براساس قانون اساسي اقتصاد به سه بخش دولتي، خصوصي و تعاوني تقسيم ميشود و هر سه بخش قانونا بايد در تعيين قوانين حضور داشته باشند. بخش دولتي براساس قانون اساسي نميتواند به تنهايي براي تمامي بخشها تصميم بگيرد و عملا حذف دو بخش ديگر خلاف قانون است. از همين زاويه بحث مشاركت جدي بخش خصوصي و اثرگذاري آن مطرح شد و با ابلاغ سياستهاي كلي اصل 44 قانون اساسي اين موضوع رنگ و بوي جديتري به خود گرفت. با وجود اين در قوانين فعلي بخش خصوصي بيشتر نقش مشاوره را بر عهده گرفتند و 2 اتاق بازرگاني و تعاون به عنوان مشاور در قانون ذكر شدند. هر چند وضعيت قانون نظام صنفي كه براساس آن اتاق اصناف تهران و ايران شكل گرفت كمي متفاوت است. مشكل اول از جايي به وجود آمد كه دولت اتاق را به عنوان تنها نمايده بخش خصوصي در نظر گرفت درحالي كه در عمل بسياري از فعالان اقتصادي در اتاقها حضور ندارند ولي سهم قابل توجهي از توليد ناخاصل ملي را به خود اختصاص دادهاند.
در اين ميان چند ضعف قانوني مطرح است. موضوع اول اين است كه اگر قرار است بخشهاي غيردولتي نقش مهمتري در اقتصاد داشته باشند بايد در امور تصديگري هم ساختاري قانوني پيدا كنند. دولت بايد بپذيرد كه به امور غيرتصديگري بپردازد ولي حتي بعد از ابلاغ سياستهاي كلي اصل 44 قانون اساسي شاهد هستيم كه دولت به تصديگري و بنگاهداري پرداخته است و خصوصيسازي انجام نميشود. خصوصيسازي تنها واگذاري ديون نيست بلكه قرار است بخش خصوصي در سرنوشت خود تصميمساز باشد. با اين وجود دولت نشان داده كه به غيردولتيها اعتقادي ندارد و عملا حركتي به سمت حكمراني مطلوب را كمتر شاهد هستيم. در حقيقت هر چند قوانين ما مشكلات زيادي دارند ولي در مقطع فعلي همين قوانين در صورت اجراي صحيح ميتواند پاسخگوي نيازهاي اقتصاد كشور باشد. در واقع فضاي قانوني فعلي هر چند محدود است ولي در عمل همين فضاي محدود نيز به بخش خصوصي داده نميشود.
از سوي ديگر قانون فعلي نيز نياز به بازنگريهايي در درون تشكلها دارد. به عبارت ديگر علاوه بر فضايي كه قانون به بخش خصوصي ميدهد، نحوه ساماندهي تشكلها داراي ايراداتي است. امكان ايجاد يك تشكل جديد بسيار محدود است و نهادها اصرار زيادي دارند كه تشكلهاي همنام ايجاد نشود. اين ديدگاه هر چند مورد تاكيد سياستگذاران و حتي فعالان تشكلي است ولي داراي ايراد ايجاد انحصار است. چه ايرادي وجود دارد كه چند تشكل به صورت همزمان در يك موضوع كلي فعاليت كنند. رقابت ميان تشكلها خود داراي فوايد بسياري است و به ارتقاي تشكلها منجر خواهد شد. اگر ما به دنبال رقابت در اقتصاد هستيم بايد رقابت تشكلها را هم ترويج كنيم. درحال حاضر قوانين بيشتر بازدارنده و مانعي بر سر راه ايجاد يك تشكل محسوب ميشود.
عضو هياتمديره خانه صنعت، معدن و تجارت ايران