*آرزو کدخداپور
اتاق نیوز- رهبران اقتصادی جهان نیاز دارند تا افکارشان را در کنار اقتصادشان دوباره سازی کنند. از آنجا که سیاست های پولی و مالی تحت سلطه هستند می توان به این نتیجه رسید که تصمیم گیری در کسری، بدهی و منطقه یورو دراین فصل می تواند به خوبی تعیین کند که آیا اقتصاد جهانی به درون خطر خواهد سرید یا از خطر بیرون خواهد جست.
اما این سیاست ها برای تعیین یک رشد پایدار کافی به نظر نمی رسد؛ باید اقداماتی در یک چارچوب و ساختار پویا برای گسترش مشاغل، بهره وری بیشتر و متعادل سازی پایدار و طولانی مدت انجام گیرد. قاطعانه می گویم آنچه در چین اتفاق می افتد به اندازه اروپا، ژاپن و ایالات متحده اهمیت دارد.
اگرچه رشد اقتصادی چین در این بحران اقتصادی منبع قدرتی محسوب می شود، اما رهبران آن می دانند که الگوی رشد آنها پایدار نیست. چین سی سال تمام، از رشد متوسط سالانه 10 درصد برخوردار بود. در سال 1990، درآمد این کشور 30 درصد کمتر از متوسط درآمد کشورهای سواحیلی بود که امروزه 3 برابر بیشتر است.
در سال 2030 اگر چین به درآمد 16000 دلار برسد که احتمال آن زیاد است، تاثیر آن بر اقتصاد جهانی به مشابه تاثیر پانزده بار افزودن کره جنوبی به این چرخه اقتصادی است. مشکل می توان گفت که این توسعه چگونه با الگوی صادرات و سرمایه گذاری تطبیق خواهد داشت.
رشد اقتصادی چین می تواند اقتصاد جهانی را از رکود خارج کند، رشد اقتصادی در سه ماهه اول بیش از حد انتظار کارشناسان بود و چین به شکل مثبت شگفتی آفرید.
بدون تغییرات ساختاری بنیادی، چین در خطر گرفتار شدن در دام درآمد متوسط قرار خواهد داشت، بد ترین مشکل رشد اقتصادی جهان. در کوتاه مدت، خطر تورم در قیمت مواد غذایی به وجود خواهد آمد و در بلند مدت، این خطر از کشاورزی به حوزه صنعت وارد خواهد شد. نیروی کار و همچنین جمعیت کاهش می یابد؛ کارگران کمتری بازنشسته می شوند، بهره وری کاهش می یابد چرا که اقتصاد با انتقال روشهای تولید پایه فرسوده شده است. مشکلات دیگری شامل تخریب جدی محیط زیست، افزایش نابرابری های اقتصادی ، استفاده زیاد از انرژی و تولید کربن، توسعه نیافتن بخش خدمات و تکیه بیش از حد بر بازارهای خارجی نیز وجود دارد.
سیاستمداران چینی کاملا" از انچه باید انجام دهند آگاهند. دوازدهمین برنامه پنج ساله آنها راه را مشخص کرده است. مشکل عمده آنها این است که چگونه این کار را انجام دهند. مرکز توسعه تحقیقات چین وابسته به شورای دولتی و وزارت دارایی و بانک جهانی با کمک یکدیگر در تلاشند تا برای گزارش آخر سال خود چگونگی تبدیل "چه" به "چگونه" را بیابند. از دیدگاه ما، چین در سال 2030 در حالی به عنوان یکی از پر درآمدترین کشورهای جهان شمرده می شود که با تشویق بر خلاقیت و نوآوری؛ از محیط زیست و منابع طبیعی خود حفاظت می کند و سهم مهمی در اقتصاد جهانی بر عهده دارد.
این هفته در ژاپن، گروهی از متخصصان بین المللی و چینی در رابطه با اصلاحات ممکن و چگونگی اجرای مرحله به مرحله آنها گفتگو خواهند کرد .
سوال مهم این است که چین چگونه جابجایی خود به بازار اقتصادی را کامل خواهد کرد. دستور کار گسترده ای نیاز است تا تعریف جدیدی از نقش دولت و قانون، گسترش بخش خصوصی، ترویج رقابت، تعمیق اصلاحات در زمین و نیروی کار و بازار مالی ارائه دهد.
