علي توسطي از چهرههاي تحصيلكرده اصناف است. وي در حال حاضر علاوه بر رياست اتحاديه فروشندگان ماشينآلات كشاورزي صنعتي، ساختماني و لوازم يدكي كشاورزي در اتاق اصناف تهران رياست كميسيون ارتباطات و سردبيري نشريه اصناف را عهدهدار است. با وي درباره مهمترين تغيير و تحولات سال94 با رويكردي به تشكلها به گفتوگو نشستيم.
در سال94 اتفاقات اقتصادي زيادي بهويژه با شرايط سياسي خاص اين سال رخ داد. از نظر شما مهمترين تحول اقتصادي چه بود؟
طبيعتا مهمترين اتفاق پايان دوران تحريم و شروع پساتحريم بود. انتظار همه مردم بهويژه فعالان اقتصادي بر اين بود كه با پايان دوران تيره دولت دهم اتفاق ويژهيي از نظر تحريمها رخ دهد و اين موضوع بر اقتصاد اثر بگذارد. اين موضوع با وقفه زماني رخ داد كه هرچند باتوجه به شرايط قابلتوجيه است. انتظار مردم و فعالان اقتصادي اين است كه بعد از اين تغيير و تحولات هر چيزي سريعتر سر جاي خودش برگردد و همان نگاه كارشناسي و درستي كه به عرصه ديپلماسي وجود داشت اينبار در كنار ديپلماسي به عرصه اقتصاد نيز باشد. اتفاقا اين بحث كاملا مورد تاكيد روحاني در جمع مردم يزد نيز قرار گرفت. در حقيقت تلاش دولت در سال94 براي رسيدن به توافق بسيار قابل تقدير است ولي اكنون وقت آن است كه از ثمره اين تلاش براي حل مشكلات اقتصادي كشور استفاده شود. اما در جواب سوال شما بايد گفت پايان ماراتن توافق از چندين منظر مختلف مهمترين اتفاق اقتصادي در سال1394 بود.
توافقات طبيعتا يك فرصت ويژه براي اقتصاد محسوب ميشود. اما بخش خصوصي تا چه حد توانست از اين فرصت استفاده بهينه كند؟
زماني كه از بخش خصوصي صحبت ميكنيم گسترده بزرگي از فعالان اقتصادي را مورد اشاره قرار ميدهيم. بخش خصوصي يك گروه همگن نيست و طيف گستردهيي از كسب و كارهاي مختلف كه ماهيت آنها با يكديگر متفاوت است در بخش خصوصي جاي ميگيرد. از شركتهاي بزرگ تا بنگاههاي كوچك و متوسط مقياس يا به اصطلاح SME همگي در بخش خصوصي تعريف شدهاند. حال وقتي ميخواهيم درباره فرصتهاي پسابرجام صحبت كنيم بايد بين اين بخشها تفكيك قائل شويم. فرصتهاي اقتصادي براي بخش خصوصي بيشتر براي تجار و بازرگانان بزرگ بهويژه اعضاي اتاق بازرگاني، صنايع، معادن و كشاورزي ايران رخ داده است. اين تشكل هم باتوجه به شرايط اقتصادي نشستهاي مختلف براي رسيدگي به اين موضوع برگزار كرد. سفرهاي زيادي توسط بخش خصوصي در اتاق بازرگاني صورت گرفت و اكثر هياتهاي تجاري اتاق بازرگاني را طرف حساب خود ميدانستند. در حقيقت اين دوران بيشتر فرصت براي بنگاههاي بزرگ است و سرمايهگذارهاي كوچك هنوز نميتوانند از فرصتهاي پساتحريم استفاده كنند.
