حيات و ممات ويروس كرونا نهتنها در قالب پيشبيني ويروسشناسان و متخصصان بيماريهاي عفوني نگنجيد بلكه امكان تعيين علايم قطعي باليني هم از پزشكان سلب شده است. عامل بيماري كوويد-19 طنازگر ماهري است و هر روز مزورانه با لطايفالحيل و رنگهاي متنوع ظاهر ميشود و چهره عوض ميكند. اين ويروس بازيگر قهاري است كه در حوزه فرابخشي با قلع و قمع تقسيم كار رايج، مرحله جديدي از ضرورت پيوند حوزه بهداشت و درمان با سياست، اقتصاد و تكنولوژي را آغازيده است. ويروس كرونا كه حرارت تابستان آن را چموش و هار كرده، چهارنعل ميتازد و صورتبنديهاي نظم بينالملل و تمدن جهاني را به آرشيو ميبرد و نسبت بهصورت و سيرت جديد نظم جهاني پنهانكاري آزاردهندهاي دارد. ناراحتيهاي رواني، بيماريهاي اعصاب و روان و آسيبهاي اجتماعي- اقتصادي آن از جنگهاي جهاني كمتر نبوده است و دستبردار هم نيست. به قدري با انسان كينه دارد كه گرگ حرصش در قتل انسان سيري نميپذيرد. بهمعناي واقعي بشر را دچار حيرت و سرگرداني كرده است و صلاحيت وي براي اداره جهان را هرچه بيشتر زيرسوال ميبرد. بهمثابه ساير ممالك در جامعه ايران هم هنوز به برداشت واحدي از آثار منفي دوران كرونا و بعد آن نرسيدهاند. اعلان خطرها هرچند جدي بوده است اما كارساز نيست. هويت آشفته حاصل از سياست بازي در اردوگاههاي سياست اصل و مبناي سياستگذاري عمومي و سناريوهاي پيشرو است. تعميق خصومتهاي فردي و اشاعه تملقهاي كور و خائنانه، واقعيتها را در اتاق تشريح سياست وارونه نشان ميدهد. آثار منفي وارونهبيني هم در توسعه و ترقي كشور امري هويدا و آشكار است. البته تاثير صاعقه كرونا امري جهاني است و مديريت در همه سرزمينهاي سياسي را تحت تاثير قرار داده است اما در ايران شكنندگي غيرقابل باور ارزش پول ملي و آثار آن بر قيمت ارز، طلا، مسكن و ساير شاخصهاي كلان اقتصادي به جد آزاردهنده است و اهميت مراقبت از شان مردم را مضاعفتر نشان ميدهد. امري كه در جامعه ما كيمياست. البته ناديده گرفتن تلاشهاي شبانهروزي جمعي از نيروهاي كشور بيانصافي است. دغدغه انديشمندان جهان هم در حوزه اقتصاد و سياست جدي است و پيشبينيها حاكي است بخش اعظمي از مردم جهان در منجلاب فقر، سوءبهداشت، بيكاري و فساد و فحشا فرو ميروند و شاكله نظم جهاني در حال تغيير است. در واقع جامعه جهاني به مرحلهاي از حساسيت و هيجان رسيده است كه بياعتمادي و عكسالعمل آني ميتواند به بزرگترين ناآراميها و اتفاقات غيرقابل مهار منتهي شود. پليس نژادپرست امريكا وقتي با غرور و نخوت كاذب، زانوي ستم بر گردن يك سياهپوست تلنبار كرده بود، متوجه نبود كه در مدت زمان 9دقيقه عمل نابخردانه، چه نيروي عظيم نهفته در مردم را آزاد ميكند تا اينكه در امريكا و جهان آبشار جنبش آزادي انسان از تبعيض به فوران درآيد. به همان ميزان كه تامين معيشت، سلامت و رفاه در جهان گران به دست ميآيد اعتراضها و شورشها و شيوع جنبشها سهل و آسان مينمايد. انسان بيكار و گرسنه كه با عدم امنيت و قطعيت مواجه است، در كمين امنيت نشسته است. او صياد ماهر به هم زدن نظم و آرامش حاكم است. او هم نوع را خيرخواه خويش نميداند. شايد هابز در تعريف انسان غربي، مثال گرگ را بيجا نگفته بود. با اين نگرش طبيعي است مافياهاي متنوعي شكل بگيرد. فناوريهاي كنترل اجتماعي شدت يابد در نتيجه آزاديها محدود ميشود و دعواي ملتها با دولتها جديتر و مبناييتر ميگردد. سياست جهاني بهسمت دوقطبي شدن ميتازد. راست حمايتگرا و ناسيوناليسم مقابل نگاههاي سوسياليستي و چپ صفآرايي ميكند. بازار مربوط به تامين و تجهير كالاهاي پزشكي و نيازهاي فوري انسان در حوزه بهداشت، تغذيه و همچنين فناوريهاي مداخله در زندگي انسان و هوش مصنوعي با سرعت به ضرر ساير بازارها فربه ميشود. به مدد توليد ماسك و الكل خطوط توليد تعويض ميشود و تاجران اين حوزه در قالب مولتي ميلياردها در پهناي جهان ظهور پيدا ميكنند. جهان در مقابله با كرونا در يك زمينه به شكل وحشتناكي شكست خورد و آن تقويت روح همكاري بينالمللي براي مهار كرونا بود و كرونا در زمينهاي ديگر به جد موفق شد و آن تقويت بياعتمادي و عدمهمكاري در سطح جهاني بود. جهاني شدن با تغيير حالت و چهبسا كمرنگ شدن مقطعي به نفع جهانيسازي مجازي رنگ ميبازد. حمايت از توليد داخل شدت مييابد و اقتصاد باز دست مساعدت و همكاري به سوي دولتها دراز ميكند. رياضت اقتصادي به ملتها تحميل ميشود و ميزان بدهي بانك مركزي حتي در آتيه افزايش مييابد. دولتها براي جبران بدهيها به ماليات چشم خواهند دوخت و موديان توان پرداخت ماليات اضافي را نخواهند داشت. ميزان بدهيهاي عمومي و كسري بودجه دولتها بيشتر ميشود و با ازدياد گسست اجتماعي نفرتهاي طبقاتي و چه بسا جنگهاي داخلي شروع ميشود و مقوله فرهنگ درمعرض چالشها و آسيبهاي عميق واقع ميشود. حجم بالاي نقدينگي و تورم، رشد منفي اقتصادي، تحريم، سياستزدگي اقتصادي، ضعف در روابط خارجي و ارزش كاهنده ارزش پول ملي آسيبهايي است كه دولتمردان در ايران را به هوشياري كامل، هماهنگي و همآوايي دعوت ميكند. فرداي جهان از امروز به مراتب تاريكتر است؛ به سبك روشهاي ديرينه بايد به فكر توشه زمستان بود.