به منظور آزاد سازی توانایی های بالقوه انسان، چین نیاز خواهد داشت تا نو آوری های تازه ای با هدف افزایش رقابت شرکت های چینی برای ابداع محصولات و فرایندها نه تنها از طریق چین بلکه با حضور شبکه جهانی صورت دهد.
چین می تواند از طریق ترکیبی از انگیزه های بازار، مقررات، سرمایه گذاری خصوصی و دولتی، استانداردها و توسعه نهادی به رشد سبز دست پیدا کند. به منظور دست یابی به این هدف، چین نیاز دارد تا بهترین راه خدمات رسانی با بهترین کیفیت را مد نظر قرار دهد تا از شبکه های اجتماعی موثر و کارآمد اطمینان حاصل کرده و بخش های خصوصی و دولتی را برای تقسیم مسئولیت در تامین مالی، ارائه و نظارت بر خدمات رسانی بسیج کند.
چین با بررسی روش های تقویت سیستم مالی خود- تمرکز بر روی بودجه و اتصال منابع به سطوح مختلف مخارج دولت _خواهد پرداخت. اما هنوز بدون بسیج کردن منابع اضافی، از جمله شرکت های متعلق به دولت، پیشبرد اصلاحات دشوار خواهد بود.
هم اکنون این کشور یکی از مهمترین و در عین حال هوشیارترین سهامداران بین المللی است و در آینده رهبران آن می توانند نقش بزرگی در حل مشکلات جهانی داشته باشند.
حتی زمانی که رهبران جهان برای مقابله با بحران امروز، نیاز به طراحی موتورهایی برای رشد فردا دارند، تلاش چین برای پیدا کردن یک مدل رشد پایدار به دیگر کشورهای در حال توسعه، رشد منطقه ای و جهانی ، و ثبات اقتصاد بین المللی کمک می کند.
کشورهای توسعه یافته نیز عاقلانه به دنبال راه حل هایی برای مقابله با چالش های ساختاری خود خواهند بود.
امروز با توجه به وضعیت اقتصادی بحرانی، اروپا، آمریکا و در کل جهان به این موتور اقتصادی(چین) نیاز دارد
کد خبر:
3981
تاریخ انتشار: 14 شهریور 1390 - 09:41
*آرزو کدخداپور
اتاق نیوز- رهبران اقتصادی جهان نیاز دارند تا افکارشان را در کنار اقتصادشان دوباره سازی کنند. از آنجا که سیاست های پولی و مالی تحت سلطه هستند می توان به این نتیجه رسید که تصمیم گیری در کسری، بدهی و منطقه یورو دراین فصل می تواند به خوبی تعیین کند که آیا اقتصاد جهانی به درون خطر خواهد سرید یا از خطر بیرون خواهد جست.
اما این سیاست ها برای تعیین یک رشد پایدار کافی به نظر نمی رسد؛ باید اقداماتی در یک چارچوب و ساختار پویا برای گسترش مشاغل، بهره وری بیشتر و متعادل سازی پایدار و طولانی مدت انجام گیرد. قاطعانه می گویم آنچه در چین اتفاق می افتد به اندازه اروپا، ژاپن و ایالات متحده اهمیت دارد.
اگرچه رشد اقتصادی چین در این بحران اقتصادی منبع قدرتی محسوب می شود، اما رهبران آن می دانند که الگوی رشد آنها پایدار نیست. چین سی سال تمام، از رشد متوسط سالانه 10 درصد برخوردار بود. در سال 1990، درآمد این کشور 30 درصد کمتر از متوسط درآمد کشورهای سواحیلی بود که امروزه 3 برابر بیشتر است.
در سال 2030 اگر چین به درآمد 16000 دلار برسد که احتمال آن زیاد است، تاثیر آن بر اقتصاد جهانی به مشابه تاثیر پانزده بار افزودن کره جنوبی به این چرخه اقتصادی است. مشکل می توان گفت که این توسعه چگونه با الگوی صادرات و سرمایه گذاری تطبیق خواهد داشت.
رشد اقتصادی چین می تواند اقتصاد جهانی را از رکود خارج کند، رشد اقتصادی در سه ماهه اول بیش از حد انتظار کارشناسان بود و چین به شکل مثبت شگفتی آفرید.
