Performancing Metrics

بایدهای کاراکتر سازی در فیلم های پر از وحشت! | اتاق خبر
کد خبر: 380786
تاریخ انتشار: 24 آبان 1395 - 21:53
موفقیت قسمت دوم فیلم ترسناک «The Conjuring» که تابستان امسال در آمریکای شمالی و اروپا اکران شد و هنوز در آمریکای لاتین و بخشی از اروپای شرقی در حال نمایش است، نشان داد کامیابی فیلم نخست تصادفی نبوده و ماجراهای اد وارن و همسرش لورن وارن در مبارزه با جن ها

به گزارش اتاق خبر، وصال روحانی: در حوزه فیلم های ترسناک که هر سال و به واقع هر ماه فیلم تازه و کلک جدید و محصول پرابداعی رو می شود، تنها راه کسب موفقیت و تکرار آن نوآوری ها و رویکرد به نکات ابتکاری است تا ژانری که بر اثر تعدد ساخت آثار آن، پر محصول و پر ترافیک و انباشتی از کارهای مشابه شده، با هوایی تازه همراه شود و نفس بکشد و به سطح و سطوحی تازه برسد و از این منظر دوگانه «The Conjuring» توانسته اند توقعات را برآورده کنند و هم نوگرایی ها داشته باشند و هم با حفظ اصول پایه ای ژانر هارور، قدم هایی به سمت جلو بردارند و با گونه ای از ترس سازی های تازه و ایجاد دائمی دلهره در مسیر قصه ای آشنا، به پیش بروند و تماشاگران را با خود همسو سازند.

این تصادفی نبود

موفقیت قسمت دوم فیلم ترسناک «The Conjuring» که تابستان امسال در آمریکای شمالی و اروپا اکران شد و هنوز در آمریکای لاتین و بخشی از اروپای شرقی در حال نمایش است، نشان داد کامیابی فیلم نخست تصادفی نبوده و ماجراهای اد وارن و همسرش لورن وارن در مبارزه با جن ها و شیاطین که پایه گذار این فیلم های کم هزینه اما پرسود است، توانسته است حس کنجکاوی مردم را بر انگیزد. این بار ادوارن (با بازی پاتریک ویلسون) و لورن وارن (ورا فارمیگا) به انگلیس سفر می کنند تا در ماجرای موسوم به «Enfield Poltergeist» مشارکت کنند. در این ماجرای ظاهراً حقیقی طی سالهای ۱۹۷۷ تا ۷۹ خانه ای در پایتخت انگلیس که در تملک خانواده ای به نام هاجسون بود، به محل رفت و آمد شیاطین تبدیل شده بود و بیش از همه دختران نوجوان این خانواده با نام های مارگارت (۱۳ ساله) و جانت (۱۱ ساله) در معرض خطر قرار داشتند. آن ماجرا به رغم وجود تردیدهایی در مورد صحت و جدی بودن قضایا تبدیل به رویداد اول در رسانه های بریتانیا شد و همین مسئله کمک کرده است که قسمت دوم فیلم «The Conjuring» که مثل قسمت اول توسط جیمز وان کارگردانی شده، از فیلم نخست که در سال ۲۰۱۳ اکران شد، ترسناک تر و موفق تر باشد. در این قسمت می بینیم که وارن ها در میان حس ترس از ناشناخته ها و لزوم کمک رسانی به افراد مورد تهاجم قرار گرفته سرگردان مانده اند و بر این اساس بد نیست ببینیم پاتریک ویلسون ایفاگر رل اصلی ادوارن چه چیزهایی برای گفتن درباره این فیلم ها و پی آمدهای آن دارد.

®®®

۳در این فیلم به عرصه های بیشتر و عمیق تری ورود کرده اید. این طور نیست؟

ـ شاید همین طور باشد اما برای من تفکیک دو فیلم از یکدیگر سخت است و بنظر می رسد که دو قسمت یک فیلم باشند. در هر حال هر هنرمندی می کوشد از دستاوردهایش در فیلم قبلی خود فراتر برود.

۳فیلم های ترسناک معمولا بازگشت اشرار و کاراکترهای منفی امری مرسوم است و چندان خبری از رجعت کاراکترهای مثبت نیست. آیا همین مسئله وجه تمایز قسمت دوم «The Conjuring» که جن گیرهای آن دوباره پدیدار می شوند از قسمت اول و سایر فیلم های ژانر وحشت (هارور) نیست؟

ـ فرانچیزها و سلسله فیلم های موفق قواعد ویژه خود را دارند ولی مهمتر از آن حضور کاراکترهای قوی و موفق برخی در فیلم ها است که به خودی خود تم قسمت های بعدی خود را ترسیم و تعیین می کنند. در کنار آن شماری از سناریست های جوان و ابداع گر نیز مشغول کار و تلاش هستند و می خواهند زمینه ها و عرصه های جدیدی را بیافرینند. در مورد وارن ها و شکل کارها و حوزه ماموریت هایشان نیز راهها و احتمال ها و گزینه های زیادی وجود دارد که می توان انتخاب کرد و به اجرا در آورد.

