به گزارش اتاق خبر، این امر سبب شد تا «تعادل» ضمن گفتوگو با بهمن آرمان اقتصاددان و رییس پیشین اداره مطالعات و بررسیهای اقتصادی بورس تهران به بررسی وضعیت بازار سهام و راههای استفاده بهتر از فرصتهای پیش رو در مواجهه با نقدینگی وارد شده به این بازار بپردازد. این مقام سابق بورس تهران معتقد است که دولت میتواند به موازات عرضه سهام شرکتهای دولتی، برای تامین مالی پروژههای استراتژیک نیز از زیرساختهای موجود در بازار سرمایه بهره ببرد. وی همچنین معتقد است که تاسیس شرکتی تحت عنوان «شرکت توسعه ایران» بهصورت سهامی عام راهکار اساسی هدایت منابع مالی به بخش تولیدی خواهد بود.
آیا آن چیزی که در بورس توسط دولت انجام میشود خصوصیسازی است؟
در مواجهه با بحران ناشی از شیوع کرونا، دولت ایران مانند سایر دولتها با مشکلات مالی بزرگی روبرو شده است. تاثیر این مساله تا جایی است که امریکاییها تلفات ناشی از شیوع کرونا را از کشتههای حمله ژاپن به بندر پرل هاربر و حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر بیشتر میدانند. حتی دولت آلمان نیز اعلام کرده که پس از جنگ جهانی دوم این بزرگترین بحران اقتصادی است که کشور آلمان با آن روبرو شده است. بنابراین طبیعتاً دولت ایران نیز مانند سایر دولتها از مساله کرونا متاثر شده است. علاوه بر این باید توجه داشت که اقتصاد ایران با دو مشکل دیگر نیز دست و پنجه نرم میکند. یکی از این دو مشکل کاهش صادرات نفت به واسطه تحریمهاست که درآمد دولت را از این منبع شدیدا کاهش داده است. علاوه بر آن نیز تیر خلاصی که در بازارهای جهانی به نفت زده شد و قیمت آن را تا جایی کاهش داد که حتی کفاف هزینههای تولید آن در سایر کشورها را نیز نمیدهد، ضمن اینکه ایران دارای رابطه مستقیمی با بازارهای مالی جهان چه بازار سرمایه و چه بازار پول را ندارد.به این خاطر نیز دیدیم که درخواست ایران از صندوق بینالمللی پول برای دریافت وامی به میزان 5 میلیارد دلار مورد پذیرش قرار نگرفت و حتی مانند سایر کشورها نتوانست مبلغی را برای مقابله با کرونا دریافت کند. در این شرایط دولت ایران نیز از این رو تصمیم گرفته همچون سایر دولتهای جهان اقداماتی را در زمینه تامین منابع مالی مورد نیاز خود انجام دهد. از این دست اقدامات میتوان به فروش داراییهای دولت به عنوان یک ابزار تامین مالی کسر بودجه از طریق بورس نام برد که برای این کار چارهای جز ایجاد جذابیت در بورس وجود نداشت. در تمامی کشورهای جهان بورس منبعی است برای تامین منابع مالی مورد نیاز دولتها و بخش خصوصی که از آن برای تامین منابع مالی ساخت پروژههای استراتژیک نیز استفاده میشود. برای مثال بزرگترین سد جهان به نام «سه دره»، که بر روی رودخانه یانگ تسه در چین ساخته شده، از آن جایی که امریکاییها حاضر نشدند به دولت چین وام بدهند دولت این کشورناچار شد تا برای تامین مالی منابع، تامین مالی در قالب انتشار اوراق قرضه و دادن سهام به کشاورزان محلی در ازای بهایی که میتوانستند از شبکه آبیاری بهرهمند شوند تامین مالی کرده است.
