به گزارش اتاق خبر، به نقل از ایران، پیرمرد وقتی از طغیان رودخانه حرف می زند، انگار همان لحظه دوباره کشکان شبیخون می زند، از خانه اش می کشد بالا و با چنگهایش همه زندگی اش را به آب می دهد. دستهای «محمدعلی عادلی» همچنان می لرزد. همسایهها می ترسند تشنج کند. زنهای همسایه آمده اند به کمک او و زن اش برای شستن و رُفتن گِلهای خانه. هم بیمار است و هم بیکار. سیل بیکاری پیشتر از کشکان زخمش زده بود. غم توی گود چشمانش نشسته است به تماشا. دو دوی چشمانش هنوز از سیل رودخانه خیس است. می گوید:»یک ماشین آبی اینجا بود دخترها(دخترانش) را سوار کردم و فرار کردیم.» سر تا پای زنش گِلی است. گلهای روی دستهایش خشک شده اند. زن می گوید:»همه چیز روی آب شناور شد. یخچال روی آب، گاز روی آب.» وضع همه خانههای سیل زده همین است. 5 روز از آن صبحی که کشکان زندگی شان را زیر و رو کرد، می گذرد. محل داغی آب را توی اتاق خانه نشان می دهد و می گوید:»تا بالای پریز برق را آب گرفته بود.» تا یک متری اتاقها را آب گرفته است. دخترهایش آواره خانه فامیل شده اند. می گوید:»آب خانه ام را سست کرده. فقط خودمان را نجات دادیم.» چند کتاب را میان گلها نشان می دهد و می گوید:»کتابهای دخترانم بود.» کتابهای دانش اموزان بسیاری از پس حفظ سیل برنیامدند. فرشهایی زیادی هم پهن شدند زیر پای گلالود کشکان و هیچ ابی از پس شستن شان برنمی آید. لابه لای گِل سر هر کوچه ای چند گُل قالی دفن شده اند. خانهها همه روی آب، پاها همه در گل مانده! چرا که
لب به لب کشکان، خانه ساخته اند. مثل همه روستاهای سر راه! سیل زیر بعضی از روستاها را خالی کرده. رودخانه طغیانی است، مثل همه رودخانههای لرستان. کشکان آمده است به «خاک خواهی». یکبار دیگر خیز بردارد، بخشی از جاده را برای همیشه نیست می کند.
هر چیزی را سر راهشان برمی دارد و در هم می کوبد. مثل همان روستای روبرو شهر معمولان. تخلیه روستای «ابراهیم آباد» حتمی است.
آب بخشی از خانههایش را برده و زیر پای روستا را خالی کرده. اهالی می گویند:»شهرداری دستور داده تا خانهها را تخلیه کنیم اماکجا برویم؟چرا وقتی پول گرفتند و مجوز دادند یادشان نبود، اینجا حریم رودخانه است؟»
البته اهالی هم از ساحل نشینی دل خوشی ندارند.نقشه ترسناک کشکان برایشان جدی است. می گویند:شهرداری خانهها را از ما بخرد.» به گفته اهالی سند خانهها را هم به صاحبانش نمی دهدن. یکی از آنها می گویند:»پایان کار را گرفته ایم اما سند نه.» بی خانمانی از یک سو انها را می ترساند؛ غضب کشکان از سویی.
مرد مو جوگندمی گله مند از مسئولان می گوید:»پمپاژهای کشاورزان هم از بین رفته اند، کسی می آید جبران کند؟» ارتباط ابراهیم آباد با شهر معمولان با گرگر انجام می شود! کشکان که دیوانه شد، گرگر را هم در خود غرق کرد. گرگر، وسیلهای ابتدایی شبیه به یک تلهکابین است که روی یک سیم فلزی سوار می شود.