۳ولی در ژانر ترسناک معمولا شکل ها و آدم ها دائماً در حال تغییرند و ابقای شما در قالب کاراکتر اد وارن و همین طور ورا فارمیگا در رل همسرتان می تواند یک فرآیند تازه باشد.

ـ قضیه به قوت کاراکترها هم بر می گردد. اگر یک فیلم قوی و عمیق باشد و شخصیت هایش روی اذهان تاثیر بگذارند، می توان روی تکرار آدم ها و سوژه ها حساب و کار کرد. حتی در عرصه فیلم های ترسناک آنهایی ماندگارتر و بهتر بوده اند که روی کاراکتر سازی آنها به شدت کار شده است و «جن گیر» (ساخته ویلیام فردکین و محصول ۱۹۷۳) و «درخشش» (ساخته استنلی کوبریک و محصول ۱۹۸۰) از آن قبیل اند. هر چه بیشتر روی شخصیت و کارهای آدم های قصه کار و تمرکز شود، می توان یک داستان را به قسمت های بعدی هم کشاند و نگاه جیمز وان کارگردان «The Conjuring» به مسایل نیز چیزی از همین قبیل است.

۳آیا فرانچیزها بیشتر مبتنی بر پول هنگفت سرمایه دارها و سازندگان خود نیستند؟

ـ ولی دلیل توفیق سری فیلم های ماندگار و موفق، فقط هزینه ای نیست که صرف شان می شود و موفقیت فیلم های دوگانه ترسناک «The Purge» که کمترین هزینه ها را داشته اند نشان می دهد بدون پول کلان هم می توان به مقصود رسید. در این فیلم ها طوری خانواده های در رنج با دقت و جذابیت به تصویر کشیده شده اند که بینندگان در پی آنها روان می شوند.

۳حتی یک قطعه موزیکال و یک آواز هم در وسط این فیلم ترسناک به اجرا در می آید. آیا واقعاً تعجب آور نیست؟

ـ از آنجا که این فیلم ها محصول کار جیمز وان است، هیچ چیز مرا متعجب نمی کند. وان قبل از شروع فیلمبرداری از من پرسید آیا آن قدر از موسیقی سررشته دارم که بتوانم سازی را بنوازم و گفتم بله و افزودم مطمئن باشد یک جایزه موسیقایی را هم بابت آن خواهیم برد!

۳البته شما پیشینه کار در نمایش های موزیکال را هم دارید.

ـ همین طور است اما در سالهای اخیر کمتر فرصتی پیش آمده که در سینما نیز از چنین مهارتی سود جویم. با این حال این آمادگی را دارم که تحت هر شرایطی در یک قطعه موسیقایی و یا خواندن یک سرود مشارکت کنم.

۳واقعاً بر سر خانواده واقعی وارن و افرادی که مورد هجوم اشباح قرار گرفته اند، چه آمده است. آیا حس و برداشت صحیحی در این خصوص دارید؟

ـ سعی کرده ام در بررسی کاراکترها از صدور یک حکم سریع پرهیز کنم و اجازه بدهم تا کاراکترها شکل گیرند و هر چیزی سر جای خودش بنشیند. ما نمی توانیم تمامی حس های افراد حاضر در ماجراهای برخورد با شیاطین و جن ها را بدانیم زیرا آدم ها برخوردها و روش زندگی مختلفی دارند و نمی توان به درون مغز آنها رفت و ایده هایشان را عینا لمس و ارائه کرد. من فقط می توانم حدس بزنم که کاراکتر محوله به من یعنی اد وارن در مواجهه با چنین وقایعی چه می اندیشید و چه کارهایی را انجام داد. حاصل نهایی ماجرا این است که وقتی ۳۰ سال بعد از واقعه لندن، جانت و مارگارت هاجسون، لورن وارن را ملاقات می کنند به او می گویند که از کمک های او در آن سالهای دور متشکرند. به واقع این فیلم ترسناک هم مثل برخی آثار اجتماعی و خانوادگی راجع به جاری شدن احساسات انسانی و گرایش های قدیمی در آدم ها در سخت ترین شرایط ممکن است.

۳در گفت و گو با مردم کدام یک از فیلم هایتان را مورد توجه و تایید بیشتری از جانب آنها دیده اید.

ـ شاید فیلم «لاله های ارغوانی» که در آن با ادی برنز کار کردم و یا فیلم پلیسی «چرخش» نظر مردم را زیاد گرفته باشد اما می توانم به «بری ماندی» یا «Stretch» هم اشاره کنم. در سالهای اخیر چند بار مردم در خیابانها به سراغم آمده و گفته اند «Stretch» («کش آمدن») عالی بود و من هم گفته ام من نیز شیفته آن هستم. سینما از همین احساس های متقابل شکل می گیرد و از خاطرات هنری و فردی و اجتماعی.

 

بانی فیلم
 

نظرات
ADS
ADS
پربازدید