با وجود اين هميشه حركت شركتهاي بزرگ در بلندمدت باعث حركت بنگاههاي كوچك و متوسط ميشود. مهمترين برنامه شما براي اين دوران چيست؟
زمانبر بودن سياستهاي اقتصادي و سياسي در كشور ما به اثبات رسيده است. زماني بود كه رييسجمهور وقت اعلام كرد آن قدر قطع نامه دهيد تا قطع نامه دانتان پاره شود. زماني كه اين حرف زده شد ديديم تا چند ماه اتفاق خاصي نيافتاد و حتي عدهيي فكر كردند ايران از نظر توانايي سياسي و اقتصادي در حدي است كه بدون مشكل و وابستگي به كشورهاي ديگر به شرايط اقتصادي خود ادامه دهد. اما در طول زمان اثرات اين ديدگاه به خوبي خود را نشان داد. همانطور كه از آن طرف زمان صرف شد از اين طرف هم طول ميكشد تا موج به بنگاههاي كوچك و متوسط برسد. اما درباره برنامه بايد گفت كه تشكلها در اين بخش نقش كليدي ايفا خواهند كرد. اين موضوع برعهده هرم مديريتي بخش خصوصي است. چه در حوزه اتاق بازرگاني، چه بخش اصناف، اتاق تعاون با وجود شبه دولتي بودن و تشكلهايي مانند خانه صنعت، معدن و تجارت و خانه اقتصاد ايران ميتوانند پذيراي اين تغييرات باشند. در واقع آنها بايد خود را آماده تغييراتي كنند كه در راه است. رسيدن به برنامه ششم توسعه و چشمانداز 1404 تنها در صورت همگام شدن هرم مديريت تشكلها با تغييراتي كه در فضاي كسب و كار در حال ايجاد است ممك خواهد بود. جديدترين نظرات مديريتي ميگويد براي تغيير تغييرات نيز بايد آمادگي داشت. بدنه بخش خصوصي خود را براي تغييراتي آماده كرده بود ولي زماني كه اين موضوع به اجرا برسد خود باز تغييراتي خواهد داشت و هرم مديريت تشكلها بايد آمادگي لازم براي اين موضوع را داشته باشد تا اين تغييرات را بپذيرد.
از نظر شما به عنوان يك فعال اقتصادي و نه يك مدير تشكلي ساختار تشكلي آماده اين تغييرات است؟
من به هر حال يك مدير تشكلي هستم و بهعنوان عضوي از بدنه تشكل اگر بخواهيم به اين سوال جواب منفي دهم خودزني كردهام اما بهصورت كلي بايد علم و تجربه را توامان داشت. هيچ كسي منكر وجود ضعف در هيچ مجموعهيي نيست و اين شايد يكي از ضعفهاي اساسي تشكلهاي بخش خصوصي است. بايد از مشاوران علمي براي يك تلفيق درست ميان علم و تجربه استفاده كرد. از نظر من هرم سني فعلي بحث اشتغال جوانان را به اولويتي جدي بدل كرده است. اقتصاد ايران قدرت جذب اين نيروها را در شرايط فعلي ندارد و اين مهم مطمئنا تنها با بهبود وضعيت بخش خصوصي رخ خواهد داد. نيرو كار آينده ايران چارهيي جز جذب شدن به بخش خصوصي ندارد و اين موضوع در گرو حل مشلات بخش خصوصي است. براي حل اين مشكلات ما نياز به تفكرات سيستمي در تشكلها داريم. نميتوان در اين مباحث جزيرهيي عمل كرد. همه مجموعهها از صدر تا ذيل بايد در راستاي يك هدف حركت كنند. فراموش نكنيد ما هنوز درگير مسائل رشد اقتصادي هستيم در حالي كه در بسياري از كشورهاي جهان كه توسعه را با ما آغاز كردند مساله توسعه پايدار مطرح است. در جواب سوال شما بايد بگويم ما نياز داريم خود را در تشكلها توانمند كنيم و در صورت توانمند شدن مديران تشكلي اين توانمندي به مجموعههاي تحت پوشش آنها نيز منتقل ميشود. شايد بتوان گفت توانمندسازي تشكلي يكي از مهمترين اولويتهاي بخش خصوصي در سال95 خواهد بود.
94104