این گرگر هم تا چند وقت پیش خراب بود. یک خیر تبریزی آمد و با هزینه شخصی برای اهالی راهش انداخت. بین گرگری که جان اهالی را تهدید می کند و هرآن ممکن است انگشت یکی از اهالی معمولان یا روستاهای رو به رو، لای قرقره آن قطع شود، تا پل نیمه کاره روستا، شاید 500 متر فاصله باشد! یکی از جوانان معمولانی می گوید:»شاید 15 سال است که می خواهند این پل را بسازند، قرار بود تا سال 97 افتتاحش کنند.» اما تکمیل نشد. یکی از کشاورزان هم می گوید:»اول فقط برای عبور مردم پل را ساختند بعد خرابش کردند و گفتند می خواهیم پل ماشین رو بسازیم.» پل ماشین رو هم به مقصد نرسید! پلهای تازه ساز در مسیر رودخانههای طغیان لرستان قصه ای تلخ دارند. مهندسین شان هیچ شباهتی با مهندسانی که باعث شدند لرستان پایتخت پلهای تاریخی شود، ندارد. پلهایی که از 2500 تا 1000 هزار سال، خروشهای رودخانه کشکان را تاب اورده اند. سیل چند روز پیش، پلهای فلزی تازه ساز را هم در هم کوفته و برده است. تکههایشان در میان موجها رها شده اند. جوانها و زنها به هر غریبه که می رسند، زبان به طعنه باز می کنند. می گویند:»آمدید سلفی بگیرید و بروید. مسئولان هم امدند سلفی شان را گرفتند و رفتند.» سیل دیوار خانه اش را کنده و همه زندگیش را گل مالیده. قفسهای خالی کبوترهایش را نشان می دهد و می گوید:»کبوترهایم را سیل برد.»
اهالی از توزیع اقلام ستاد بحران هم ناراضی اند. یکی از مردهای جوان معمولانی حواله ستاد را نشان می دهد و می گوید:»این حواله را ساعت 11 شب به من دادند. ساعت 11 شب چه کار می توانستم بکنم.» فردای آن شب هم به دردش نخورد. او می گوید:»چادرهای هلال احمر فقط به 50 خانه رسید اما حوالهها در دست مردم، بیشتر از صدتاست.» او همان جوانی است که جانش را کف دستش گذاشت و از روی سیم فلزی کشیده شده در دو سوی کشکان گذاشت تا دارویی ضروری را به یک بیمار در روستای ابراهیم آباد برساند. فیلم او در شبکههای مجازی واکنش زیادی در پی داشت، چون بندبازی که با جانش بازی کند... برخی از اهالی می گویند:»چادرها را به کسانی داده اند که سیل به خانه شان نرسیده است.»
شهرداری جلوی همه کوچههایی که از معمولان به کشکان ختم می شود، یک کامیون شن ریخته. وسط شنها هم یک لوله فاضلاب معمولی برای انتقال اب گذاشته است. اهالی ریشخند می زنند. مردی مشتی شن بر می دارد و می گوید:»با شن می خواهند جلوی سیلی را بگیرند که ارتفاع موجهایش از دیوار خانهها بزرگتر است!» آنها می گویند:»سالهاست که درخواست کرده اند، دیوار ساحلی را بسازنند اما کسی گوش نمی دهد.» البته بخشی از ساحل را دیوار زده اند. این بخش از پس کشکان هم برآمد اما قسمت بی حصار شهر درهم شکسته شد.
جوانی یک تیوپ را توی اب می اندازد، سوارش می شود تا با دو چوب چون قایقی از موجها گذر کند. همه دل آشوبه می گیرند. سیل اول اندک زیرساختی که بود، شست و برد. بزودی دوباره سیل می آید.اهالی می ترسند این بار کشکان به قصد جان بیاید!
کد خبر:
424958
تاریخ انتشار: 12 فروردین 1398 - 12:08
گزارش میدانی ایران از سیلزدگان لرستانی که طغیان کشکان زندگی شان را برد
صبح ساعت هفت، کشکان از دیوارها بالا کشید! و آمد توی خانهها. معمولان به محاصره در آمد.
کلید واژه ها :