آیا دولت به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در افزایش قیمتها در بازار سهام دخالت دارد؟
بدون شک دولت برای ایجاد جذابیت در خرید سهام و جلب مشارکت مردمی از ابزارهایی برای ترغیب غیرمستقیم مردم به منظور ایجاد جذابیت در بورس استفاده کرده است. در غیر این صورت افزایش قیمت سهام در شرایط بحرانی فعلی به هیچوجه از هیچ گونه منطق اقتصادی برخوردار نیست. دولت در واقع شمشیر دو لبهای را در دست گرفته است که در نهایت میتواند برای خودش ایجاد مشکلات اساسی کند. دولت برای تامین منابع مالی مورد نیاز خود هرچقدر قیمت سهام بالاتر باشد، میتواند منابع مالی بیشتری را به دست آورد. در شرایط فعلی قیمتها به گونهای افزایش پیدا کرده است که به هیچوجه توجیهکننده ارزش آنها نیست. بهطور مثال در شرایطی که قیمت نفت سقوط کرده و به تبع آن قیمت محصولات پتروشیمی نیز کاهش یافته است، شاهد آن هستیم که در بورس تهران قیمت سهام پالایشگاهها و شرکتهای پتروشیمی در حال افزایش است. از این رو قیمتهای فعلی سهام به هیچوجه توجیهکننده وضعیت موجود نیستند. به نظر من این وضعیت دولت را در حالتی قرار داده که دست به این بازی خطرناک بزند و برای جلب مشارکت مردم قیمت سهام را بالا ببرد. این در حالی است که دولت میتواند از ابزارهای دیگری برای نیل به این هدف استفاده کند. در حال حاضر بسیاری از مردم بورس را با قمارخانه اشتباه گرفتهاند و شاهد آن هستیم که در مواردی خانوادهها در شرایط قرنطینه ناشی از کرونا و ماندن در خانه، از طریق اینترنت همه روزه اقدام به خرید و فروش سهام میکنند. این در حالی است که آنها نمیدانند که وارد شدن به بورس مساله پیچیدهای است و دولت نباید در این شرایط از حسن نیت مردم سوءاستفاده بکند.
چرا دولت محل هزینهکرد درآمد ناشی از سهام را برای مردم شفاف نمیکند؟
دولت دارای بدنه بزرگی است و هزینههای جاری آن بهشدت بالاست. علاوه بر آن چند سالی است که دولت دارای بودجه عمرانی نبوده و هرچه تامین شده صرف هزینههای جاری کرده است. بنابراین اگر دولت به مردم میگفت که سهام عرضه شده برای پرداخت حقوق کارمندان دولت به کار گرفته خواهد شد، مردم بدون شک از آن استقبال نمیکردند. به همین خاطر دولت به پنهان کاری دست زده است. همه آنهایی که از علم اقتصاد اطلاع دارند میدانند که منابع مالی ناشی از فروش سهام شرکتهای دولتی به خزانه واریز میشود و خزانه نیز از محل آن برای پاسخگویی به هزینههای جاری دولت استفاده میکند
آیا بهتر نبود که دولت پروژههای نیمهتمام و استراتژیک مانند آزادراهها و سدهای مخزنی را به بورس بیاورد؟
دولت در ابتدا با مساله جبران کاهش درآمدها مواجه است. از این رو نتوانسته به چنین امری بپردازد. حال حرفهایی که اخیراً رییسجمهور گفته حکایت از آن دارد که دولت در نظر دارد تا پروژههای خاصی را که از توجیهپذیری مناسبی برخوردار هستند از طریق بورس تامین مالی کند. در ایران به حدود ۱۲ هزار کیلومتر آزاد راه احتیاج داریم. همچنین برای تکمیل کریدور شمال شرق کشور به بندر اقیانوسی چابهار، نیازمند ساخت هر چه سریعتر راه خطآهن چابهار-زاهدان-مشهد هستیم تا کشورهای آسیای میانه توانایی دسترسی به بندر یاد شده را داشته باشند. چرا که تمامی آنها در خشکی محصور هستند ضمن آنکه اقتصاد نسبتاً بزرگی همچون قزاقستان در آنجا حضور دارد. بنابراین دولت خیلی راحت میتواند چنین پروژهای را از طریق منابع مالی مردم تامین مالی کند. تکمیل کریدور راهآهن شمال- جنوب که در رشت - آستار متوقف شده و دولت در نظر دارد تا برای تکمیل آن از جمهوری آذربایجان ۵۰۰ میلیون دلار وام بگیرد، یکی دیگر از این موارد است. این در حالی است که هزینه ارزی ساخت راهآهن تقریباً چیزی بیش از ۳۰ درصد کل هزینه آن نیست و دولت میتواند چنین طرحی را ازطریق فروش سهام یا اوراق مشارکت به سرانجام برساند. کشور همچنین برای تکمیل زنجیره سدهای رشته کوه زاگرس مانند کرخه، دز و کارون نیز به منابع مالی از این جهت نیازمند است. عدم تکمیل چنین زنجیرهای سبب شده تا ما میلیاردها مترمکعب آب را روانه خلیج فارس کنیم بدون آنکه هیچ استفادهای از آن برده باشیم. این در حالی است که اگر سدهای یادشده ساخته شوند میتوان بیش از ۸۰۰۰ مگاوات برق تقریبا رایگان را تولید و مقدار قابل توجهی آب را نیز ذخیره کرد. بنابراین در چنین شرایطی بهتر است که دولت با عرضه مستقیم اوراق بهادار، منابع مالی مورد نیاز طرحهای توسعهای و عمرانی اقدام کند. در صورت وقوع این امر این پرسش نیز پیش میآید که اجرای چنین پروژههایی زمانبر هستند. این در حالی است که مردم عادی نیازمند دریافت سالانه سود هستند که امری کاملا منطقی است.
