در یک تیک (برداشت) و با یک دوربین استدیکم که نوع گردش و حرکت آن مثل تحرک بوکسورها در داخل رینگ است گرفته شده و هرگز نقاط اوج برخوردها و لحظات کلیدی را از دست نمیدهد.
یک متاع مناسب
فتح این دیدار نام آدونیس جانسون و یا آدونیس کرید را هم به عنوان پسر اپولو کرید معروف بر سر زبانها میاندازد و کارگذاران بوکس و سایر مشتزنان در او یک متاع خوب را برای بازاریابی و پولسازی مییابند. یکی از کسانی که توجهش به آدونیس جلب میشود بوکسور بیشکست دسته «میان سنگین» بریتانیا به نام پرهتی ریکی کانلان است که در فکر خود تصور میکند با در هم کوبیدن آدونیس ناپخته هم پول درشتی را به جیب خواهد زد و هم با غلبه بر رقیبی که به خاطر دستاوردهای بزرگ پدرش (اپولو کرید) معروف است، شهرت خود را در سطح جهان بیشتر خواهد کرد. سؤال جذاب موجود در این زمینه همانی است که در تمامی فیلمهای مرتبط با ورزش مشتزنی بوده است؛ آیا یک بوکسور کم تجربه سرد و گرم نچشیده (آدونیس) قادر است با حریفی که از فرط مهارت و تجربه برای او همچون یک هیولا است، هماوردی کند و توسط وی له نشود؟
درهای باز برای آینده
در عمل برگزاری این مسابقه در بندر لیورپول انگلیس و بازی گراهام مک تاویش بازیگر سرسخت اسکاتلندی به عنوان مربی کانلان بر جذابیتهای این بخش از فیلم میافزاید. مبارزه طولانی و همه چیز به یک راند آخر دراماتیک وابسته میشود اما صرفنظر از این که برنده این نبرد کیست کوگلر در مقام کارگردان این فیلم و استالونه در هیئت جاذبه اصلی فیلم مثل معمول درها را باز میگذراند تا ادامه این ماجراها را در آیندهای نه چندان دور در فیلم هشتم راکی به تصویر بکشند و از باقی قضایای راکی، آدونیس و سایر پدیدههای تحت هدایت راکی بگویند.
سایههای موسیقی قدیمی
قدر مسلم این که کوگلر انتقالش را از دنیای فیلمهای مستقل و موسوم به «ایندی» به جهان فیلمهای اصلی و پرهزینه استودیوهای هالیوودی و گرفتن مسئولیت هدایت چنین پروژههایی به بهترین شکل انجام داده و این فیلم سند آن است. بازیها در فیلم، اغلب خوب است و بیجوردن از این فیلم دشوار با کارنامه قبولی فارغ میشود. تسا تامپسون به هر یک از سکانسهای حضورش جان بیشتری میبخشد و فلیسیا رشاد در رل بیوه اپولو کرید حضور محسوسی دارد و استالونه نیز همیشه «استالونه» و این بار پختهتر و بهتر از همیشه است. موسیقی متن را این بار به لودویگ گورانسون سپردهاند ولی موسیقی متن اصلی و همیشگی راکی که 40 سال پیش توسط بیل کونتی معروف سروده شده، اینجا و آنجا و در پس زمینه تصاویر شنیده و طبعاً بر کار گورانسون غالب میشود.
در نوک قله
مهمتر این که بعد از توفیق «راکی بالبوا» فیلم سال 2007 سیلوستر استالونه که بازگرداندن راکی به صحنه بعد از توقفی 25 ساله و نوعی بازگویی کل ماجراهای این بوکسور و تبعات آن بود، فیلم جدید راکی و اطرافیان جدید، او را به نوک قله موفقیت باز میگرداند و استالونه و شرکای جدیدش مطمئن شدهاند که این فرانچیز ظاهراً مُرده بسیار زندهتر از آنی است که آنها تصورش را میکردند. این بازگشت پر شکوه مبارز قدیمی به صحنه بوکس و بهتر بگوییم به عرصه زندگی است و نشان از ظرفیت موضوع برای راکیهای 8 تا 10 و شاید هم فراتر از آن را دارد و برای استودیوهای سازنده «راکی 7» یا کرید نیز این بسیار مهمتر از هر چیز دیگری است. چه ایرادی دارد که استالونه در دنیای پیری هم مثل جوانی خوب بفروشد (تریلوژی اکشن انباشته از پیرمردهای او به نام «Expendables» نیز در این 6 سال بسیار پرفروش بودهاند) و هم به لطف گذر زمان بازیگر و سینماگر پختهتری بنظر برسد.
مشخصات فیلم
عنوان: «کرید»
محصول: شرکتهای برادران وارنر و نیولاین
تهیه کنندگان: اروین وینکلر، رابرت چارتاف، چارلز وینکلر، ویلیام چارتاف، کوین کینگ تمپلتون و سیلوستر استالونه
سناریستها: رایان کوگلر و آرون کاوینگتون
کارگردان: رایان کوگلر
مدیر فیلمبرداری: ماریز آلبرتی
تدوینگران: مایکل پی شاور و کلودیا کاستلو
موسیقی متن: لودویگ گورانسون
طول مدت: 122 دقیقه
بازیگران: سیلوستر استالونه، مایکل بی جوردن، تسا تامپسون، فلیسیا رشاد، آندره وارد، آنتونی بیلیو، ریچی کاستر، جاکوب استیچ دوران و گراهام مک تاویش.
منبع: بانی فیلم