بدون تغییرات ساختاری بنیادی، چین در خطر گرفتار شدن در دام درآمد متوسط قرار خواهد داشت، بد ترین مشکل رشد اقتصادی جهان. در کوتاه مدت، خطر تورم در قیمت مواد غذایی به وجود خواهد آمد و در بلند مدت، این خطر از کشاورزی به حوزه صنعت وارد خواهد شد. نیروی کار و همچنین جمعیت کاهش می یابد؛ کارگران کمتری بازنشسته می شوند، بهره وری کاهش می یابد چرا که اقتصاد با انتقال روشهای تولید پایه فرسوده شده است. مشکلات دیگری شامل تخریب جدی محیط زیست، افزایش نابرابری های اقتصادی ، استفاده زیاد از انرژی و تولید کربن، توسعه نیافتن بخش خدمات و تکیه بیش از حد بر بازارهای خارجی نیز وجود دارد.
سیاستمداران چینی کاملا" از انچه باید انجام دهند آگاهند. دوازدهمین برنامه پنج ساله آنها راه را مشخص کرده است. مشکل عمده آنها این است که چگونه این کار را انجام دهند. مرکز توسعه تحقیقات چین وابسته به شورای دولتی و وزارت دارایی و بانک جهانی با کمک یکدیگر در تلاشند تا برای گزارش آخر سال خود چگونگی تبدیل "چه" به "چگونه" را بیابند. از دیدگاه ما، چین در سال 2030 در حالی به عنوان یکی از پر درآمدترین کشورهای جهان شمرده می شود که با تشویق بر خلاقیت و نوآوری؛ از محیط زیست و منابع طبیعی خود حفاظت می کند و سهم مهمی در اقتصاد جهانی بر عهده دارد.
این هفته در ژاپن، گروهی از متخصصان بین المللی و چینی در رابطه با اصلاحات ممکن و چگونگی اجرای مرحله به مرحله آنها گفتگو خواهند کرد .
سوال مهم این است که چین چگونه جابجایی خود به بازار اقتصادی را کامل خواهد کرد. دستور کار گسترده ای نیاز است تا تعریف جدیدی از نقش دولت و قانون، گسترش بخش خصوصی، ترویج رقابت، تعمیق اصلاحات در زمین و نیروی کار و بازار مالی ارائه دهد.
به منظور آزاد سازی توانایی های بالقوه انسان، چین نیاز خواهد داشت تا نو آوری های تازه ای با هدف افزایش رقابت شرکت های چینی برای ابداع محصولات و فرایندها نه تنها از طریق چین بلکه با حضور شبکه جهانی صورت دهد.
چین می تواند از طریق ترکیبی از انگیزه های بازار، مقررات، سرمایه گذاری خصوصی و دولتی، استانداردها و توسعه نهادی به رشد سبز دست پیدا کند. به منظور دست یابی به این هدف، چین نیاز دارد تا بهترین راه خدمات رسانی با بهترین کیفیت را مد نظر قرار دهد تا از شبکه های اجتماعی موثر و کارآمد اطمینان حاصل کرده و بخش های خصوصی و دولتی را برای تقسیم مسئولیت در تامین مالی، ارائه و نظارت بر خدمات رسانی بسیج کند.
چین با بررسی روش های تقویت سیستم مالی خود- تمرکز بر روی بودجه و اتصال منابع به سطوح مختلف مخارج دولت _خواهد پرداخت. اما هنوز بدون بسیج کردن منابع اضافی، از جمله شرکت های متعلق به دولت، پیشبرد اصلاحات دشوار خواهد بود.
هم اکنون این کشور یکی از مهمترین و در عین حال هوشیارترین سهامداران بین المللی است و در آینده رهبران آن می توانند نقش بزرگی در حل مشکلات جهانی داشته باشند.
حتی زمانی که رهبران جهان برای مقابله با بحران امروز، نیاز به طراحی موتورهایی برای رشد فردا دارند، تلاش چین برای پیدا کردن یک مدل رشد پایدار به دیگر کشورهای در حال توسعه، رشد منطقه ای و جهانی ، و ثبات اقتصاد بین المللی کمک می کند.
کشورهای توسعه یافته نیز عاقلانه به دنبال راه حل هایی برای مقابله با چالش های ساختاری خود خواهند بود.
امروز با توجه به وضعیت اقتصادی بحرانی، اروپا، آمریکا و در کل جهان به این موتور اقتصادی(چین) نیاز دارد
کلید واژه ها :