در تمامی کشورهای دنیا پس از انجام این عرضهها از بازارهای ثانویه که همان بورس است، استفاده میشود. این در حالی است که بورس ما هنوز سازو کار مناسب برای بازار ثانویه اوراق بهادار منتشره به وجود نیاورده است. در بورسهای اوراق بهادار جهان چنین اوراقی در بازار ثانویه مورد دادوستد قرار میگیرد و متناسب با کشش تقاضا و پیشرفت پروژه قیمت آن افزایش یا کاهش مییابد. برای مثال زمانی که پروژه تونل زیر دریای مانش به طول 51 کیلومتر و هزینه 9.9 میلیارد پوند در طول 6 سال ساخته شد، تامین منابع مالی آن از طریق تاسیس یک شرکت سهامی عام و خرید سهام آن توسط 220 هزار نفر احداث شد. در ابتدای عرضه قیمت هر سهم آن 3.5 پوند بود، این در حالی است که قیمت سهام یاد شده هماکنون حدود ۱۰ یورو است. زیرا در کشورهایی نظیر فرانسه و بریتانیا، در طول سالهای اجرای پروژه دارای نرخ تورم بسیار پایین بودهاند، سه برابر شدن قیمت یک سهم به معنای کسب سود بسیار زیاد است. بنابراین در ایران دولت باید برای انجام چنین کارهایی از محل فروش سهام شرکتهای دولتی منابعی را کنار بگذارد تا سالانه بتواند مبالغی را به عنوان سود سهام به خریداران سهام این طرحها اختصاص دهد.
گویا پیشتر شما پیشنهادی برای تاسیس شرکتی برای تامین مالی طرحهای توسعهای و استراتژیک تحت عنوان شرکت توسعه ایران به صورت سهامی عام به مدیریت پیشین سازمان بورس ارایه دادید. آیا این پیشنهاد به جایی رسیده است؟
بله در سال گذشته با توجه به رکود فعالیتهای ساختمانی و نا تمام ماندن بسیاری از طرحهای عمرانی، گزارشی تهیه کردم و آن را به مدیریت سازمان بورس و اوراق بهادار ارایه دادم. نشستهایی با حضور کارشناسان و مدیران سازمان بورس و اوراق بهادار و معاون توسعه بازار فرابورس برگزار شد که سه هدف برای این شرکت در نظر داشت:
۱- تکمیل طرحهای صنعتی که توانسته بودند ماشینآلات خود را وارد کنند و از تحریمهای بانکی ایران مصون بودند. این طرحها تنها نیاز به منابع ریالی داشتند.
۲- تکمیل یا ساخت سدهای مخزنی به ویژه برق آبی بر روی سه رودخانه بزرگ کشور یعنی کارون، کرخه و دز برای کنترل سیلابهای ویرانگر و تولید برق تقریباً رایگان.
۳- ساخت مسکن برای طبقه متوسط قشر کمتر برخوردار از طریق انبوهسازی صنعتیسازی، ارزانسازی و بلندمرتبهسازی در زمینهای متعلق به دولت که میبایستی به صورت رایگان در اختیار شرکت گذاشته میشد.
چرا این شرکت سهامی عام تاسیس نشد و سرمایه اولیه برای تاسیس آن چقدر در نظر گرفته شده بود؟
سرمایه این شرکت برابر یک تریلیون ریال در نظر گرفته شده بود که تقریباً ۵ برابر سرمایه اسمی شرکت فولاد مبارکه اصفهان است. شرکت یاد شده بزرگترین شرکت پذیرفته شده در بورس از نظر سرمایه اسمی است. این پیشنهاد تا آنجا که اطلاع دارم از طرف مدیریت میانی سازمان بورس مورد تایید واقع شد و در اختیار رییس پیشین سازمان بورس و اوراق بهادار شاپور محمدی قرار گرفت. در این راستا چند بار تلفنی و حضوری با ایشان گفتوگو کردم ولی وی اعتقاد چندانی به وظیفه و رسالت اصلی بورس که تامین منابع مالی است، نداشت و دل مشغولی او بیشتر متمرکز بر روند شاخصهای بازار سرمایه و قیمت سهام بود. ولی باتوجه از شناختی که از رییس فعلی سازمان بورس اوراق بهادار دارم و تاکید رییسجمهور، پشتکار وزیر جدید امور اقتصادی و دارایی و استقبال مردم از سرمایهگذاری در بورس که حجم معاملات روزانه آن را به ۲۰۰ هزار میلیارد ریال رسانده است، امیدوارم تاسیس این نهاد بزرگ توسعه در دستور کار مقامات ذیربط قرار بگیرد.